قیام عاشورا و انقلاب اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قیام عاشورا و انقلاب اسلامی - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

از ايـن رو دست به قيام اصلاحى زد

تا از سقوط دائمى نظام اسلامى جلوگيرى كند. امام در وصيت نامه اى كه هنگام خروج از مكه به سوى عراق ،
تسليم برادرش ـ محمد حنفيه ـ مى كند، مى نويسد:

مـن بـراى جـنـجـال آفـرينى ، هوسرانى ، تبهكارى و ستمگرى قيام نكرده ام ، همانا قيام من براى اصلاح
طلبى در امّت جدّم مى باشد.(55)

از اين جمله امام مى توان برداشت كرد كه برنامه كلان و هدف غايى و نهايى امام از برپا كـردن نـهـضـت
كـربلا، اصلاح امّت اسلامى در كليه ابعاد بوده است و امام همت خود را جزم كـرده تـا امـّت و حـكـومت
را از انحرافى كه در پيش گرفته اند بازدارد.

به تعبير رهبر عزيز انقلاب :

مى توانيم اين جور جمع بندى كنيم ، بگوييم : امام حسين قيام كرد تا آن واجب بزرگى را كـه عـبـارت از
تـجـديـد بـنـاى نـظـام و جـامـعـه اسـلامـى ، يـا قـيـام در مقابل انحرافات بزرگ در جامعه اسلامى
است ، انجام بدهد.(56)

بـسـيـار روشـن اسـت كـه تـجـديـد نـظـام بدون تخريب نظام پيشين ، امكان ندارد، به همين دليـل
سـيـدالشـهـدا لبـه تـيـز حـملات خويش را متوجه مركز حكومت اموى كرد و حتى آن را وظـيـفـه هـمـه
مسلمانان دانست كه پيامبر اسلام بر دوش آنان نهاده است ؛ از اين رو به مردم كوفه نوشت :

شما مى دانيد پيامبر خدا(ص ) فرمود: هر كس سلطان ستمگرى را ببيند كه حرمت هاى الهى را روا شـمـرده ،
عـهـد خـدا را شـكـسـتـه و مـخـالف سـنـت رسـول خداست و با بندگان با جرم و تجاوز رفتار مى كند [هر كس
اينها را شاهد باشد] و بـا گـفـتـار و كـردار خـويـش ايـن وضـع را دگرگون نسازد، بر خداست كه اين
گونه افراد را در جايگاه سلطان ستمگر (دوزخ ) جاى دهد.(57)

امام (ع ) پس از اعلام اين فرمان عمومى ، مصداق آن را نيز تعيين كرد و با افشاى خصلت ها و عـمـلكـرد
يـزيـد، اعلام داشت كه حكومت اموى به رهبرى يزيد نه تنها از شايستگى لازم برخوردار نيست ، بلكه چنين
حاكمى بايد سرنگون شود.

پـس از مرگ معاويه ، يزيد طى نامه اى از وليد بن عتبه ـ والى مدينه ـ خواست كه براى خـلافـتـش از
امـام حـسـيـن (ع ) بيعت بگيرد و اگر امتناع كرد گردنش را بزند!

وقتى وليد درخواست بيعت را با امام در
ميان نهاد، امام در پاسخ او فرمود:

مـا خـانـدان نـبـوتـيـم و مركز رسالت و آمد و شد فرشتگان به خداوند به وسيله ما (كار آفـريـنـش را)

شـروع كـرده و بـه وسـيـله ما نيز پايان مى دهد ولى يزيد فردى فاسق ، شـرابـخـوار و قـاتـل بـى
گـناهان است و به طور آشكار گناه مى كند و شخصى مانند من هـرگـز بـا حـاكـمى چون يزيد بيعت نخواهد
كرد، بايد منتظر باشيم ببينيم كدام يك از ما شايستگى بيعت و خلافت را دارد!(58)

ايـن سـخنان امام ضمن تهديد والى مدينه و اربابش يزيد، در واقع بيان سياست فكرى و عـمـلى امـام در
بـرابر حكومت اموى است كه به طور مستقيم به يكى از سران آن اظهار شده كه به احتمال قوى به گوش يزيد
نيز رسيده است .

امـام يـك روز پـس از اظـهـار سخنان فوق ، حركت خود را از مدينه به سوى مكه آغاز كرد و حـتـى يـك روز
هـم زيـر بار بيعت يزيد نرفت .

حضرت آية الله خامنه اى در اين باره مى فرمايد:

پـس امـام حـسـيـن (ع ) بـراى انـجـام يـك واجـب ، قـيـام كـرد.

ايـن واجـب در طول تاريخ ، متوجه به
يكايك مسلمان هاست .

اين واجب عبارت است از اين كه هر وقت ديدند كه نظام جامعه اسلامى دچار يك فساد
بنيانى شده و بيم آن است كه به كلّى احكام اسلامى تغيير پيدا بكند، هر مسلمانى بايد قيام كند.(59)

2 ـ امر به معروف و نهى از منكر

دومين هدفى كه در وصيت نامه سيدالشهدا به آن تصريح شده (امر به معروف و نهى از منكر) است ؛

اُريـدُ اَنْ آمـُرَ بـِالْمـَعـْرُوفِ وَ اَنـْهـى عـَنِ الْمـُنـْكـَرِ وَ اَسـيـرَ
بـِسـيـرَةِ جَدّى وَ اَبى عَلِىّ بْنِ اَبيطالِبٍ(60)

مـى خـواهـم امـر بـه مـعـروف و نـهـى از مـنـكـر كـنـم و روش جـدّم (رسول الله) و پدرم على بن ابى
طالب را در پيش بگيرم.

/ 73