دانستنی های ولایت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دانستنی های ولایت - نسخه متنی

محمد تقی صرفی پور

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

وامانتهايي‌شامل‌ سه‌ هزار سكه‌ طلا وپنجاه‌ هزار سكه‌ نقره‌ ومقداري‌ پارچه‌ ودفتري‌مُهروموم‌ شده‌ شامل‌ هفتاد سؤال‌ كه‌ در هرورقي‌ يك‌ سؤال‌ نوشته‌ شده‌ بود به‌ اودادند تا به‌ امام‌ بعد از امام‌ صادق‌(ع‌)كه‌ درآن‌ زمان‌ هنوز مشخص‌ نبود،بدهد.وجواب‌ سؤالات‌ را بگيرد.

همچنين‌ زني‌ بنام‌ شطيطه‌ يك‌ درهم‌ ويك‌ ژاكت‌ به‌ محمدبن‌ علي‌ داد تا به‌امام‌ برساند.وگفت‌:اين‌ را به‌ امام‌ بده‌ اگرچه‌ كم‌ است‌ زيرا از فرستادن‌ حق‌اگرچه‌ كم‌ باشد نبايد حيا كرد!

محمدبن‌ علي‌ با جرياناتي‌ خودرا به‌ امام‌ كاظم‌(ع‌)رساند.وامام‌ جواب‌سؤالات‌ را بدون‌ اينكه‌ مُهر وموم‌ آنها باز شود،دادند.امّااموال‌ را قبول‌نكردند،وفرمودند:درهم‌ شطيطه‌  وژاكت‌ اورا بياور!وقتي‌ آورد،امام‌ آنهارابرداشت‌وفرمود:خدا ازحق‌ حيا نمي‌كند اگر چه‌ كم‌ باشد.اي‌ ابوجعفر! سلام‌مرا به‌ شطيطه‌ برسان‌ واين‌ كيسه‌ را كه‌ چهل‌ درهم‌ در آنست‌ به‌ او بده‌ وبگوكه‌ من‌ قسمتي‌ از كفنهاي‌ خودم‌ را كه‌ پنبه‌اش‌ از روستاي‌ خودمان‌ ،قرية‌ صيداكه‌ قرية‌ فاطمه‌ زهرا(س‌)است‌وخواهرم‌ حكيمه‌ آنرا رشته‌ است‌ است‌ براي‌تو فرستادم‌ وبدان‌ كه‌ از زمان‌ وصول‌ اينها،نوزده‌ روز ديگر زنده‌هستي‌.شانزده‌ درهم‌ را خرج‌ خودت‌ كن‌ وبقيه‌ را بعنوان‌ صدقه‌ وكارهاي‌لازم‌ ديگر قرار بده‌!ومن‌ براي‌ خواندن‌ نماز بربدن‌ تو مي‌آيم‌.

سپس‌ امام‌ فرمود:اي‌ ابوجعفر!اگر مرا بربالين‌ شطيطه‌ ديدي‌ بكسي‌ اطلاع‌نده‌!كه‌ برايش‌ بهتر است‌ واين‌ اموال‌ را به‌ صاحبانشان‌ برگردان‌...

محمدبن‌ علي‌ بعد از اين‌ ملاقات‌ به‌ نيشابور برگشت‌ وديد اشخاصي‌ كه‌ امام‌اموال‌ آنان‌ را بلرگردانده‌ همه‌ پيرو عبدالله افطح‌ برادر امام‌ كاظم‌(ع‌)شده‌اندوفقط‌ شطيطه‌ بر صراط‌ حق‌ مانده‌ است‌.

او سلام‌ امام‌ را به‌ شطيطه‌ ابلاغ‌ كرد وكيسه‌ پول‌ وكفن‌ اهدائي‌ امام‌ را به‌ اوداد.

همانطور كه‌ امام‌ خبر داده‌ بود،شطيطه‌ نوزده‌ روز بعد از دنيا رفت‌ وامام‌بربالين‌ او حاضر شد وبراو نماز خواند وبه‌ محمدبن‌ علي‌ فرمود:سلام‌ مرا به‌ياران‌ برسان‌ وبگو:من‌ وهركسي‌ كه‌ امام‌ است‌ بايد برجنازه‌هاي‌ شما درهرشهري‌ كه‌ باشيد،حاضرشويم‌.پس‌ از خدا در كارهايتان‌ بپرهيزيد!

«وقتي‌ متوكل‌ دستور داد امام‌ هادي‌(ع‌) را به‌ مجلس‌ شراب‌ او بياورند وبه‌امام‌ ابتدا اصرار برخوردن‌ شراب‌ نمود وچون‌ امتناع‌ امام‌ را ديد تكليف‌ برشعر گفتن‌ نمود،امام‌ اشعاري‌ را خواندند كه‌ وضع‌ مجلس‌ را عو.ض‌ كردواشك‌ به‌ چشمان‌ نحس‌ متوكل‌ آمد ودستور داد امام‌ را با احترام‌برگردانند.ابيات‌ امام‌ بشرح‌ زير است‌:




  • باتوا علي‌ قلل‌ الاجبال‌ تحرسهم‌
    واستنزلوا بعد عزٍ من‌ معاقلهم
    ناداهم‌ صارخ‌ٌ من‌ بعد دفنهم‌
    اين‌ الوجوه‌ اللتي‌ كانت‌ منعّمة‌
    فافصح‌ القبر عنهم‌ حين‌ سائلهم‌
    قدطال‌ مااكلوا دهداً و قدشربوا
    واصبحوا اليوم‌ من‌ بعد الاكل‌ قد اُكلو



  • غلب‌ الرجال‌ فلم‌ تنفعهم‌ القلل‌
    ‌واسكنوا حُفراً يا بئس‌ ما نُزلوا
    اين‌ الاساور والتيجان‌ والحُلل‌
    من‌ دونها تضرب‌ الاستار والكُلل‌
    تلك‌ الوجوه‌ عليها الدود تنتقل‌
    واصبحوا اليوم‌ من‌ بعد الاكل‌ قد اُكلو
    واصبحوا اليوم‌ من‌ بعد الاكل‌ قد اُكلو



ا«ستمگران‌ در قله‌ هاي‌ برفراز كوه‌ با نگهباناني‌ نيرومند بسر مي‌ بردند.ولي‌ باآمدن‌ مرك‌ اين‌ كوه‌ ها سودي‌ براي‌ آنان‌ نداشت‌.

بعد از عزتي‌ كه‌ داشتند باغ‌ مردنشان‌،به‌ سوراخهايي‌ افتادند چه‌ بدفرودآمدني‌ بود؟ وقتي‌ آنها را داخل‌ قبر گذاشتند،صدائي‌ آمد كه‌ :كجاست‌ آن‌ تخت‌ ها وتاج‌ها ولباسها؟ كجا هستند آن‌ صورتهايي‌ كه‌ غرق‌ در نعمت‌ بودند.وهميشه‌ زير پرده‌ هاوپشه‌ بندها قرار

/ 44