تفسیر نمونه جلد 8
لطفا منتظر باشید ...
يَضِلُّ عَلَيْها)." و من مامور و وكيل و نگاهبان شما نيستم" (وَ ما أَنَا عَلَيْكُمْ بِوَكِيلٍ).يعنى نه وظيفه دارم كه شما را به پذيرش حق مجبور كنم، چرا كه اجبار در پذيرش ايمان معنى ندارد، و نه اگر نپذيرفتيد مىتوانم شما را از مجازات الهى حفظ كنم، بلكه وظيفه من دعوت است و تبليغ، و ارشاد و راهنمايى و رهبرى، و اما بقيه بر عهده خود شما است، كه به اختيار خود راهتان را برگزينيد.اين آيه علاوه بر اينكه بار ديگر مساله اختيار و آزادى اراده را تاكيد مىكند دليل بر اين است كه پذيرش حق در درجه اول به سود خود انسان است همانگونه كه مخالفت با آن به زيان خود او است، در واقع تعليمات رهبران الهى و كتب آسمانى كلاسهايى است براى تربيت و تكامل انسانها، نه موافقت با آن چيزى بر عظمت خدا مىافزايد، و نه مخالفت با آن چيزى از جلال او مىكاهد! سپس وظيفه پيامبر را در دو جمله تعيين مىكند، نخست اينكه" بايد تنها از آنچه به تو وحى مىشود پيروى كنى" (وَ اتَّبِعْ ما يُوحى إِلَيْكَ).مسير راهت را خدا از طريق وحى تعيين كرده است و كمترين انحراف از آن براى تو مجاز نيست.ديگر اينكه در اين راه مشكلات طاقتفرسا و ناراحتيهاى فراوان در برابر تو است، بايد از انبوه مشكلات ترس و هراسى به خود راه ندهى،" بايد صبر و استقامت و پايدارى پيشه كنى، تا خداوند حكم و فرمان خود را براى پيروزى تو بر دشمنان صادر كند" (وَ اصْبِرْ حَتَّى يَحْكُمَ اللَّهُ)" چرا كه او بهترين حاكمان است، فرمانش حق و حكمش عدالت، و وعدهاش تخلفناپذير" (وَ هُوَ خَيْرُ الْحاكِمِينَ).