به دنبال كودتاى 28 مرداد 1332 و متلاشى شدن نهضت ملى ايران به رهبرى دكتر محمد مصدق دست امريكا براى دخالت در كليه امور سياسى ، اقتصادى ، نظامى و اجتماعى - فرهنگى ايران باز شد.در اولين گام استعمارى كه ، در 6 آبان 1332، آمريكا با موفقيت برداشت كليه اختيارات استخراج ، حمل و فروش نفت ايران به كنسرسيوم بين المللى واگذار شد و شركتهاى امريكايى چهل درصد سهام كنسرسيوم را تصاحب كردند. از طرف ديگر مجلس شورا در 30 مهر 1344 سند اسارت ايران را با تصويب پيمان نظامى بغداد امضاء كرد و به موجب ماده واحده اى ، لوايح دكتر مصدق را بر خلاف قانون اساسى تشخيص داد و ملغى اعلام كرد.سقوط رژيم سلطنتى در عراق و حادثه كودتاى تركيه كه سرنگونى دولت وابسته تركيه را به دنبال داشت ، به دولت امريكا بهانه داد كه با تصويب دكترين آيزنهاور در كنگره امريكا به عنوان مقابله با خطر كمونيسم در منطقه ، نفوذ خود را در ايران گسترش دهد. سرانجام با عقد قرارداد نظامى با ايران موفق گرديد ايران را به صورت پايگاه نظامى خود درآورد.^(58) مفاد اين قرار داد كه از سال 1337 بين امريكا و ايران ، در تركيه منعقد شد، اين بود كه در صورت بروز تجاوز مستقيم يا غير مستقيم ، يعنى در صورت وقوع قيامهاى ملى و اوج جنبشهاى توده اى ، دولت امريكا اجازه دارد نيروهاى نظامى خود را وارد ايران كند به دنبال اين قرار داد نظامى ، دولت امريكا با اعزام مستشاران نظامى و اعطاى وامهاى سنگين ، ارتش ايران را بازسازى و تقويت نمود؛ تا به قول هوبرت همفرى ارتش ايران با دريافت كمكهاى نظامى آمريكا توان مقابله و سركوبى جنبشهاى داخلى را كسب كند.با استقرار كنسرسيوم و نفوذ سياسى و نظامى آمريكا در ايران سيل سرمايه گذارى خارجى براى غارت منابع اقتصادى كشور به سوى ايران سرازير شود و در اندك مدتى 220 شركت آمريكايى ، 285 شركت انگليسى ، 651 شركت آلمانى ، 160 شركت فرانسوى ، 53 شركت ژاپنى ، و 40 شركت سويسى در سراسر ايران سبز شد؛ و بانكهاى خارجى يكى پس از ديگرى در ايران به وجود آمدند و دولت با تضمين اين سرمايه ها خاطر استعمارگران را از ضرر و زيان حاصل از ملى شدن آسوده ساخت .آمريكا با يك تهاجم تبليغاتى حساب شده و ترساندن دربار و دولت از خطر كمونيسم ، توانست بار سنگين هزينه هاى تاءسيسات و تسليحات نظامى را به ملت ايران تحميل كند؛ و امور ارتش و استراتژى نظامى كشور به مستشاران آمريكايى سپرده شده و نظام پليسى در كشور حكمفرما گرديد.رژيم شاه براى حفظ موقعيت خود و سركوب جنبشهاى مردمى و قيام ملت ، با كمك مستشاران آمريكايى دست به تشكيل سازمان مخوف و جهنمى ساواك زد؛ و رئيس ساواك كه به طور مستقيم از جانب شاه تعيين مى شد، بر حسب ظاهر معاون نخست وزير محسوب ، اما در حقيقت قدرتى فوق دولت قدرت محسوب مى شد.امريكا به دنبال احساس خطرى كه ناشى از فساد رژيم در بلعيدن كمكهاى اقتصادى و بى كفايتى دولتهاى چاپلوسى چون دولت علاء و اقبال ، و تاءثير منفى جنايتهاى ساواك بود با احساس اوجگيرى اين خطر، طرح اصلاحات ارضى را پيش كشيد و شاه را به اجراى آن وادار كرد.امريكا به پيروى از استراتژى سياسى حزب دموكرات ، از رژيمهاى وابسته به خود خواست كه دست به يك تحول فريبكارانه بزنند، و از اصلاحات اجتماعى و اقتصادى به عنوان وسيله اى براى سركوب جنبشهاى ملى استفاده كنند.در تابستان سال 1339، انتخابات دوره بيستم قانونگذارى انجام گرفت ؛ و به منظور اجراى دستور كندى رييس جمهور جديد آمريكا^(59) مبنى بر برگزارى انتخابات آزاد نمايشى از رقابت حزبى توسط علم و اقبال روى