امام علي (ع) ميفرمايد: مشكلات مرگ چنان پيچيده و دردناكند كه بهوصف درنميآيند و با خرد مردم اين دنيا سنجيده نميشوند.(4) آن حضرتهمچنين ميفرمايد:فَغَيْرُ مَوْصُوفٍ ما نَزَلَ بِهِمْ؛(5) حالات و عوارضي كه هنگام مرگ پديد ميآيد، قابل وصف و بيان نيست.اين بيانناپذيري، به چندين امر باز ميگردد:الف) مرگ تجربهاي شخصي است كه به قطع همه ارتباطها ميانجامد. ازاين رو، صاحب اين تجربه نميتواند تجربهاش را با ديگران بازگويد.ب) پديده مرگ، چنان پيچيده و پر راز و رمز است كه اگر مردگان به ايندنيا بازگردند و بخواهند با ما درباره آن سخن بگويند، نخواهند توانست.فَلَو كانُوا يَنْطِقونَ بها لَعَيُّوا بِصِفَهِ ما شاهَدُوا و ما عايَنُوا.(6)ج) جهان باطن براي اهل ظاهر شناختني نيست؛ يعني جهان محسوس وجهان غيب از جنس هم نيستند. بنابراين، ما تا در دنياييم، از آخرت بيخبريم.د) اگر قرار است انسان گرفتار امتحان و ابتلا و فتنه شود و براساستشخيص و انتخاب خود آزمايش گردد حتماً بايد نوعي ابهام و پيچيدگي دركار باشد و گرنه، همه انسانها يكسان عمل خواهند كرد؛ براي مثال اگر خداوندهر روز به نوعي بر مردم ظاهر شود و همه مردم آشكارا قيامت و زندگيِ ارواح ونتايج اعمال خود را ببينند، همه يكسان رفتار ميكنند؛ چنان كه در حياتِ دنيوي،وقتي هدفها روشن و نتيجه كار معلوم است، اغلب مردم رفتار يكسان دارند.از اين رو، مرگ در هالهاي از راز قرار دارد؛ كسي نميداند چگونه واردخانه ميشود و