115 حق برادر مسلمان - داستان راستان جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستان راستان - جلد 2

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

115 حق برادر مسلمان

عبدالاعلي ، پسر أعين ، از كوفه عازم مدينه بود . دوستان و پيروان امام صادق ( ع ) در كوفه ، فرصت را مغتنم شمرده مسائل زيادي كه مورد احتياج بود نوشتند و به عبدالاعلي دادند كه جواب آنها را از امام بگيرد و با خود بياورد . ضمنا از وي در خواست كردند كه يك مطلب خاص را شفاها از امام بپرسد و جواب بگيرد ، و آن مربوط به موضوع حقوقي بود كه يك نفر مسلمان بر ساير مسلمانان پيدا مي كنند . عبدالاعلي وارد مدينه شد و به محضر امام رفت . سؤالات كتبي را تسليم كرد و سؤال شفاهي را نيز مطرح نمود ، اما بر خلاف انتظار او ، امام به همه سؤالات جواب داد ، مگر درباره حقوق مسلمان بر مسلمان . عبدالاعلي آن روز چيزي نگفت و بيرون رفت . امام در روزهاي ديگر هم يك كلمه درباره اين موضوع نگفت . عبدالاعلي عازم خروج از مدينه شد و براي خداحافظي به محضر امام رفت ، فكر كرد مجددا سؤال خود را طرح كند ، عرض كرد : " يا ابن رسول الله ! سؤال آن روز من بي جواب ماند " . - " من عمدا جواب ندادم " . - " چرا ؟ " - " زيرا مي ترسم حقيقت را بگويم و شما عمل نكنيد و از دين خدا خارج گرديد " . آنگاه امام اين چنين به سخن خود ادامه داد : " همانا از جمله سخت ترين تكاليف الهي درباره بندگان سه چيز است :

يكي رعايت عدل و انصاف ميان خود و ديگران ، آن اندازه كه با برادر مسلمان خود آن چنان رفتار كند كه دوست دارد او با خودش چنان كند . ديگر اينكه مال خود را از برادران مسلمان مضايقه نكند و با آنها به مواسات رفتار كند . سوم ياد كردن خدا است در همه حال ، اما مقصودم از ياد كردن خدا اين نيست كه پيوسته سبحان الله و الحمدلله بگويد ، مقصودم اين است كه شخص آن چنان باشد كه تا با كار حرامي مواجه شد ، ياد خدا كه همواره در دلش هست جلو او را بگيرد ( 1 ) .

1. اصول كافي ، جلد 2 ، صفحه . 170

/ 72