اين آيات، در حقيقت روى يكى ديگر از صفات زشت منافقان انگشت مىگذارد و آن اينكه: به هنگام ضعف و ناتوانى و فقر و پريشانى، چنان دم از ايمان مىزنند كه هيچكس باور نمىكند آنها روزى در صف منافقان قرار گيرند، و حتى شايد آنهايى را كه داراى امكانات وسيع هستند مذمت مىكنند كه چرا از امكاناتشان به نفع مردم محروم استفاده نمىكنند؟اما همين كه خودشان به نوايى برسند چنان دست و پاى خود را گم كرده و غرق دنيا پرستى مىشوند كه همه عهد و پيمانهاى خويش را با خدا به دست فراموشى مىسپارند، گويا به كلى تغيير شخصيت داده، و درك و ديد ديگرى پيدا مىكنند، و همين كم ظرفيتى كه نتيجهاش دنيا پرستى و بخل و امساك و خود خواهى است روح نفاق را چنان در آنان متمركز مىسازد كه راه بازگشت را به روى آنان مىبندد! در آيه نخست مىگويد:" بعضى از منافقان كسانى هستند كه با خدا پيمان