دانستنی های ولایت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دانستنی های ولایت - نسخه متنی

محمد تقی صرفی پور

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اي‌ برادرزادام‌!مي‌داني‌ كه‌ پيامبر،علي‌(ع‌)را وصي‌ّ خود قرار دادوعلي‌(ع‌)هم‌ امام‌ حسن‌(ع‌)را وصي‌ّ خود قرار داد.حال‌ كه‌ پدرت‌ به‌ شهادت‌رسيده‌ است‌،جانشين‌ خودرا مشخص‌ نكرده‌ وچون‌ من‌ عموي‌ تو وپسراميرالمؤمنين‌(ع‌)هستم‌واز تو بزرگتر مي‌باشم‌!پس‌ درمورد امامت‌ با من‌ نزاع‌نكن‌ ومرا امام‌ بدان‌!!

امام‌ سجاد(ع‌)فرمود:اي‌ عمو!از خدا بترس‌ ودنبال‌ آنچه‌ كه‌ سزاوار آن‌ نيستي‌نرو ومن‌ تورا از اينكه‌ جزء جاهلان‌ باشي‌،برحذر مي‌دانم‌!

اي‌ عمو!پدرم‌ صلوات‌ الله عليه‌ قبل‌ از اينكه‌ به‌ كربلا بيايد به‌ من‌ وصيت‌ كردويك‌ ساعت‌ قبل‌ از شهادت‌ بامن‌ در امر امامت‌ عهدو پيمان‌ بست‌.واين‌سلاح‌ رسول‌ خدا(ص‌) است‌ كه‌ در نزد من‌ است‌.پس‌ دنبال‌ اين‌ امر نگرد كه‌مي‌ترسم‌ عمرت‌ كوتاه‌ شود ودراحوالت‌ آشوب‌ واختلال‌ روي‌ دهد!خداوندمتعال‌ امتناع‌ دارد كه‌ امامت‌ را جزدر نسل‌ حسين‌(ع‌)قرار دهد واگرمي‌خواهي‌  به‌ اين‌ امر يقين‌ كني‌ بيا باهم‌ نزد حجر الاسود برويم‌ تا از او نظربخواهيم‌ وحقيقت‌ امر را از او جويا شويم‌.

محمد قبول‌ كرد وبا امام‌ نزد حجر رفتند.

امام‌ به‌ محمد فرمود:اول‌ تو در پيشگاه‌ خدا تضرّع‌ كن‌ از او بخواه‌ تا حجرباتو صحبت‌ كند.سپس‌ حقيقت‌ را از حجر بپرس‌!

محمد شروع‌ به‌ مناجات‌ كرد وخدارا صدازد!ولي‌ سخني‌ از حجر نشنيد!

امام‌ فرمود:اي‌ عمو!اگر تو جانشين‌ امام‌ حسين‌(ع‌)بودي‌ حجر با تو حرف‌مي‌زد وجواب‌ تورا مي‌داد.

محمد گفت‌:اي‌ برادرزاده‌!حال‌ تو حجر را صدا بزن‌ واز او سؤال‌ كن‌!

امام‌ دعا كرد وفرمود:

اي‌ حجر!بحق‌ خداوندي‌ كه‌ عهد وميثاق‌ تمام‌ پيامبران‌ واوصياء وتمامي‌مردم‌ را در تو قرار داده‌ قسم‌ مي‌دهم‌ كه‌ بگوئي‌ بعد از حسين‌ بن‌ علي‌(ع‌)چه‌كسي‌ امام‌ است‌؟ ناگاه‌ حجر الاسود چنان‌ تكاني‌ خورد كه‌ گويا مي‌خواست‌ از جاي‌ خود كنده‌شودوبزبان‌ عربي‌ به‌ امام‌ سجاد(ع‌)گفت‌:وصيت‌ وامامت‌ بعد از حسين‌ بن‌علي‌(ع‌) مخصوص‌ تو است‌.

محمد پاي‌ حضرت‌ را بوسيد وگفت‌:اعتراف‌ مي‌كنم‌ كه‌ امامت‌ حق‌ شمامي‌باشد.«منتهي‌ الامال‌ ج‌2ص‌230» باران‌ ناگهاني‌!ثابت‌ بناني‌ مي‌گويد:

يكسال‌ با عده‌اي‌ از عبادت‌ كنندگان‌ بصره‌ از قبيل‌ ايوب‌ سجستاني‌، صالح‌مرّي‌،عتبة‌ الغلام‌وحبيب‌ بن‌ دينار به‌ مكه‌ رفتيم‌.در مكه‌ به‌ علت‌ نيامدن‌باران‌،آب‌ كمياب‌ بود.ما تصميم‌ گرفتيم‌ از خدا بخواهيم‌ كه‌ باران‌ بفرستد!لذاكنار كعبه‌ رفتيم‌ واز خداي‌ رئوف‌ درخواست‌ باران‌ كرديم‌.ولي‌ اثري‌ ازاجابت‌ نديديم‌!

در اين‌ موقع‌ جواني‌ بطرف‌ ما آمد وفرمود:

اي‌ مال‌ بن‌ دينار!اي‌ ثابت‌ بناني‌!اي‌ ايوب‌ سجستاني‌!اي‌ صالح‌ مرّي‌!اي‌...!ماگفتيم‌:لبيك‌!

فرمود:آيا در ميان‌ شما كسي‌ نيست‌ كه‌ خدا اورا دوست‌ بدارد؟گفتيم‌:از مادعا كردن‌ واز خدا اجابت‌ نمودن‌!

فرمود:از كعبه‌ دور شويد!اگر در ميان‌ شما يكنفر بود كه‌ خدا اورا دوست‌داشت‌،دعاي‌ اورا مستجاب‌ مي‌نمود.

آنگاه‌ حضرت‌ وارد كعبه‌ شد وسر به‌ سجده‌ نهاد وفرمود:اي‌ خداي‌من‌! بحق‌ّآن‌ محبّتي‌ كه‌ بمن‌ داري‌ ،اين‌ مردم‌ را بوسيلة‌باران‌ سيراب‌ كن‌!

هنوز دعاي‌ امام‌ تمام‌ نشده‌ بود كه‌ ابري‌ نمايان‌ شد وباران‌ زيادي‌ آمد.

ثابت‌ مي‌گويد:من‌ از مردم‌ مكه‌ پرسيدم‌ اين‌ جوان‌ كيست‌؟گفتند كه‌ او علي‌بن‌ الحسين‌

/ 44