84 مضيقه بي آبي - داستان راستان جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستان راستان - جلد 2

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

84 مضيقه بي آبي

معاويه ابن ابي سفيان ، در حدود شانزده سال بود كه به عنوان امارت در شام حكومت مي كرد ، و بدون آنكه به احدي اظهار كند ، مقدمات خلافت را براي خويش فراهم مي ساخت . از هر فرصتي براي منظوري كه در دل داشت استفاده مي كرد .

بهترين بهانه براي اينكه از حكومت مركزي سرپيچي كند و داعيه خلافت را آشكار نمايد ، موضوع كشته شدن عثمان بود . او در زمان حيات عثمان ، به استغاثه هاي عثمان پاسخ مساعد نداد و تقاضاها و استمدادهاي عثمان را نشنيده و نديده گرفت ، اما منتظر بود عثمان كشته شود و قتل وي را بهانه كار خود قرار دهد . عثمان كشته شد و معاويه فورا در صدد بهره برداري بر آمد . از سوي ديگر ، مردم پس از قتل عثمان دور علي را كه به جهات مختلفي از رفتن زير بار خلافت امتناع مي كرد گرفتند و با او بيعت كردند . علي پس از آنكه ديد مسئوليت رسما متوجه او است ، قبول كرد و خلافت رسميش در مدينه كه مركز و دارالخلافه آنروز بود اعلام شد . همه استانهاي كشور پهناور اسلامي آنروز اطاعتش را گردن نهادند ، به استثناء شام و سوريه كه در اختيار معاويه بود . معاويه از اطاعت حكومت مركزي سرپيچي كرد ، و آن را متهم ساخت به اين كه كشندگان عثمان را پناه داده است و خود آماده اعلام استقلال شام و سوريه شد و سپاهي انبوه از شاميان فراهم كرد .

علي ( ع ) بعد از فيصله دادن كار اصحاب جمل متوجه معاويه شد . نامه هايي با معاويه رد و بدل كرد ، اما نامه هاي علي در دل سياه معاويه اثر نكرد . دو طرف با سپاهي انبوه به سوي يكديگر حركت كردند . ابوالاعور سلمي پيشاپيش لشكر معاويه با گروهي از پيشاهنگان حركت مي كرد ، و مالك اشتر نخعي با گروهي از لشكريان علي به عنوان پيشاهنگ و مقدمه الجيش سپاه علي حركت مي كرد . دو دسته پيشاهنگ در كنار فرات به يكديگر رسيدند .

مالك اشتر از طرف علي مجاز نبود جنگ را شروع كند ، اما ابوالاعور براي اينكه زهر چشمي بگيرد حمله سختي كرد . حمله او از طرف مالك و همراهانش دفع شد ، و شاميان سخت به عقب رانده شدند . ابوالاعور براي اينكه كار را از راه ديگر بر حريف سخت بگيرد ، خود را به محل " شريعه " ، يعني آن نقطه شيب دار كنار فرات كه دو طرف مي بايست از آنجا آب بردارند ، رساند .

نيزه داران و تيراندازان خود را مأمور كرد تا آن نقطه را حفظ كنند و مانع ورود مالك و يارانش بشوند . طولي نكشيد كه خود معاويه با سپاه انبوهش رسيد و از پيشدستي ابوالاعور خشنود شد . معاويه براي اطمينان بيشتر عده اي بر نفرات ابوالاعور افزود . اصحاب علي در مضيقه بي آبي قرار گرفتند . شاميان عموما از پيش آمدن اين فرصت خوشحال بودند ، و معاويه با مسرت اظهار داشت :

" اين اولين پيروزي است " . تنها عمر و بن العاص معاون و مشاور مخصوص معاويه اين كار را مصلحت نمي ديد . از آن سو معاويه اين كار را مصلحت نمي ديد . از آن سو علي - عليه السلام - خودش رسيد و از ماجرا آگاه شده .

نامه اي به وسيله يكي از بزرگان يارانش ، به نام صعصعه ، به معاويه نوشت و ياد آور شد : " ما آمده ايم به اينجا اما ميل نداريم حتي الامكان جنگي رخ دهد و ميان مسلمانان برادر كشي واقع شود . اميدواريم بتوانيم با مذاكرات اختلافات را حل كنيم ، ولي مي بينم تو و پيروانت قبل از هر چيز ، اسلحه به كار برده ايد ، بعلاوه جلوي آب را بر ياران من گرفته ايد ، دستور بده از اين كار دست بردارند ، تا مذاكرات آغاز گردد . البته اگر تو به چيزي جز جنگ راضي نشوي ، من ترس و ابايي ندارم " . اين نامه به دست معاويه رسيد . با مشاورين خود در اطراف اين موضوع مشورت كرد . عموما نظرشان اين بود : فرصت خوبي به دست آمده بايد استفاده كرد و به اين نامه نبايد ترتيب اثر داد .

تنها عمرو بن العاص نظر مخالف داشت ، گفت اشتباه مي كنيد ، علي و اصحابش چون در نظر ندارند در كار جنگ و خونريزي پيشدستي كنند فعلا سكوت كرده اند و به وسيله نامه خواسته اند شما را از كارتان منصرف كنند ، خيال نكنيد كه اگر شما به اين نامه ترتيب اثر نداديد و آنها را همچنان در مضيقه بي آبي گذاشتيد ، آنان عقب نشيني مي كنند . آن وقت است كه دست به قبضه شمشير خواهند برد و از پاي نخواهند نشست تا شما را با رسوايي از اطراف فرات دور كنند

. اما عقيده اكثريت مشاورين اين بود كه مضيقه بي آبي دشمن را از پاي در خواهد آورد ، و آنها را مجبور به هزيمت خواهد كرد . معاويه شخصا نيز با اين عقيده همراه بود . اين شورا به پايان رسيد . صعصعه براي جواب نامه به معاويه مراجعه كرد . معاويه كه در نظر داشت از جواب دادن شانه خالي كند گفت : " بعدا جواب خواهم داد . ضمنا دستور داد تا سربازان محافظ آب كاملا مراقب باشند و مانع ورود و خروج سپاهيان علي ( ع ) شوند .

علي - عليه السلام - از اين پيشامد كه اميد هرگونه حسن نيتي را در جبهه مخالف بكلي از بين مي برد و راهي براي حل مشكلات به وسيله مذاكرات باقي نمي گذاشت ، سخت ناراحت شد . راه را منحصر به اعمال زور و دست بردن به اسلحه ديد . در مقابل سپاه خويش آمد و خطابه اي كوتاه ، اما مهيج و شورانگيز ، به اين مضمون انشاء كرد : " اينان ستمگري آغاز كردند ، در ستيزه را گشودند ، و با روش خصمانه شما را پذيره شدند . اينان مانند گرسنه اي كه غذا مي طلبد ، جنگ و خونريزي مي طلبند .

جلوي آب آشاميدني را بر شما گرفته اند . اكنون يكي از دو راه بايد انتخاب كنيد ، راه سومي نيست : يا تن به ذلت و محروميت بدهيد و همچنان تشنه بمانيد ، يا شمشيرها را از خون پليد اينان سيراب كنيد ، تا خودتان از آب گوارا سيراب شويد . زنده بودن اين است كه غالب و فاتح باشيد ، هر چند به بهاي مردن تمام شود . و مردن اين است كه مغلوب و زير دست باشيد ، هر چند زنده بمانيد . همانا معاويه گروهي گمراه و بدبخت را گرد خويش جمع كرده و از جهالت و بي خبري آنها استفاده مي كند ، تا آنجا كه آن بدبختها گلوهاي خودشان را هدف تير مرگ قرار داده اند " ( 1 ) . اين خطابه مهيج ، جنبش عجيبي در سپاهيان علي به وجود آورد . خونشان را به جوش آورد . آماده كار زار شدند و با يك حمله سنگين دشمن را تا فاصله زيادي عقب راندند و " شريعه " را تصاحب كردند . در اين وقت عمروبن العاص كه پيش بينيش به وقوع پيوسته بود ، به معاويه گفت : " حالا اگر علي و سپاهيانش معامله به مثل كنند و با تو همان كنند كه تو با آنها كردي ، چه خواهي كرد ؟ آيا مي تواني بار ديگر " شريعه " را از آنها بگيري ؟ " معاويه گفت : " به عقيده تو علي اكنون با ما چگونه رفتار خواهد كرد ؟ " گفت : " به عقيده من علي معامله به مثل

1. " قداستطعموكم القتال فاقروا علي مذله و تأخير محله ، او و واالسيوف من الدماء ترووا من الماء ، فالموت في حياتكم مقهورين ، والحياه في موتكم قاهرين . الا و ان معاويه قادلمه من الغواه و عمس عليهم الخبر ، حتي جعلوا نحورهم اغراض المنيه " نهج البلاغه ، خطبه 51.

/ 72