قرآن كريم يك اصل كلّي دارد و يك مصداق؛ اصل كلّي آن است كه رُشد را معرّفي كرد در سوره «حجرات» فرمود: اگر كسي ايمان محبوب او باشد و ايمان در جان او به عنوان زيور جلوه كند و از معصيت منزجر باشد، اين رشيد است. اينها خطوط كلي است كه در سوره «حجرات» بيان كرد، فرمود: (حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمَانَ وَزَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَكَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْيَانَ أُولئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ)4، پس راشد كسي است كه به ايمان دل ببندد و ايمان زينت او باشد نه تكليف و از معصيت منزجر باشد نه اينكه چون گفتند: گناه نكن نكند بدش بيايد از گناه، از معصيت و كفر و فسق منزجر باشد: (وَكَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْيَانَ أُولئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ)، اينها خطوط كلي است.نمونه كامل رشد را هم به عنوان بيان مصداق ذكر كرد، فرمود: (وَلَقَدْ آتَيْنَا إِبْرَاهِيمَ رُشْدَهُ)5 اين ميشود رشد.
ـ معيار سفاهت و مصداق سفيهان در قرآن
إعراض از اين هم قهراً ميشود سفه فرمود: (وَمَن يَرْغَبُ عَن مِلَّةِ إِبْرَاهِيمَ إِلاّ مَن سَفِهَ نَفْسَهُ)6يعني «سفهت نفسه» يعني «سفه نفساً»؛ چون سفاهت مربوط به بدن نيست، مربوط به روح است. ممكن است از نظر بدن از يك مظاهري برخوردار باشد ولي روحش سفيه است همينها كه خداي سبحان درباره آنها تصريح به سفه كرد، اينها را تسفيه كرد فرمود:(أَلاَ إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاءُ)7 فرمود به اينكه (فَلاَ تُعْجِبْكَ أَمْوَالُهُمْ وَلاَ أَوْلاَدُهُمْ)8 يا (إِذَا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُم)9؛ هيكلهاي گيرا دارند، چشمگير دارند، لباشان، وضعشان طوري است كه چشمگير است به حسب ظاهر قيافه اينها چشمگير است: (إِذَا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُم)، اين قيافهها و اين طرز برخورد به حسب ظاهر متمدّنانه است امّا اينها سفيهاند؛ چون هر كس از راه ابراهيم رَشيد(سلام الله عليه) اعراض كرد ميشود: سفيه.پس اصول كلي را بيان كرد، نمونه رشد را هم مشخص كرد، درباره خصوص منافقين هم تصريح به سفه كرد در بحثهاي گذشته در همين سوره مباركه «بقره» آيه 13 اين است (وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا كَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُوا أَنُؤْمِنُ كَمَا آمَنَ السُّفَهَاءُ أَلاَ إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاءُ) ؛ اينها كارشان جز سفه چيز ديگر نيست، غير از اينها هم سفيه هستند امّا اينها سفه كامل دارند.پس منافقين جزء سفها هستند براي اينكه از راه توحيدي ابراهيم(سلام الله عليه) اعراض كردند پس سفها را قرآن كريم به طور بيان مصداق ذكر كرده است كه منافقين جزء سفها هستند.در اين كريمه هم مشركين حجاز و يهوديها هم مشمول اين سفاهتاند، اينها كه اعتراض كردند، فرمود: اينها سفيهاند.