تفسیر نمونه جلد 8
لطفا منتظر باشید ...
در اينكه منظور از اولياء خدا چه كسانى است در ميان مفسران گفتگو است ولى آيه دوم مطلب را روشن ساخته و بگفتگوها پايان مىدهد و مىگويد:" آنها كسانى هستند كه ايمان آوردهاند و به طور مداوم تقوا و پرهيز كارى را پيشه خود ساختهاند" (الَّذِينَ آمَنُوا وَ كانُوا يَتَّقُونَ).جالب اينكه ايمان را به صورت فعل ماضى مطلق آورده و تقوا را به صورت ماضى استمرارى اشاره به اينكه ايمان آنها به سر حد كمال رسيده ولى مساله تقوا كه در عمل روزمره منعكس مىشود و هر روز و هر ساعت كار تازهاى مىطلبد و جنبه تدريجى دارد براى آنها به صورت يك برنامه و وظيفه دائمى در آمده است.آرى اينها هستند كه با داشتن اين دو ركن اساسى دين و شخصيت چنان آرامشى در درون جان خود احساس مىكنند كه هيچيك از طوفانهاى زندگى آنها را تكان نمىدهد بلكه به مضمون"
المؤمن كالجبل الراسخ لا تحركه العواصف
" همچون كوه در برابر تند باد حوادث استقامت به خرج مىدهند.در سومين آيه روى مساله عدم وجود ترس و غم و وحشت در وجود اولياى حق با اين عبارت تاكيد مىكند كه" براى آنان در زندگى دنيا و در آخرت بشارت است": (لَهُمُ الْبُشْرى فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ).به اين ترتيب نه تنها ترس و غمى ندارند بلكه بشارت و خوشحالى و سرور به خاطر نعمتهاى فراوان و مواهب بى پايان الهى هم در اين زندگى و هم در آن زندگى نصيب آنان مىشود (توجه داشته باشيد كه" البشرى" با الف و لام جنس و به صورت مطلق ذكر شده و انواع بشارتها را شامل مىشود).باز براى تاكيد اضافه مىكند" سخنان پروردگار و وعدههاى الهى تغيير و تبديل ندارد، و خداوند به اين وعده خود نسبت به دوستانش وفا مىكند (لا تَبْدِيلَ لِكَلِماتِ اللَّهِ).