تفسیر نمونه جلد 8
لطفا منتظر باشید ...
واقعيت مىكند كه امكانات اقتصادى و نيروهاى انسانى در دست افراد ناصالح نه تنها سعادت آفرين نيست، بلكه غالبا مايه دردسر و بلا و بدبختى است، زيرا چنين اشخاصى نه اموال خود را به مورد مصرف مىكنند، تا از آن بهره مفيد و سازندهاى بگيرند، و نه فرزندان سر براه و با ايمان و تربيت يافتهاى دارند كه مايه روشنى چشم آنان و حل مشكلات زندگانيشان گردد، بلكه اموالشان غالبا در راه هوسهاى كشنده و سركش، و توليد فساد، و تحكيم پايههاى ظلم مصرف مىگردد، و مايه غفلت آنها از خدا و مسائل اساسى زندگى است و فرزندانشان هم در خدمت ظالمان و فاسدان قرار مىگيرند، و مبتلا به انواع انحرافهاى اخلاقى مىشوند، و سرانجام دردسر آفرين خواهند بود.منتها براى كسانى كه ثروت و نيروى انسانى را اصيل مىپندارند و چگونگى مصرف آن، براى آنها مطرح نيست، زندگانى اينگونه اشخاص دورنماى دل- انگيزى دارد، اما اگر به متن زندگيشان نزديكتر شويم و به اين حقيقت نيز توجه كنيم كه چگونگى بهرهبردارى از اين امكانات مطرح است تصديق خواهيم كرد كه هرگز افراد خوشبختى نيستند.در اينجا به دو نكته بايد توجه كرد:1- در باره شان نزول آيه نخست روايات متعددى وارد شده است، كه خالى از اختلاف نيست.از بعض از اين روايات استفاده مىشود كه پيامبر (ص) هنگامى كه عبد اللَّه بن ابى (منافق مشهور) از دنيا رفت بر او نماز گزارد، و كنار قبر او ايستاد و دعا كرد، حتى پيراهن خود را به عنوان كفن بر او پوشانيد، سپس آيه فوق نازل شد و پيامبر (ص) را از تكرار اين كار نهى كرد.در حالى كه از بعضى ديگر از روايات برمىآيد كه پيامبر (ص) تصميم