بعد از اينكه موارد قطعى پوشش را بيان كرديم , نوبت مى رسد به بحث درباره (( پوشش وجه و كفين )) . مسأله پوشش بر حسب اينكه پوشانيدن وجه و كفين واجب باشد يا نباشد دو فلسفه كاملا متفاوت پيدا مى كند . اگر پوشش وجه و كفين را لازم بدانيم در حقيقت طرفدار فلسفه پرده نشينى زن و ممنوعيت او از هر نوع كارى جز در محيط خاص خانه و يا محيطهاى صددرصد اختصاصى زنان هستيم . ولى اگر پوشيدن ساير بدن را لازم بدانيم و هر نوع عمل محرك و تهييج آميز را حرام بشماريم و بر مردان نيز نظر از روى لذت و ريبه را حرام بدانيم اما تنها پوشيدن گردى چهره و پوشيدن دستها تا مچ را واجب ندانيم آنهم به شرط اينكه خالى از هر نوع آرايش جالب توجه و محرك و مهيج باشد بلكه ساده و عادى باشد , آنوقت مسأله , صورت ديگرى پيدا مى كند و طرفدار فلسفه ديگرى هستيم , و آن فلسفه اينست كه لزومى ندارد زن الزاما به درون خانه رانده شود و پرده نشين باشد بلكه صرفا بايد اين فلسفه رعايت گردد كه