ج ـ عبرت هاى اخلاقى - قیام عاشورا و انقلاب اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قیام عاشورا و انقلاب اسلامی - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

5 ـ تـرك امـر بـه مـعـروف و نـهـى از مـنكر

فريضه ارزشمند (امر به معروف و نهى از منكر) ضامن اجراى
احكام اسلام و بقاى شريعت آسمانى است .

حاكمان بنى اميه بر اثر بى تفاوتى مردم ، سرنوشت كشور اسلامى را دركف گرفتند و بـه دلخـواه خـود، در
ديـن و ثروت و جان مردم دست بردند، و آن گاه كه تصميم گرفتند بـا خـليـفـه راسـتـيـن پـيامبر اسلام
(ص ) بجنگند، نه تنها مردم با آنان مخالفت نكردند، بـلكـه بـه يـارى نيز شتافتند و امام حسين (ع ) را كه
براى نهى از منكر برخاسته بود، با بدترين وضع به قتل رساندند.

6 ـ جـاه طـلبـى

اگـر بـگـويـيـم مـهـمـتـريـن عـامـلى كـه درطـول تـاريـخ سبب گمراهى و انحراف و
جنايت و خيانت آدميان گشته ، (رياست طلبى ) بوده است ، سخن به گزاف نگفته ايم . نخستين نافرمانى ،
هنگامى از آفريدگان سرزد كـه مـخـلوقـى گردنكش و جاه طلب به نام ابليس در برابر جايگاه والا و
شايسته اى كه خداوند به حضرت آدم بخشيده بود، حسادت ورزيد و آن را براى خويش ‍ طلبيد.

هـمـه مـسـتـكـبـران و طاغوتيان ، از جمله بنى اميه و نوكرانشان به اين بيمارى كشنده مبتلا بودند و
انديشه و كردار و گفتارشان تحت تاءثير آن بوده است .

نـقـل اسـت عـمـر بـن سـعـد پـيـش از رخـداد كـربـلا، حـكـم ولايـت رى را از عبيدالله گرفته
بـود.وقـتى امام حسين (ع ) و يارانش به كربلا رسيدند، عبيدالله ، عمر را خواست و به او گـفـت :

(نـخـسـت به كربلا برو و كار حسين (ع ) را يكسره كن و سپس به سر كار خويش برو.)

عمر گفت : (مرا از
رويارويى با حسين (ع ) معذور دار.)

عبيدالله گفت : (اگر حكم رى را پـس دهـى ، تـو را مـعـاف مـى كنم .)

عمر سعد يك روز مهلت خواست تا در اين باره انديشه و رايزنى كند. از قضا با هر كس به رايزنى پرداخت ، او
را از رفتن به كربلا نـهى كرد.

عمر سعد سپس نزد عبيدالله رفت و گفت :

(خبر ولايت من بر رى ميان مردم پخش
شـده و درست نيست كه من بدان جا نروم .)

عبيدالله ، كه گويا از روحيّات عمر آگاه بود، گـفـت :

(تـنـهـا
در يـك صورت به ولايت رى مى رسى و آن جنگ با حسين (ع ) است .)

عمر سـعـد چـون پاى فشارى عبيدالله را ديد،
پذيرفت كه براى رسيدن به حكومت رى ، خون پـاك حسين (ع ) را بريزد.(164)

چنين روحيّه اى در بيشتر
فرماندهان و كارگزاران يزيد به چشم مى خورد كه در منابع تاريخى ، از آن سخن رفته است .

7 ـ تـرك تـولّى و تـبرّى

يكى از وظايف مسلمانان ، بيزارى از دشمنان خدا و دوستى با خـدا و اوليـاى
اوسـت كـه آن را (تـبـرّى و تولّى ) مى گويند. بنابر اين وظيفه دينى ، مـسـلمـانـان بـايـد در
مـوضـعـگـيـرى هـاى سـيـاسـى ـ اجـتـمـاعـى خـود، هـمـواره اصـل دشـمن داشتن و دوستى كردن براى
خدا را در نظر گيرند و روابط فردى و اجتماعى خـود را بـر مـحـور آن تنظيم كنند.

قرآن مجيد در چند سوره
بارها از (تبرّى ) سخن گفته (165)و در آيـاتـى پـرشـمار، با واژه هاى (حبّ)، (ودّ)، (ولايت ) و مانند
آن ، از تـولّى يـادكـرده است .

امام صادق (ع ) نيز در سخنى ژرف ، اين فريضه الهى را با دين برابر
دانسته ، مى فرمايد:

هَلِ الدّينُ اِلا الْحُبُّ وَ الْبُغضُ(166)

آيا دين ، چيزى جز دوستى و دشمنى [براى خدا] ست ؟!

با اين همه ، اين اصل ارزشمند، از دهه هاى دوم و سوم هجرى به بعد فراموش شد و بلكه مـى توان گفت ، مردم
به عكس آن عمل كردند؛ به دشمنان خدا و اسلام و پيامبر(ص ) ، دست يـارى و دوسـتـى دادنـد و بـا ديـن
خـدا و عـتـرت پـيامبر(ص ) و مؤ منان راستين به دشمنى پرداختند و عاشورا نقطه اوج اين رفتار
نابخردانه است .

ج ـ عبرت هاى اخلاقى

حـادثـه عاشورا نشان داد كه ارزش هاى اخلاقى جامعه به گونه اى چشمگير كاهش يافته است و عموم مردم به
پيروى از حاكمان فاسد به ضد ارزش ها روى آورده اند.

بـى بـنـد و بـارى اخـلاقى در حكومت هاى ستمگر ابعادى پر دامنه دارد و بى شمار است . آنـچـه در زيـر
مـى آيـد، تـنـها گوشه اى از مفاسد آن روزگار است كه بايد از آن عبرت گرفت .

/ 73