تفسیر نمونه جلد 8
لطفا منتظر باشید ...
سراغ دو اصل اساسى تعليمات همه انبياء يعنى" مبدء" و" معاد" مىرود، و در دو آيه فوق اين دو اصل مهم را در ضمن عباراتى كوتاه و گويا بيان مىكند.نخست مىگويد:" پروردگار شما همان خداوندى است كه آسمانها و زمين را در شش روز آفريد" (إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ).همانگونه كه سابقا هم اشاره كردهايم كلمه" يوم" در لغت عرب و" روز" در فارسى و معادل آن در ساير لغات در بسيارى مواقع به معنى دوران استعمال مىشود چنان كه مىگوئيم: روزى در كشور ما استبداد حكومت مىكرد، ولى اكنون در پرتو انقلاب روز آزادى است، يعنى دورانى استبداد بود و پس از پايان استبداد دوران رهايى مردم رسيده است «1».بنا بر اين مفهوم جمله فوق اين مىشود كه پروردگار آسمان و زمين را در شش دوران آفريده است و چون در باره اين دورانهاى ششگانه سابقا سخن گفتهايم از تكرار آن خود دارى مىكنيم «2».سپس اضافه مىكند:" خداوند پس از آفرينش جهان زمام امور آنها را در دست گرفت" (ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ)." همه كارهاى جهان به فرمان او است، و همه چيز در قبضه تدبيرش" (يدبر الامر).كلمه" عرش" گاهى به معنى" سقف"، و گاهى به معنى چيزى كه داراى سقف است، و زمانى به معنى تختهاى بلند پايه مىآيد، اين معنى اصلى آن است اما معنى كنايى آن همان قدرت است، چنان كه مىگوئيم فلان شخص بر تخت نشست، و يا پايههاى تختش فرو ريخت، و يا او را از تخت به زير آوردند، همه اينها كنايه از قدرت يافتن و يا از دست دادن قدرت است در حالى كه ممكن است اصلا تختى