قیام عاشورا و انقلاب اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قیام عاشورا و انقلاب اسلامی - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

3 ـ عامل امر به معروف و نهى از منكر

مـهـم ترين و اساسى ترين عامل و عنصر پيدايش حادثه عاشورا، مساءله امر به معروف و نـهـى از مـنـكـر
اسـت . ايـن عـامـل را خـود امـام مـكـرر و بـا صـراحـت كـامـل و بـدون آن كـه ذكـرى از مـسـاءله
بـيـعـت و دعـوت اهـل كـوفـه بـه مـيـان آورد، بـه عـنـوان يـك اصـل مـسـتـقـل و يـك عامل اساسى ذكر
نموده است .

تـاريـخ مى نويسد: محمّد بن حنفيّه برادر امام حسين (ع ) در آن موقع دستش فلج شده بود و قـدرت بر جهاد و
همراهى با امام (ع ) را نداشت . امام وصيت نامه اى مى نويسد و آن را به او مى سپارد:

(هذا ما اَوْصى بِهِ
الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِي اَخاهُ مُحَمَّداً اَلْمَعْرُوفَ بِابنِ الحَنَفِيّةِ)
در ايـن وصـيت
نامه امام 7 پس از شهادت به يگانگى خدا و رسالت پيامبرش (50) راز قيام خود را چنين بيان مى كند:

اَنـّى ما خَرَجْتُ اءَشِراً وَ لا بَطِراً وَ لا مُفْسِداً وَ لا ظالِماً اِنَّما خَرَجْتُ
لِطَلَبِ الاِْصْلاحِ فى اُمَّةِ جـَدّى اُرى دُ اَنْ آمـُرَ بـِالْمـَعـْرُوفِ وَ اَنـْهى عَنِ
الْمُنْكَرِ وَ اَسيرَ بِسيرَةِ جَدّى وَ اَبى عَلِىِّ بْنِ اَبى طالِبٍ عليه السَّلامُ(51)

مـن نـه از روى خـودخـواهـى و يـا بـراى خـوش گذرانى و نه براى فساد و ستم گرى از مـديـنـه خارج مى
شوم ، بلكه خارج شدن من براى اصلاح مفاسدى است كه براى امّت جدّم پـيـامـبـر پـيـش آمـده است . هدفم
امر به معروف و نهى از منكر مى باشد و مى خواهم سنت و سيره جدم و رسم پدرم على مرتضى را زنده نمايم .

عـامـل امـر بـه مـعـروف و نـهـى از مـنـكـر، ارزش بـسـيـار بـيـشـتـرى از دو عـامـل ديـگـر بـه
نـهـضـت حـسـيـنـى مـى دهـد. بـه مـوجـب هـمـيـن عامل است كه اين نهضت شايستگى پيدا كرده است كه
براى هميشه زنده بماند، براى هميشه يـادآورى شـود و آمـوزنـده بـاشـد. البـتـه هـمـه عـوامـل
آمـوزنـده هـسـتـنـد ولى ايـن عـامل آموزندگى بيشترى دارد، زيرا نه متكى به دعوت است و نه متكى به
تقاضاى بيعت ؛ يـعنى اگر دعوتى از امام نمى شد، حسين بن على (ع ) به موجب قانون امر به معروف و نـهـى از
مـنـكـر نـهـضـت مى كرد. اگر هم تقاضاى بيعت از او نمى كردند، باز ساكت نمى نـشـسـت . بـنابراين ،
عمده سبب و علتى كه به نهضت حسينى آن شايستگى را داده است كه بـراى هـمـيشه در پيشانى تاريخ بدرخشد،
براى هميشه زنده بماند، يك درس جاويدان و يـك نـهـضت بى نظير در دنيا باشد، همين عامل امر به معروف و
نهى از منكر است .

به همين دليـل مـا بـايـد امر به معروف و نهى از منكر را از نظر اسلام بشناسيم كه
اين چه اصلى اسـت ؟ ايـن چـه مـوضـوع مهمّ، اصيل و قدرتمندى است كه فردى مانند حسين بن على (ع ) را
وادار مـى كـنـد كـه در ايـن راه جـان خـويـش را فـدا كـنـد، خون فرزندان و يارانش بر زمين بريزد و
تن به فاجعه اى بدهد كه واقعاً در دنيا كم نظير است ؟!

در اينجا به اختصار به جايگاه اصل امر به معروف و نهى از منكر در آيات قرآن كريم و سخنان پيشوايان دين
اشاره مى كنيم .

الف ـ امر به معروف و نهى از منكر در قرآن

امـر بـه مـعـروف و نهى از منكر، يگانه ضامن بقاى اسلام و به اصطلاح علّت مبقيه است . آيـا يـك
كـارخـانـه بـدون بـازرسـى ، نـظـارت و رسـيـدگـى دائمـى مـهـنـدسـان ، قـابـل بـقـاسـت ؟
جـامـعـه هـم چـنـيـن اسـت . نـظـارت و بـررسـى امـور مـسـلمـانـان نـيـز طبق اصل (امر به معروف و
نهى از منكر) صورت مى گيرد.

نـبـودن ايـن اصـل ، مـتـلاشـى شـدن ، تـفـرّق و گـنـديـدن پـيـكـر اجـتـمـاع را بـه دنـبـال دارد.

آيـات قـرآن در ايـن زمـيـنـه بـسـيـار زيـاد است .

قرآن كريم بعضى از جوامع گـذشـته را ياد مى كند
كه متلاشى و هلاك شدند و تباه و منتقرض گشتند به سبب اين كه در آنها نيروى اصلاح نبود، نيروى امر به
معروف و نهى از منكر نبود:

فَلَوْ كانَ مِنَ الْقُرُونِ مِنْ قَبْلِكُمْ اُولُوا بَقِيَّةٍ يَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسادِ

(هود:

116)

در نـسـل هاى گذشته يك عده مردم صاحب مايه (مايه عقلى ، فكرى ، روحى ) نبودند كه با فساد مبارزه كنند
تا در نتيجه اين ملت ها در اثر فساد؛ تباه ، منقوض و هلاك نشوند.

/ 73