تعريف پرستش - جهان بینی توحیدی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جهان بینی توحیدی - نسخه متنی

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

عنوان يگانه مبدا هستي و يگانه صاحب و خداوندگار همه چيز ، ايجاب مي كند كه هيچ مخلوقي را در مقام پرستش شريك او نسازيم . قرآن كريم تاكيد و اصرار زياد دارد بر اينكه عبادت و پرستش بايد مخصوص خدا باشد ، هيچ گناهي مانند شرك به خدا نيست . اكنون ببينيم پرستش يا عبادت كه مخصوص خداست و انسان نبايد اين رابطه را جز با خداوند با هيچ موجود ديگر برقرار كند ، چيست و چگونه رابطه اي است .

تعريف پرستش

براي اينكه مفهوم و معني پرستش روشن شود و تعريف صحيحي بتوانيم از آن به دست دهيم لازم است دو مقدمه ذكر كنيم : . 1 پرستش يا قولي است يا عملي . پرستش قولي عبارت است از يك سلسله جمله ها و اذكار كه به زبان مي گوييم ، مانند قرائت حمد و سوره و اذكاري كه در ركوع و سجود و تشهد نماز مي گوييم و ذكر لبيك كه در حج مي گوييم . پرستش عملي مانند قيام و ركوع و سجود در نماز يا وقوف عرفات و مشعر و طواف در حج . غالبا عبادتها ، هم مشتمل است بر جزء قولي و هم بر جزء عملي ، مانند نماز و حج ، كه هم بر جزء قولي مشتمل اند و هم بر جزء عملي . . 2 اعمال انسان بر دو نوع است : بعضي از اعمال خالي از منظور خاص است و به عنوان علامت يك چيز ديگر صورت نمي گيرد ، بلكه صرفا به خاطر اثر طبيعي و تكويني خودش صورت مي گيرد . مثلا يك كشاورز از آن جهت يك سلسله كارهاي مربوط به كشاورزي را انجام مي دهد كه اثر طبيعي آن كارها را بگيرد . كشاورز كارهاي كشاورزي را به عنوان سمبل و علامت و به عنوان ابراز يك سلسله مقصودها و احساسها انجام نمي دهد . همچنين يك خياط در كارهاي خياطي . ما كه از منزل به طرف مدرسه حركت مي كنيم از حركت خود جز رسيدن به مدرسه نظري نداريم . نمي خواهيم با اين كار خود يك منظور ديگر ابراز كرده باشيم . ولي برخي از كارها را به عنوان علامت يك سلسله مقصودها و ابراز نوعي احساسات انجام مي دهيم ، مانند اينكه به علامت تصديق سر خود را رو به پايين مي آوريم و به علامت فروتني ، دم در مي نشينيم و به علامت تعظيم و تكريم شخص ديگر خم مي شويم . بيشترين كارهاي انسان از نوع اول است و كمترين آن از نوع دوم ، ولي به هر حال قسمتي از كارهاي انسان از اين نوع است كه كاري براي ابراز مقصودي و نشان دادن احساسي صورت مي گيرد . اين نوع كار در حكم كلمات و الفاظ و لغات مستعمل و رايج است كه براي افاده يك منظور و ابراز يك نيت به كار مي رود . اكنون كه اين دو مقدمه دانسته شد مي گوييم پرستش ، چه قولي و چه عملي ، يك كار " معني دار " است .

انسان با اقوال عابدانه خويش حقيقت بلكه حقايقي را ابراز مي دارد و با اعمال عابدانه خود ، از قبيل ركوع و سجود و وقوف و طواف و امساك ، همان را مي خواهد بگويد كه با اذكار قولي خود مي گويد .

روح عبادت و پرستش

آنچه انسان در عبادت قولي و عملي خود ابراز مي دارد چند چيز است : . 1 ثنا و ستايش خدا به صفات و اوصافي كه مخصوص خداست ، يعني اوصافي كه مفهومش كمال مطلق است ، مثلا علم مطلق ، قدرت مطلقه ، اراده مطلقه .

معني كمال مطلق و علم مطلق و قدرت و اراده مطلقه اين است كه محدود و مشروط به چيزي نيست و مستلزم بي نيازي خداوند است . . 2 تسبيح و تنزيه خدا از هرگونه نقص و كاستي از قبيل فنا ، محدوديت ، ناداني ، ناتواني ، بخل ، ستم و امثال اينها . . 3 سپاس و شكر خدا به عنوان منشا اصلي خيرها و نعمتها و اينكه نعمتهاي ما همه و همه از اوست و غير او وسيله هايي است كه او قرار داده است . . 4 ابراز تسليم محض و اطاعت محض در برابر او و اقرار به اينكه او بلاشرط مطاع است و استحقاق اطاعت و تسليم دارد . او از آن جهت كه خداست شايسته فرمان دادن است و ما از آن جهت كه بنده هستيم شايسته اطاعت و تسليم در برابر او . . 5 او در هيچ يك از مسائل بالا شريك ندارد . جز او كامل مطلق نيست ، جز او هيچ ذاتي منزه از نقص نيست ، جز او كسي منعم اصلي و منشا اصلي نعمتها كه همه سپاسها به او برگردد نيست ، جز او هيچ موجودي استحقاق مطاع محض بودن و تسليم محض در برابر او شدن را ندارد . هر اطاعتي مانند اطاعت پيامبر و امام و حاكم شرعي اسلامي و پدر و مادر يا معلم بايد به اطاعت از او و رضاي او منتهي شود و گرنه جايز نيست . اين است عكس العملي كه شايسته يك بنده در مقابل خداي بزرگ است و جز در مورد خداي يگانه در مورد هيچ موجودي ديگر نه صادق است نه جايز .

مراتب و درجات توحيد

توحيد درجات و مراتب دارد ، همچنانكه شرك نيز كه مقابل توحيد است مراتب و درجات دارد . تا انسان همه مراحل توحيد را طي نكند ، موحد واقعي نيست .

1 توحيد ذاتي

توحيد ذاتي يعني شناختن ذات حق به وحدت و يگانگي . اولين شناختي كه هر كس از ذات حق دارد ، غنا و بي نيازي اوست ، يعني ذاتي است كه در هيچ جهتي به هيچ موجودي نيازمند نيست و به تعبير قرآن " غني " است ، همه چيز به او نيازمند است و از او مدد مي گيرد و او از همه غني است ( يا ايها الناس انتم الفقراء الي الله و الله هو الغني ) ( 1 ) و به تعبير حكما واجب الوجود است .

1. فاطر / 15.

/ 38