3 . مسلم بن حجاج نيشابورى (م:261هـ.ق) - فقیهان جهانگرد نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فقیهان جهانگرد - نسخه متنی

سیدعباس میری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

3 . مسلم بن حجاج نيشابورى (م:261هـ.ق)

گردآورنده يكى ديگر از جوامع حديثى اهل سنت. وى براى جمع, تدوين و نگارش اين اثر, به سرزمينهاى بسياريى چون: عراق, حجاز, مصر, شام سفر كرد. مدتى در نيشابور ملازم بخارى بود و در نصرت آباد نيشابور بدرود حيات گفت.71

4 . ابوعبداللّه محمد بن نصر مروزى

در سال 202هـ.ق. در بغداد ديده به جهان گشود, در نيشابور باليد, سپس به عراق, حجاز, شام, مصر, براى كسب دانش سفر كرد و در سمرقند اقامت گزيد و در شمار فقيهان و محدثان بزرگ آن ديار قرار گرفت. وى در سال 294هـ.ق. در سمرقند بدرود حيات گفت.72

فراگيرى و نشر دانش

اسلام به دانش پژوهى, سفارش فراوان كرده و جايگاه آن را بس والا دانسته است; از اين روى سنت دانشجويى در اسلام همواره بين مبتدى و منتهى برقرار بوده همه دانشوران سعى بر آن داشته اند, در سلك دانشجويان باشند, بدين جهت فقها پس از سالها تحصيل براى افزودن بر يافته هاى علمى خويش و انتقال آن به ديگران, همواره سير و سفرهاى علمى داشته اند. در اين جا از فقيهانى كه براى فراگيرى و نشر دانش افزون از ديگران مسافرت داشته اند, ياد مى كنيم:

1 . ابوالفتح شيخ محمد كراجكى (374 ـ 449هـ.ق)

از بزرگان فقها و متكلمان شيعه اماميه كه براى كسب دانش, ادب, فقه, حديث و… به سرزمينهاى اسلامى سيرو سفر بسيار داشته است. وى در فراگيرى دانش سختكوش بوده و دانش و معرفت گمشده او به شمار مى رفته و در پى آن سرزمينهاى بسيارى را درنورديده است از دانشورانى كه در شهرهاى گوناگون زيسته اند, گرچه موافق اهل بيت نبوده اند بهره مى برده است. در سال 407هـ.ق. و 426هـ.ق. سفرى به مصر داشته, و با دانشمندان آن ديار ديدار كرده است. در سال 410هـ.ق., 412هـ.ق. و 416هـ.ق. وارد رمله فلسطين شد و در حوزه درس دانشوران آن جا شركت كرد از نزديك با مراكز علمى آن جا آشنا شد. در سال 412هـ.ق. به زيارت خانه خدا براى انجام مناسك حج و مدينه سفر كرد و در سال 418هـ.ق. به بلبيس رفت و در سال 399هـ.ق. به ميافارقين (از شهرهاى تركيه) رفت. وى, افزون بر اين, در ميان شهرها و كشورهاى گوناگون چون: دمشق, بغداد, حلب, طبريه, صيدا, صور و طرابلس رفت و آمد داشت و در هر منطقه مدتى اقامت مى گزيد. بر اثر مسافرتهاى بسيار, با شخصيتهاى سياسى, قضات و دانشمندان برجسته كشورهاى ياد شده آشنا شده بود و بر انديشه و افكار معاصر احاطه كامل داشت; از اين روى, پاسخ گوى توانايى به مسائل مورد ابتلاء جامعه خويش بود.

وى, بيش تر آثارخود را در سفر در پاسخ به مسائل مورد نياز , يا به درخواست مؤمنان نگاشته است, از جمله:

* انتفاع المؤمنين بما فى ايدى السلاطين: اين اثر را به درخواست برخى برادران ايمانى در سفر به صيدا نگاشته است.

* الزاهد فى آداب الملوك: اين اثر را در پاسخ به درخواست امير صارم الدوله نوشته است.73

2 . ابوعبداللّه اسدبن فرات بن سنان

در سال 142هـ.ق. در حران ديده به جهان گشود, در كودكى همراه پدر, به قيروان سفر كرد و از آن جا به تونس رفت و پس از مدتى عازم بلاد شرق شد. در مدينه از حوزه درس مالك (موطأ) را آموخت. پس از آن به عراق رخت كشيد درحلقه درس ابويوسف و محمدبن حسن شيبانى, شركت جست. پس از رحلت مالك (م179هـ.ق.) به مصر رفت. در نتيجه سفر زياد و بهره ورى از عالمان بسيار از جايگاه رفيعى در فقه بر خوردار شد و سرانجام به قيروان بازگشت, در سال 203هـ.ق. منصب قضاوت را پذيرفت و قاضى القضات قيروان شد.74

3 . ابو زكريا يحيى بن عمر بن يوسف بن عامر كنانى

در سال 213هـ.ق. در اندلس چشم به جهان گشود و در نوجوانى به تحصيل دانش نزد عبد الملك بن حبيب (م238هـ.ق.) پرداخت. در جوانى به قيروان سفركرد از حوزه درس دانشمند بلند آوازه (سَحنون) (240هـ.ق.) استفاده برد. از آن جا به سرزمين مصر رفت از حوزه بحث يحيى بن بكير (م231هـ.ق.) بهره برد. آن گاه به حجاز رخت كشيد در حلقه درس ابى مصعب زهرى شركت جست و با تلاش و پشتكار به مرحله اى رسيد كه داناتر از او به (موطأ) مالك. و (المدونة) سحنون كسى نبوده, سرانجام در (سوسه) اقامت گزيد و در سال 289هـ.ق. بدرود حيات گفت.75

4 . امام محمد غزالى (450 ـ 505هـ.ق.)

وى از دانشمندان بنام اسلام است, درسى سالگى در تمام علوم رسمى و فنون متعارف زمان سرآمد و استاد كامل شد و در نيشابور به كار تأليف و تدريس پرداخت. پس از فوت امام الحرمين(م478هـ.ق) خدمت خواجه نظام الملك, وزير ملكشاه سلجوقى رسيد.76 خواجه او را گرامى داشت. روز به روز بر عزتش افزوده گشت. در سال 484هـ.ق. منصب تدريس نظاميه بغداد به او واگذار شد.77 از آن پس بر كرسى تدريس وعظ و خطابه نشست و به مناظره نگارش يافته هاى علمى خود پرداخت. سى ونه سال داشت كه انقلاب درونى در او ايجاد شد. از همه وابستگيها در گذشت و آنچه در باطن داشت آشكار ساخت.

وضعيت جديد غزالى, عنان از كفش ربود. آهنگ سفر شام در سرداشت به ظاهر زيارت خانه خدا را بهانه كرد. در ذيقعده سال 488هـ.ق. با ابوالقاسم حاكمى (م:525هـ.ق) از بغداد بيرون رفت. در اين سفر به گونه ناشناس, با لباس مبدل در بلاد شام جزيزه (بين النهرين) بيت المقدس و حجاز به گشت و گذار پرداخت. در سفر بيت المقدس به رياضت, خلوت و زيارت حضرت ابراهيم(ع) در الخليل و ديگر مشاهد مشرفه سرگرم بود.78 پس از آن در سال 418هـ.ق. به حجاز سفر كرد. پس از اداى مناسك حج زيارت پيامبر(ص) و مشاهد و مكانهاى مقدس مدينه, به بغداد بازگشت. پس از اندكى توقف در بغداد, به نيشابور سفر كرد و سرانجام در طوس اقامت گزيد.79p>

دستاورد سفر دوازه ساله وى افزون بر گردشگرى و سياحت در سرزمينهاى اسلامى, آشنايى با مردم و گروههاى گوناگون و سيرو سفر روحانى, نگارش اثر ارزشمند (احياء العلوم الدين) بود كه در دوران عزلت در شام آن را پايان برد, و در اين بين اثر ديگر ديگرى به نام (اربعين) به جا گذاشت. هنگامى كه در نيشابور اقامت داشت, اثر مهم ديگرى به نام (المنقذ من الضلال) را نوشت كه از ديد برخى دانشوران اين اثر اعتراف نامه غزالى است.

/ 12