عوامل ترس از مرگ - مرگ، واقعيت ناشناخته نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مرگ، واقعيت ناشناخته - نسخه متنی

نویسنده: محسن ميرزاپور؛ ويراستاران: محمد جواد شريفى، حميده انصارى

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


عوامل ترس از مرگ

1. ناآشنايى نسبت به حقيقت مرگ

با توجه به ميل جاودانه بودن، انسان در پى آن است كه ابدى و هميشگى باشد. حال اگر زندگى خود را محدود به زندگانى دنيا بداند و درك و فهم و شعورش از حيات، در اين حد باشد، تمام كوشش خود را وقف همين زندگى مادى مى كند تا زمان بيشترى از اين حيات را درك كند. در حقيقت تعلّق شديد به دنيا و حرص به زندگى دنيوى و ترس از مرگ، زاييده ى ميل به بقايى است كه در نهاد آدمى است، ولى همين ميل و گرايش از مسير اصلى خود منحرف و جهل و نادانى بر زندگانى مادّى دنيا منطبق شده و چنين انسانى، به خيال باطل خود، مى كوشد اين ميل خدادادى را در زندگى دنيوى تأمين كند.[1]

علامه محمدتقى جعفرى(رحمه الله) در كتاب عرفان اسلامى چنين مى نويسد:

يكى از بهترين تحقيقاتى كه درباره ى اندوه و خوف از مرگ صورت گرفته است، تحقيقى است كه ابن سينا در رساله ى «فى دفع الغم من الموت» انجام داده است; او مى گويد: عمده ترس و اندوه درباره ى مرگ ناشى از اين است كه آن كسى كه مى ترسد نمى داند پس از چشم بستن از اين دنيا به كجا مى رود و سرنوشت او پس از مرگ چيست; بنابراين، اين گونه اشخاص از جهل خود مى ترسند، نه از ماوراى مرگ.[2]

ولى اگر انسان بفهمد كه موجودى مجرّد است و با مرگ به پايان حيات نمى رسد بلكه به عالمى ديگر منتقل مى شود تا به حيات خود ادامه بدهد، نه تنها هيچ نگرانى نخواهد داشت، بلكه چون ميل به بقا و جاودانگى او در مسير اصلى خود قرار گرفته است، مى كوشد تا حيات پس از مرگ و زندگانى ابدى اش توأم با آرامش و امنيت باشد.[3]

2. سنگينى بار گناه

عامل ديگر ترس آدمى از مرگ، زيادى جرايم و سنگينى بار گناه است. انسان عاصى و نافرمان، از فرارسيدن مرگ و تصور سختى عذاب هايى كه در مقابل اعمالش به او خواهد رسيد در اضطراب و نگرانى خواهد بود.
انسان، پس از مرگ اعمال خود را خواهد ديد. در حقيقت دارايى پس از مرگ انسان، همان اعمال او در دنياست و انسانى كه غرق در گناه و نافرمانى پروردگار است با مرگ پا به عرصه اى مى گذارد كه بايد تاوان اعمال زشت خويش را پس بدهد; لذا از فرارسيدن چنين لحظات سخت و دشوار، در هراس و وحشت و اندوه است.[4]


[1]. ر.ك: محمد تقى مصباح يزدى، همان، ص 153 ـ 173; جعفر سبحانى، الالهيات، ج 4، ص 224; مرتضى مطهرى، عدل الهى، ص 205 ـ 211 و محمد تقى جعفرى، مجموعه مقالات، ص 281 ـ 292.

[2]. محمد تقى جعفرى، عرفان اسلامى، ص 76 ـ 77، و مثنوى معنوى، ج 8، ص 405 ـ 406.

[3]. ر.ك: محمد تقى مصباح يزدى، همان، ص 171 ـ 174.

[4]. ر.ك: محمد حسين طباطبايى، الميزان، ج 19، ص 267 ـ 268; عبدالله جوادى آملى، تسنيم، ج 5، ص 562 و جعفر سبحانى، منشور جاويد، ج 9، ص 215، و الالهيات، ج 4، ص 224.


/ 39