مسأله حجاب نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
استثمار مى كرده اند . علائق عاطفى والدين و فرزندان همواره مانع چنين چيزى بوده است . علائق زوجين به يكديگر , حتى در اجتماعات گذشته بيشتر عاطفى و عشقى بوده و زن با نيروى جاذبه و جمال خود بر قلب مرد حكومت كرده او را در خدمت خود گرفته است . مرد به ميل و رغبت خود نان آور زن شده و راضى شده او با خيال راحت به خود برسد و مايه تسكين قلب و ارضاى عاطفه عشقى او باشد , همچنانكه با ميل و رغبت خود , زن را در پشت جبهه جنگ برده خود به وظيفه سربازى و فداكارى و دفاع از زن و فرزند قيام كرده است . در عين حال انكار نمى كنيم كه مرد در گذشته هم به زن ظلم كرده و هم به فرزند , و از هر دوى اينها بهره كشى اقتصادى كرده است , همچنانكه به خود نيز ستم كرده است . مرد به علت جهالت و تعصبهاى بيجا ( نه به قصد استثمار و بهره كشى ) هم به خود ظلم كرده هم به زن و فرزند . مرد در گذشته از لحاظ اقتصادى هم در خدمت زن بوده هم از او بهره كشى اقتصادى كرده است . هر وقت طبيعت مرد به سوى خشونت گرائيده عشق و عاطفه در وجودش ضعيف شده , از زن به صورت يك ابزار اقتصادى استفاده كرده است . ولى اين را به صورت يك اصل كلى حاكم بر تمام جوامع ما قبل [ قرن] نوزدهم نمى توان ذكر كرد . تجاوز به حقوق واقعى زن , استثمار زن , خشونت نسبت به او منحصر به ما قبل قرن 19 نيست . در قرن نوزدهم و بيستم حقوق واقعى زن كمتر از گذشته پايمال نشده است . منتها چنانكه مى دانيم از مشخصات اين قرن اينست كه روى مقاصد استثمارگران ه