تفسیر نمونه جلد 8
لطفا منتظر باشید ...
به علاوه" ساحران هرگز رستگار نمىشوند" (وَ لا يُفْلِحُ السَّاحِرُونَ).اين تعبير در واقع دليل ديگرى بر تمايز كار انبياء از سحر است، در دليل سابق از تفاوت سحر و معجزه و چهره و هدف اين دو، جداييشان از يكديگر اثبات شده، اما در اينجا از تفاوت حالات و صفات آورندگان سحر و آورندگان معجزه براى اثبات مطلب استمداد مىشود.ساحران به حكم كار و فنشان كه جنبه انحرافى و اغفالگرانه دارد، افرادى سود جو، منحرف، اغفالگر و متقلبند كه آنها را از خلال اعمالشان مىتوان شناخت اما پيامبران مردانى حق طلب، دلسوز، پاكدل، با هدف و پارسا و بى اعتنا به امور مادى هستند.ساحران هرگز روى رستگارى را نمىبينند و جز براى پول و ثروت و مقام و منافع شخصى كار نمىكنند، در حالى كه هدف انبياء هدايت و منافع خلق خدا و اصلاح جامعه انسانى در تمام جنبههاى معنوى و مادى است.سپس سيل تهمت خود را به سوى موسى ادامه دادند، و صريحا به او گفتند" آيا تو مىخواهى ما را از راه و رسم پدران و نياكانمان منصرف سازى"؟ (قالُوا أَ جِئْتَنا لِتَلْفِتَنا عَمَّا وَجَدْنا عَلَيْهِ آباءَنا).در واقع بت" سنتهاى نياكان" و عظمت خيالى و افسانهاى آنها را پيش كشيدند تا افكار عامه را نسبت به موسى و هارون بد بين كنند كه آنها مىخواهند با مقدسات جامعه و كشور شما بازى كنند.سپس ادامه دادند دعوت شما به دين و آئين خدا دروغى بيش نيست، اينها همه دام است، و نقشههاى خائنانه" براى اينكه در اين سرزمين حكومت كنيد" (وَ تَكُونَ لَكُمَا الْكِبْرِياءُ فِي الْأَرْضِ).در حقيقت آنها چون خودشان هر تلاش و كوششى داشتند براى حكومت