امام علي (ع) مرگ را عامل دست نيافتن آدمي به آرزوها و هدفهايخويش ميداند و ميفرمايد:فَاِنَّ الْمَوْتَ... مُب'اعِدُ طِيّاتِكُمْ؛(17) مرگ ميان شما و هدفهايتان فاصلهميشود.هر آرزويي ممكن است با مرگ بر باد رود. از اين رو، اگر انسان به مرگبينديشد، دل به فريب آرزوها نميسپارد؛ چنان كه امام علي (ع) ميفرمايد:لو رَأي العَبْدُ الاَجَلَ وَ مَصيرَهُ، لبْغَضَ المَلَ و غُرُورَهُ؛(18) اگر آدمي اَجل وسرنوشت خويش را ميديد، با آرزو و فريب آرزوها دشمنيميورزيد.
ترس از چگونگي مرگ
يكي ديگر از عوامل ترس از مرگ، نگراني و ترس از چگونگي مرگاست. چنان كه گذشت، هيچ انساني مرگ را نيازموده است و همه انسانهابيهيچ تجربهاي با مرگ روبهرو ميشوند. امام علي (ع) در اين باره ميفرمايد:ميهماني است ناخوانده و ناخوشايند؛ هماوردي شكستناپذير كهميكشد و قصاص نميشود.دامش را همه جا گسترده، با لشكر درد ورنج محاصرهمان كرده، از هر سو هدف تير و نيزهمان ساخته. كابوسمرگ، با قدرت تمام، به حريم هستي انسان پاي نهاده، بي آن كه ضربتشخطا كند در هالهاي از ابهام و تيرگي و با لشكري از بيماريها ودردهاي جانكاه و با انبوهي از مشكلات، سايه سنگين خود را گستردهو طعم تلخش را به آدمي چشانده.(19)انسان افزون بر خود مرگ، از شرايط ويژه مرگ نيز نگران است؛ مانندمرگ تصادفي و نابهنگام، مرگ بيايمان، مرگ در بستر نه در ميدان جهاد،مرگ پس از بيماري طولاني، كشته شدن به دست ديگران و مرگ در غربت وتنهايي. امام علي (ع) از مرگ در بستر و در حال نافرماني خدا ميهراسد وميفرمايد:بيگمان، گراميترين مرگها كشته شدن در راه خدا است. سوگند بهكسي كه جان پسر ابوطالب در دست او است، هزار مرتبه ضربتشمشير خوردن بر من آسانتر است از در بستر مردن.
رويدادهاي پس از مرگ
يكي ديگر از عوامل ترس مردم از مرگ، رويدادهاي پس از مرگ است.بخشي از اين رويدادها به دنيا مربوط است؛ مانند بيسرپرست ماندن فرزندان،ازدواج همسران، تقسيم و تصرّف اموال، كاميابي دشمنان و فروپاشي تن.بخشي ديگر به آن جهان مربوط است؛ براي مثال عذاب قبر و سختيحساب و كتاب اخروي.
سختيهاي جان كندن
مرگ از سختيهايي است كه مؤمنان نيز از آنها نگرانند؛ مانند احتمال ازميان رفتن ايمان در لحظههاي واپسين زندگي و لحظههاي مرگ گاه چنانسنگين و طاقتفرسايند كه حتّي مؤمنان نيز اختيار از كف ميدهند و بهكارهاي خطرناك دست مييازند. شيطان همواره در كمين آدمي است و از هرفرصتي براي گمراه كردن وي بهره ميجويد. يكي از اين فرصتها،آشفتگيهاي لحظه جان دادن است. در اين لحظه حسّاس، شيطان با نيرنگ بهسراغ آدمي ميآيد و ميكوشد او را گمراه سازد.علي(ع) در اين باره ميفرمايد:هنوز گرم سركشي بود و سرگرم شادخواري و لذّتجويي، كه بلايمرگ بر سرش تاختن آورد...او بيهوش افتاده و در حال سكراتاست. غمگين و حسرتزده است. به هنگام جان دادن،