دانشور جامع شيعه, در افق شهرحله درخشيد و در جوانى به عالى ترين مدارج علمى دست يافت و براى ديدار با دانشمندان مذاهب اسلامى, به شهرهاى عراق از جمله: بغداد سفر كرد. سپس براى آشنايى با ديار عجم و نشر دانش راهى ايران گرديد. از بسيارى از شهرهاى ايران ديدن كرد. در محافل علمى حضور يافت و با علما اهل سنت به مناظره و بحث علمى پرداخت. علامه در سلطانيه با علماى بزرگى چون: علاء الدوله سمنانى وصفى الدين اردبيلى, ديدار داشت. درهمين سفر بود كه سلطان محمد خدابنده با راهنماييهاى علامه به مذهب شيعه گرويد و به علامه علاقه مند شد. در سفر و حضر علامه همراه شاه بود. براى بهره مندى شاگردان از حوزه درس علامه, شاه امكانات مدرسه سيّار را فراهم ساخت. در سفر چادرهايى به صورت غرفه هاى مجزا بر پا مى شد و در هر كدام حلقه درس برگذار مى شد. از نوشته هاى علامه استفاده مى شود وى برخى از آثار خود را در مدرسه سيّار كرمانشاه نگاشته است. بدين گونه علامه دانش پژوهشى و دانش گسترى را با سيروسفر هم آهنگ ساخت.80
6 . محمد بن جمال الدين مكى عاملى معروف به شهيد اول (734 ـ 786هـ.ق)
از فقهاء بلند آوازه شيعه, در جزين از شهرهاى لبنان ديده به جهان گشود و پس از بهره گيرى از دانش دانشوران برجسته ديار خود, به سير و سفر علمى پرداخت و به دورترين مراكز علمى و مهم ترين كانونهاى دانش چون: حله, بغداد, مكه مكرمه, مدينه منوّره, شام, بيت المقدس و… رخت كشيد. چندين سفر به حله, كه در آن زمان بزرگ ترين مركز دانش شيعه بود داشت. از دانشمندان آن جا مثل: فخرالمحققين بهره برد. وى براى احاطه بر ديدگاههاى عصرخود, در مراكز علمى شيعه و سنى رفت وآمد داشت, بويژه درحوزه درس علماى اهل سنت بسيار رفت وآمد داشت. كتابهاى آنان را به دقت مطالعه مى كرد. در اين سفرها, افزون بر آگاهى دقيق از آراء و ديدگاههاى مختلف و تضارب ديدگاههاى گوناگون با اقطاب مذاهب اسلامى ديدار داشت. از حدود چهل شيخ اهل سنت, كه هر كدام در منطقه اى مى زيستند, از جمله: درمكه مكرمه, مدينه منوره, دارالسلام بغداد, مصر, دمشق, بيت المقدس, الخليل و… اجازه نقل روايت و آثار آنان را دريافت كرد.81 از باب نمونه در (الخليل) با شيخ برهان الدين جعبرى ديدار كرد, از وى دانش آموخت.82 در شام در سال 776هـ.ق. با قطب الدين رازى, شاگرد علامه حلى مولف المحاكمتين, شرح مطالع, شرح قواعد و… ديدار داشت. اين فيلسوف مورد اعجاب شهيد بود. از او به (بحرلاينزف) ياد كرده است در حوزه علوم عقلى او شركت جست83 و از درياى دانش او بهره فراوان برد. از او اجازه نقل آنچه خود او اجازه داشت, دريافت كرد.59شهيد اول, در سيرو سفرهاى علمى خويش, نه تنها به آموزش مى پرداخت, بلكه دانش گستر نيز بود. در حجاز, مصر, سوريه (دمشق) فلسطين, عراق, بويژه درحله و دمشق حوزه درس مستقل فقه و اصول داشت. وقتى به وطن خويش بازگشت, حوزه دانش جزين را تأسيس كرد. در سفرهاى ياد شده شاگردان بسيارى از او بهره برده اند كه نام آنان در كتابهاى تراجم آمده است.شهيد اول, پس از سالها تلاش سيروسفرهاى دانش اندوزى و دانش گسترى, پرورش نيروهاى علمى كار آمد سرانجام, در سال 786هـ.ق. ديده از جهان فرو بست.84
7 . شيخ مرتضى انصارى (1214 ـ 281هـ.ق)
از فقها نام آورقرن اخير, از دزفول بارها براى تحصيل دانش به حوزه كربلا و نجف سفر كرد و از فقها و بزرگان عصر بهره برد. شيخ درسال 1240هـ.ق. به قصد زيارت امام رضا(ع), ديدار رجال دانش و بهره ورى علمى از آنان در شهرهاى ايران آغاز سفر كرد. شيخ به هنگام بيرون رفتن از دزفول, انگيزه سفر خويش را اين گونه بيان مى كند.( آنچه را از علماى عراق بايد بببينم, ديده ام و مايلم در اين سفر اگر از علما ساكن ايران شخصيتهايى يافت شود كه ممكن باشد مورد استفاده قرارگيرند, آنان را ملاقات كرده و از ايشان بهره مند گردم….)85شيخ انصارى همراه برادرش شيخ منصور سير و سفر علمى را آغاز كرد. در مسير راه حتى به هنگام حركت به برادرش درس معالم مى داد. با وى مباحثه علمى داشت, تا به شهر بروجرد وارد شد. پس از دو روز توقف و ديدار با علما بروجرد عازم اصفهان شد, درحوزه درس سيد محمد باقر رشتى حاضر گرديد, سيد وقتى به مقام علمى شيخ آشنا شد, از شيخ انگيزه سفر به اصفهان را جويا شد. شيخ هدف خود را از سفر به اصفهان ديدار با دانشمندان و آشنايى با مركز دانش شمرد. سيد با اصرار بسيار از شيخ خواست در اصفهان بماند, شيخ نپذيرفت و اصفهان را به مقصد كاشان ترك گفت. در كاشان با عالم برجسته مرجع فتوا ملااحمد نراقى ديدار كرد و وى را از هرجهت كامل يافت. حدود چهارسال دركاشان ماند. از حوزه درس نراقى بهره برد. وقتى شيخ از كاشان عازم سفر شد, نراقى گفت:(در مسافرتهاى مختلف, بيش از پنجاه مجتهد مسلم ديده ام, ولى هيچ يك مرتبه علمى شيخ انصارى را نداشتند.)ملا احمد نراقى, براى شيخ اجازه بسيار مفصلى صادر كرد. شيخ انصارى از كاشان به قصد مشهد مقدس حركت كرد. در مشهد به زيارت و ديدار علما پرداخت. سپس به تهران بازگشت, و از آن جا راهى دزفول شد.از آن جا كه شيخ انصارى به مركز دانش شيعه نجف اشرف بسيار علاقه مند بود, ميدان فعاليت علمى و پرورش نيروهاى كارآمد را در آن جا بيش تر فراهم مى ديد, دزفول را به قصد نجف اشرف ترك گفت. در سال 1249هـ.ق. وارد نجف شد. شيخ انصارى در زمانى كه در نجف مى زيست, سفرى به مكه مكرمه و مدينه نيز داشت اين سفر جهت زيارت و انجام مناسك بوده است. شيخ انصارى پس از صاحب جواهر مرجعيت عامه يافت و منشأ بركات بسيار براى جهان اسلام شد.86
تبليغ و ترويج دين
ييكى از اساسى ترين هدفهاى فقيهان و دانشوران رساندن پيام اسلام,به قشرهاى گوناگون جامعه و گسترش آن در ميان مردم است. فقهاء اسلام از اين وظيفه خطير هيچ گاه غافل نبوده اند بسيارى از آنان در انجام اين رسالت, سير و سفر بسيار به مناطق مختلف جهان داشته اند, از جمله:
1 . شيخ على بن حسين كركى, معروف به محقق ثانى (868 ـ 940هـ.ق)
از شخصيتهاى بزرگ فقهى شيعه است كه به انگيزه گسترش دامنه آگاهيهاى علمى, آشنايى با مراكز دانش, تبليغ و ترويج دين به سفرهاى پردامنه اى دست زده است. ابتدا به شام (دمشق) سفر كرد, از آن جا راهى بيت المقدس و الخليل شد, سپس به مصر رفت. در همه اين سفرهاى پى درپى درحلقه درس علماء اهل سنت شركت مى جست و از بسيار آنان موفق به دريافت اجازه نقل روايت گرديد. وى با كوله بارى از تجربه علمى و ديدار با چهره هاى متفكر جهان اسلام, راهى سفرعراق شد. در نجف اشرف مركز دانش شيعه اقامت گزيد, به بحث, تدريس و تحقيق سخت سرگرم شد. در اين زمان پادشاهان صفوى در ايران حكومت داشتند. شاه اسماعيل صفوى طى پيامى از محقق ثانى براى آمدن به ايران دعوت رسمى به عمل آورد.