مسأله حجاب نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
جلوه گرى ها , دليرى ها , و خودنمائى هاى زن همه براى جلب نظر مرد است . زن آنقدر كه مى خواهد مرد را عاشق دلخسته خويش كند طالب وصال و لذت جنسى نيست . اگر زن نمى خواهد كه شوهرش با زنان ديگر آميزش داشته باشد به اين جهت است كه مى خواهد مقام معشوق بودن و مطلوب بودن را خاص خود كند . ولى در مرد چنين احساسى وجود ندارد . اينگونه انحصار طلبى در سرشت مرد نيست . لهذا اگر مانع آميزش زنش با مردان ديگر است , ريشه اش همان حراست و نگهبانى نسل است . زن را با ثروت هم نبايد قياس كرد . ثروت با مصرف كردن از بين مى رود و لذا مورد تنازع و كشمكش واقع مى شود و حس انحصار طلبى بشر جلو استفاده ديگران را مى گيرد . ولى كامجوئى جنسى يك نفر مانع استفاده ديگران نيست . در اينجا مسأله انبار كردن و احتكار مطرح نيست . انسان اين حالت را دارد كه هر چه بيشتر در گرداب شهوات شخصى فرو رود و عفاف و تقوا و اراده اخلاقى را از كف بدهد , احساس (( غيرت )) در وجودش ناتوان مى گردد . شهوت پرستان از اينكه همسران آنها مورد استفاده هاى ديگران قرار بگيرند رنج نمى برند و احيانا لذت مى برند و از چنين كارهائى دفاع مى كنند . برعكس , افرادى كه با خودخواهيها و شهوات نفسانى مبارزه مى كنند و ريشه هاى حرص و آز و طمع و ماده پرستى را در وجود خود نابود مى كنند و به تمام معنى (( انسان )) و (( انساندوست )) مى گردند و خود را وقف خدمت به خلق مى كنند و حس خدمت به نوع در آنان بيدار مى شود , چنين اشخاصى