اعتبار فهرست و انتقاد بر آن - چهار کتاب اصلی علم رجال نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

چهار کتاب اصلی علم رجال - نسخه متنی

سید علی حسینی خامنه ای

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اعتبار فهرست و انتقاد بر آن

براى اثبات اعتبار كتابهاى شيخ طوسى، بيش از بررسى اصل كتاب، مى‏توان به اعتبار مؤلف آنها استناد جست. عظمت و ارجمندى مقام علمى شيخ آنچنان است كه گمان بى‏اعتبارى تاليفات وى را به كلى مردود، يا لااقل، ضعيف مى‏سازد.

نوشته‏هاى وى در هر رشته‏اى گشاينده راهى نو و روشى مبتكرانه و نمايشگر قدرت فراوان و كم سابقه علمى اوست.

چنانكه مى‏دانيم دو كتاب تهذيب و استبصار او در شمار چهار كتاب معروف حديث، و سه كتاب الفهرست، الرجال، و اختيار الرجال او، جزء چهار اصل مورد اعتماد علم رجال، و كتابهاى ديگر او هر كدام در رشته خاص خود از: تفسير، كلام، اصول، و فقه ممتاز و برجسته و برخوردار از ابتكار مى‏باشند.

بنابراين خدشه در آراء و نظرهاى وى در فن رجال، كارى دشوار و دور از احتياط است. عملا نيز دو كتاب الفهرست و الرجال او در دوره‏هاى پس از خود وى پيوسته مورد توجه و اعتناى علماى‏بزرگ و نام‏آورى چون محقق، علامه، ابن طاووس، شهيد و غير ايشان بوده و به گفته علامه كلباسى در سماء المقال (ص 52) مشهور علماء توثيقها، تضعيفها، و ديگر آراء او را درباره رجال، به چشم اعتبار و اتقان نگريسته‏اند.

با اين همه، به طور كلى نمى‏توان بر همه گفته‏هاى شيخ بزرگوار طوسى در رجال صحه نهاد و وجود پاره‏اى اشتباهات را در كتابهاى ايشان ناديده گرفت. و البته بايد اذعان داشت كه اين اشتباهات در كنار آراء متقن و درست‏شيخ الطايفه ناچيز و نادر است.

محقق رجالى اين روزگار، شيخ محمد تقى شوشترى در سراسر كتاب تحليلى و جامع خود، قاموس الرجال به موارد خطاهاى شيخ - قدس سره - در دو كتاب الفهرست و الرجال اشاره كرده و از جمله در فصل بيستم از مقدمات كتاب مزبور نمونه‏اى از آنها را در ترجمه ابو غالب زرارى نمايانده است.

بنابر اظهار محقق مزبور، موجب اصلى اشتباهات شيخ آن است كه وى از فهرست ابن النديم كه چندان متقن و مورد اعتماد نيست، در موارد بسيارى نقل كرده و از اينرو هر گاه ميان نظر شيخ و نجاشى در موردى اختلاف باشد، سخن نجاشى مقدم است، زيرا وى در سرتاسر كتاب خود بجز يك بار، از كتاب مزبور سخنى نقل نكرده است. (73) با اين حال در موارد اختلاف ميان شيخ و نجاشى، هميشه نمى‏توان به تقدم سخن نجاشى حكم كرد، بلكه حاكم نهايى در غالب موارد، قراين و امارات خارجى است (در اين زمينه در بخشى، زير عنوان مقايسه ميان فهرست نجاشى و شيخ، بيش از اين سخن خواهيم گفت).

كتابهايى كه بر محور الفهرست نوشته شده است

ذيلها و ترتيبهاى متعددى كه در دوره‏هاى بعد از شيخ بر محور اين كتاب نگارش يافته، بر اهتمام اصحاب نسبت‏به آن، نشانه‏اى بارز است. در زير از تمامى آنچه در اين زمينه بدان دست‏يافته يا از آن در كتابها نشانى ديده‏ايم، ياد مى‏كنيم:

1. معالم العلماء. اين كتاب بنابر تصريح مؤلفش، رشد الدين محمد بن على بن شهر آشوب مازندرانى (متوفا به سال 588)، به عنوان تتميم و تكميل الفهرست‏ شيخ - رحمة الله عليه - نوشته شده و علاوه بر همه نامهايى كه در الفهرست آمده، مشتمل بر نام گروهى از معاصران و متاخران از شيخ نيز هست. مجموع كسانى كه ذكرشان در اين كتاب رفته، نهصد و نود كس‏اند بجز شعرا كه در آخر، فصلى نيز به گزارش نام آنان اختصاص يافته است. اگر چه اين كتاب تقريبا، نام نود نفر و ششصد كتاب بيش از يادشدگان در الفهرست را متضمن است، ليكن به دليل حذف سندها، مجموعا از كتاب مذكور مختصرتر است. در ذيل نام افراد، گاهى به وثاقت‏يا ضعف آنان و هم به تاريخ‏وفاتشان اشاراتى رفته و اين يكى ديگر از امتيازات اين كتاب بر الفهرست‏ شيخ است. در ترتيب نامها فقط حرف نخستين مراعات شده و حرف دوم و سوم و... به حساب نيامده است. بنابراين، ميان ابراهيم و بلال ترتيب هست، ولى ميان ابراهيم و احمد نه.

اين كتاب اولين بار در سال 1353 قمرى به كوشش و با تصحيح و مقابله و مقدمه مرحوم عباس اقبال در تهران، و بار ديگر به سال 1381 قمرى با تعليق و مقدمه مفصل آقاى سيد صادق بحر العلوم در 153 صفحه در چاپخانه حيدريه نجف، به چاپ رسيده و در دسترس است.

2. فهرست. تاليف شيخ منتجب الدين على بن ابى القاسم عبيد الله بن بابويه قمى (متوفا پس از 585). (74) نام اين كتاب اسماء مشايخ الشيعة و مصنفيهم و موضوع آن، ذكر صاحبان اصول و مصنفينى است كه پس از شيخ طوسى آمده يا معاصر وى بوده‏اند و نامشان در الفهرست‏ياد نشده است.

پس اين كتاب به آن دليل كه فقط مشتمل بر معاصران و متاخران از شيخ است‏با كتاب همزمان خود، يعنى معالم العلماء، كه متضمن متقدمان بر شيخ نيز هست، موضوعا متفاوت مى‏باشد. بنابر تحقيق عباس اقبال در مقدمه معالم العلماء، اين دو كتاب با آنكه از دو عالم همعصر و تقريبا در يك زمان صادر گشته، بدون آگاهى از يكديگر نوشته شده‏اند. اين مطلب در مورد شيخ منتجب الدين جاى ترديد نيست، چه وى در مقدمه كتابش پس از آنكه از الفهرست‏ياد مى‏كند چنين مى‏افزايد: «و لم يصنف بعده شى‏ء من ذلك...» پس يا در آن تاريخ هنوز كتاب معالم العلماء تاليف نشده بوده يا به نظر شيخ منتجب الدين نرسيده بوده است.

ترتيب اين كتاب، همان ترتيب كتاب معالم است‏بى هيچ افزونى و كاستى، حجم آن از كتاب مزبور كمتر است. اين كتاب فقط يك بار در قطع بزرگ (رحلى)، منضم با كتاب معروف بحار الانوار - در آغاز جلد بيست و پنجم - به چاپ سنگى رسيده و محتاج تصحيح و چاپ مجدد است.

3. تلخيص الفهرست. تاليف شيخ نجم الدين ابو القاسم جعفر بن الحسين بن يحيى معروف به محقق حلى (متوفا به سال 676). در اين كتاب، تنها به نام رجال و نويسندگان و برخى از خصوصياتشان بسنده شده و نام كتابها و هم سند مؤلف بدانها، حذف شده است. بنابر نقل علامه تهرانى در الذريعه نسخه‏اى از اين كتاب در كتابخانه شخصى علامه سيد حسن صدر يافت مى‏شده است.

4. ترتيب قهپايى. چنانكه دانستيم، مولى عنايت الله قهپايى گرد آورنده اصول چهارگانه رجالى در مجموعه مجمع الرجال برخى از اين اصول را نيز جداگانه مرتب ساخته، كه شرحى در زمينه ترتيب اختيار الرجال گذشت. از جمله كتابهايى كه وى مرتب ساخته الفهرست است و اين مطلب را خود او در مقدمه مجمع الرجال اظهار داشته است. (75)

5. ترتيب بحرانى. شيخ على بن عبد الله الاصبعى البحرانى (متوفا به سال 1127) نيز الفهرست را مرتب ساخته است. اين كتاب به شماره 277 در جلد چهارم الذريعه ثبت است. از خصوصيات ديگر آن و از اينكه نسخه آن باقى است و كجاست، اطلاعى نداريم.

6. شرح فهرست. شيخ سليمان بن شيخ عبد الله البحرانى الماحوزى (1075 - 1121) الفهرست را شرح و تصحيح كرده و تراجم آن را مرتب ساخته و آن را معراج الكمال الى معرفة الرجال نام نهاده است. ليكن اين كتاب كامل نشده و فقط حرف‏ «الف‏» (بنابر قول كلباسى در سماء المقال، ص 42) يا تا حرف‏ «تاء» (بنابر نقل سيد صادق بحرا العلوم در مقدمه رجال شيخ از قول شيخ يوسف بحرانى در لؤلؤة البحرين) به رشته تحرير در آمده است.

بنابر نقل علامه تهرانى در الذريعه (ج 4، ص 66) يكى از فضلاى اصحاب، فهرست را به ترتيب حروف: حرف اول و دوم و سوم مرتب ساخته و در سال 1005 از آن فراغت ‏يافته است. و اين همان نسخه‏اى است كه به سال 1271 هجرى در كلكته چاپ شده است. (76)


(1). گويا منظور از تاريخ الرجال كه در بعضى كتب در شمار رشته‏هاى علم رجال ذكر شده و برخى از مصنفات قدما، مانند كتاب عقيقى (پدر) بدان اختصاص يافته، همين تراجم است.

(2). اين كنيه در برخى از مدارك‏ «ابن ريدويه‏» به آراء مهمله و در برخى ديگر «ابن رويدة‏» ضبط شده و آنچه در متن آمده به نقل از الفهرست‏ شيخ طوسى است و به هر حال منظور، على بن محمد بن جعفر بن عنبسة الحداد العسكرى است

(3). تعيين اين تاريخ به اعتماد گفته علامه بزرگوار شيخ آقا بزرگ تهرانى در الذريعه است (ج 10، ص 84) ولى با توجه به اينكه عبيد الله تا پايان قرن اول هجرى در قيد حيات بوده (الفهرست، چاپ نجف، پاورقى ص 133 به نقل از التقريب ابن حجر) اين گفته بى‏دليل مى‏نمايد، مگر اينكه تاليف وى در همان سالهاى حدود 40 باشد.

(4). الذريعه (ج 10، ص 99 و الاسناد المصفى ص 79) آنچه درباره مؤلف اين كتاب گفته شد، نظر علامه تهرانى است در كتاب ارجمند و معروف الذريعه و هم در رساله مشيخه ايشان كه به الاسناد المصفى معروف است. و او نيز در اين نظر، دنباله‏رو نجاشى و شايد بعضى ديگر از ائمه رجال است. گروه ديگرى اين كتاب را به پدر وى، ابو عبد الله محمد بن خالد البرقى، منسوب كرده‏اند. ولى محقق رجالى، معاصر شيخ محمد تقى شوشترى، صاحب كتاب قاموس الرجال، اين هر دو قول را مردود شمرده و مؤلف طبقات الرجال را به قرينه طبقه روايتى، عبد الله بن احمد البرقى - از مشايخ روايت كلينى - يا احمد بن عبد البرقى - از مشايخ صدوق ثانى - دانسته و باز در ميان اين دو احتمال، دومين را به صواب نزديكتر شمرده است. براى تفصيل ر. ك. قاموس الرجال، ج 1، ص 31 - 32.

(5). فهرست نجاشى، چاپ سربى، تهران 160. اين تاريخ در قاموس الرجال به نقل از فهرست نجاشى 229 ضبط شده كه با مراجعه به دو نسخه چاپى نجاشى و هم برخى كتب ديگر كه آن را از نجاشى نقل كرده‏اند مانند: الذريعه و تاسيس الشيعه، اطمينان به وقوع اشتباه براى صاحب قاموس يا مامقانى صاحب رجال (كه قاموس تقريبا حاشيه‏اى بر آن است) حاصل مى‏شود.

(6). الذريعه، ج 10، ص 89.

(7). معالم العلماء. تاليف محمد بن على بن شهر آشوب (متوفا به سال 588) چاپ عباس اقبال ص 28. ولى در فهرست‏ شيخ طوسى فقط از مشيخه ياد شده و از اين كتاب ذكرى نرفته است.

(8). الذريعه، ج 10، ص 147.

(9). الذريعه، ج 10، ص 154.

(10). تاسيس الشيعة لفنون الاسلام، تاليف علامه سيد حسن صدر (متوفا به سال 1354 قمرى) ص 233. علامه نامبرده از آنجا كه به سهو القلم، وفات شعبه را 260 ذكر كرده، وى را متاخر از ابن جبله پنداشته و عبد الله بن جبله را نخستين مؤلف علم رجال دانسته است.

(11). الامام الصادق، چاپ مصر، ص 458.

(12). سال وفات او را شيخ در الفهرست، 333 و در كتاب رجال، 332 ذكر كرده و محقق شوشترى در قاموس الرجال قول اول را به صواب نزديك دانسته است. قاموس، ج 1، ص 397.

(13). اين كتاب را نخستين بار جمال الدين ابوالفضائل احمد بن طاووس حلى (متوفا به سال 673) كشف كرد و در كتاب حل الاشكال خود كه مجموعه‏اى است‏شامل اين كتاب و اصول چهارگانه علم رجال مندرج ساخت. بعدها مولى عبد الله تسترى (متوفا به سال 1021) آن را از حل الاشكال استخراج و جداگانه تدوين كرد. براى اطلاع بيشتر رجوع كنيد به الذريعه، ج 10.

(14). قاموس الرجال، ج 8، ص 323. به نقل از انساب سمعانى.

(15). الذريعه، ج 1، ص 323.

(16). الفهرست، چاپ نجف، ص 178 و قاموس، ج 8، ص 322.

(17). درباره نام اين كتاب در بخش مربوط به‏ «اختيار الرجال‏» ، از اين مقال به تفصيل سخن گفته‏ايم.

(18). به گفته سيد محمد صادق بحر العلوم در مقدمه رجال شيخ، چاپ نجف، ص 61.

(19). اين قول معروف درباره سال وفات شيخ نجاشى است كه مؤلفان متاخر همچون علامه مامقانى و علامه تهرانى و جز ايشان نيز همان را ذكر كرده‏اند. برخى ديگر همين تاريخ را با تعبير «ده سال پيش از شيخ‏» بيان كرده‏اند. فقط محقق شوشترى، صاحب قاموس الرجال، اين قول را تخطئه كرده است، با اين استدلال كه نجاشى در كتاب خود محمد بن الحسن بن حمزة بن ابى يعلى را عنوان كرده و گفته كه وى در سال 463 وفات يافته است. پس نجاشى بايد در اين تاريخ زنده باشد و پس از آن وفات يافته باشد (قاموس، ج 1، ص 347)، ولى فاضل محقق بزرگوار، سيد موسى شبيرى زنجانى، در اين مورد نظرى متكى به استدلالى متين ابراز داشته و سخن مؤلف قاموس را مردود ساخته است. اظهار معزى اليه عينا چنين است:

از اينكه نجاشى، وفات شيخ طوسى (متوفا به سال 460) را در كتاب خود ضبط نكرده و از كتابهاى معروف شيخ مانند مبسوط و تبيان نام نبرده، مى‏توان مطمئن شد كه تاريخ مزبور (يعنى تاريخ فوت محمد بن الحسن بن حمزه كه در كتاب نجاشى مضبوط است) يا اشتباه است و صحيح آن 436 است، يا اينكه از خطوط الحاقى است كه نظير آن در اثر خلط حاشيه به متن، در بسيارى از كتب اتفاق افتاده است. از اين قبيل است تاريخ وفات عبد الكريم قشيرى (متوفا به سال 465) كه در بعضى از نسخ تاريخ بغداد، تاليف خطيب - كه خود در سال 463 فوت كرده است - ثبت‏شده است. و خطوط الحاقى در فهرست ابن نديم (متوفا به سال 380 يا 385) بسيار زياد است و به گمان قوى احتمال دوم صحيح است، چنانكه با مراجعه به فرحة الغرى، تاليف عبد الكريم بن طاووس معلوم مى‏شود.

(20). قاموس، ج 1، ص 34.

(21). فهرست‏ شيخ، چاپ نجف، سال 1380، ص 24.

(22). الفهرست، ص 28.

(23). احتمالا «اصل‏» كتابى است كه در آن مطالب بدون تبويب و ترتيب ذكر شده باشد و «تصنيف‏» ، كتابى كه مطالب آن مرتب و تحت عناوين خاص ذكر شده باشد. يا «اصل‏» آن است كه در آن فقط به نقل روايات بسنده شده باشد و «تصنيف‏» آنكه در آن از گردآورنده نيز سخنى و بيانى افزوده شده باشد.

(24). الفهرست، ص 24. مؤلف قاموس الرجال معتقد است كه اين دو كتاب تلف نشده و پس از خود او به نجاشى رسيده است و بر اين ادعا دلايلى نيز از گفته‏هاى نجاشى اقامه مى‏كند كه به هيچ صورت قادر بر تاييد اين نظر نيستند. ر. ك. قاموس، ج 1، ص 291 و 292.

(25). در گفتار ابن شهر آشوب در مقدمه كتاب معالم العلماء - آنجا كه سخن غزالى را در مورد نخستين كتاب در اسلام نقل مى‏كند و سپس آن را رد مى‏نمايد و نخستين كتابها را به على عليه السلام، و سپس به سلمان و ابوذر و اصبغ و... نسبت مى‏دهد - نيز مى‏توان نشانه‏اى از همين انگيزه فرقه‏اى مشاهده كرد.

(26). بنابر ضبط نجاشى: ازدى.

(27). اگر كتاب عبيد الله بن ابى رافع - كه قبلا نامش گذشت - مشتمل بر شرح حال افراد نيز باشد، بالطبع نخستين كتاب در رشته تاريخ رجال خواهد بود، ولى بدين قرينه كه شيخ نام كتاب مزبور را تسمية من شهد مع امير المؤمنين ضبط كرده، محتمل است كه فقط متضمن نام رجال بوده و شرح حال ايشان در آن نيامده و در اين صورت از موضوع تاريخ رجال بيرون است.

(28). منسوب به‏ «كش‏» (به فتح كاف و تشديد شين) از قراء گرگان و به قولى از بلاد ماوراء النهر.

(29). اختيار الرجال، چاپ بمبئى، ص 99.

(30). قاموس الرجال، ج 1، ص 16.

(31). با نسخه تازه و جامعى از اختيار الرجال كه به تصحيح و تنقيح عالم متتبع آقاى حاج ميرزا حسن مصطفوى فراهم آمده و چاپ شده، فهرست اعلام بسيار كامل و مبسوطى همراه است كه بر تمامى رجال مترجم و غير مترجم ياد شده در اين كتاب مشتمل مى‏باشد، و بيگمان محصول پر ارزش رنج و كوشش فراوانى است، شكر الله سعيه. عالم محقق آقاى سيد موسى زنجانى نيز فهرست اعلام مترجم آن را تهيه كرده‏اند كه با هيچيك از كتب رجالى، يا مستقلا، به چاپ نرسيده و مورد استفاده مراجعان قرار نگرفته است. با چاپ تازه ديگرى نيز كه اخيرا در نجف و با تصحيح و تحشيه سيد احمد الحسينى انتشار يافته فهرست نامها، كنيه‏ها و، لقبها، و فهرست نام و كنيه و لقب زنان جداگانه، و فهرست موضوعات متفرقه، چاپ شده است.

(32). قاموس الرجال، ج 1، ص 33.

(33). فرج المهموم، چاپ نجف، ص 130.

(34). الفهرست، ص 190.

(35). براى تفصيل اين موارد ر. ك. قاموس الرجال، ج 1، ص 33.

(36). مولى عنايت الله قهپايى نيز ادله ديگرى بر اين مطلب اقامه كرده كه غالبا از افاده مدعا قاصرند. براى تفصيل، ر. ك. قاموس الرجال، ج 1، ص 34.

(37). بدين گونه كه نخست اين عبارت را از علامه نقل مى‏كند: «روى الكشى عن جعفر ابن احمد بن ايوب عن صفوان...» كه درباره خالد البجلى است و سپس مى‏گويد: «اين حديث علاوه بر عدم دلالتش بر توثيق و مدح، سندش مجهول و مضطرب است زيرا شيخ در كتاب اختيار سند را به اين صورت آورده ولى در كتاب كشى سند چنين است: عن جعفر بن احمد، عن جعفر بن بشير» الخ - قاموس الرجال، ج 1، ص 36.

(38). به ضم قاف، معرب‏ «كوهپايى‏» منسوب به كوهپايه يا كوپا از محال اصفهان. وى از شاگردان شيخ بهايى است و چند تاليف در علم رجال دارد.

(39). ر. ك. قاموس، ج 1، ص 36 و 37.

(40). فهرست نجاشى، چاپ تهران، مركز نشر كتاب، ص 288.

(41). همان كتاب، ص 321.

(42). سماء المقال، ص 32.

(43). براى تفصيل، ر. ك. قاموس الرجال، ج 1، ص 43 - 44.

(44). الفهرست، ص 167.

(45). رجال نجاشى، ص 288.

(46). معالم العلماء، ص 91. عبارت چنين است: «له معرفة الناقلين عن الائمة الصادقين، عليهم السلام.»

(47). الفهرست، ص 59.

(48). به نقل كلباسى در سماء المقال، ص 27.

(49). ج 1، ص 15.

(50). از جمله‏ «اختيار معرفة الرجال‏» كه به عنوان نام كتاب شيخ در چاپ مصحح و كامل اخير انتخاب شده استنباط مى‏شود كه مصحح محترم و دانشمند آن نيز نام اصل كتاب كشى را «معرفة الرجال‏» دانسته و كتاب شيخ را كه انتخاب و برگزيده آن ست‏بالطبع‏ «اختيار معرفة الرجال‏» ناميده‏اند. و در اين نامگذارى دو مسامحه است: يكى نسبت‏به اصل كتاب كشى كه‏ «معرفة الناقلين عن الائمة الصادقين‏» است نه‏ «معرفة الرجال‏» ، و ديگرى نسبت‏به برگزيده شيخ كه در همه مدارك معتبر از آن به نام‏ «اختيار الرجال‏» ياد شده نه‏ «اختيار معرفة الرجال‏».

(51). ابن شهر آشوب در كتاب ديگر خود، مناقب آل ابيطالب، از كتاب كشى به نام‏ «معرفة الرجال‏» ياد مى‏كند (ج 4، ص 147) ليكن ظاهر آن است كه منظور وى همان تلخيص شيخ است نه اصل كتاب، زيرا مى‏گويد: «معرفة الرجال عن الكشى عن ابى بصير.»

(52). از جمله، محدث قمى در الكنى و الالقاب، ج 3، ص 116، چاپ نجف.

(53). تاريخ مزبور، سال فراغت وى از تاليف كتاب مشهورش، مجمع الرجال، است. پس از اين تاريخ از حال وى اطلاعى در دست نيست. نيز تاريخ دقيق وفات او در كتب تراجم به دست نيامد.

(54). براى تفصيل و تحقيق اين موارد، ر. ك. قاموس الرجال، ج 1، ص 46.

(55). اين كتاب، به شماره 281، در جلد چهارم الذريعه ثبت است.

(56). معروف به رجال كبير تاليف ميرزا محمد استرابادى، (متوفا به سال 1026 يا 1028).

(57). اين كتاب به شماره 279 در جلد چهارم الذريعه ثبت است.

(58). سماء المقال، ص 30.

(59). براى تفصيل، ر. ك. سماء المقال، ص 30 - 31.

(60). الذريعه، ج 10، ص 81.

(61). از اين كتاب دو نسخه به شماره‏هاى: 3625/3603 14 در كتابخانه آستان قدس، مشهد، موجود است.

(62). مقدمه رجال شيخ، چاپ نجف، ص 81.

(63). سماء المقال، ص 26.

(64). توضيحى درباره اصول و مصنفات و فرق ميان اين دو اصطلاح در پانوشت‏شماره 23 گذشت.

(65). فهرست ابو غالب، بخشى از رساله [نامه] معروف اوست‏به فرزند زاده‏اش كه در آن از شرح حال پدران و اعمام و سلسله فاميل خود سخن رانده و اجازه روايت كتابهاى مذكور در اين فهرست را به او داده است. نسخه‏اى از اين كتاب به خط نسخى شيوا و نه چندان قديمى، در 29 صفحه، به قطع خشتى در كتابخانه آستان قدس به شماره 7669 ضبط است. آغاز نسخه چنين است:

«حدثنا ابو عبد الله الحسين بن عبد الله بن ابراهيم الواسطى، قال حدثنا ابو غالب احمد بن محمد بن سليمان بن الحسن بن الجهم بن بكير بن اعين الشيبانى، منه الى ابن ابنه محمد بن عبد الله بن احمد، سلام عليك فانى احمد الله اليك، الله الذى لا اله الا هو...»

(66). از جمله فهرستهاى معروف قبل از شيخ، فهرست كتب سيد مرتضى است. احتمالا از خود سيد و احتمالا از شاگردش محمد بن محمد البصروى، (متوفا به سال 443) (ر. ك. الذريعه، ج 16، ص 381 و 392) به نقل علامه تهرانى، نسخه‏اى از اين كتاب در كتابخانه سپهسالار موجود است.

(67). به هر صورت، اظهار نظر مرحوم عباس اقبال در مقدمه معالم العلماء كه فهرست‏ شيخ را نخستين كتاب باقى مانده از علماى سلف شيعه دانسته، ناشى از كمى تتبع است، چه علاوه بر دو فهرست ابو غالب و سيد مرتضى - كه هر دو تاكنون موجودند - ابن نديم مؤلف فهرست معروف ابن نديم نيز شيعى است. ر. ك. الذريعه، ج 16، ص 375.

(68). علامه تهرانى، در جلد پنجم الذريعه (ص 145) از برخى نسخه‏هاى كهن الجمل و العقود نقل مى‏كند كه منظور از الشيخ الفاضل، قاضى عبد العزيز بن البراج قاضى طرابلس (متوفا به سال 481) است.

(69). مرحوم عباس اقبال در مقدمه معالم العلماء، الفهرست را مخصوص مصنفين و اصحاب اصول از فرقه شيعه پنداشته است، ولى بيان خود شيخ در مقدمه الفهرست و ياد شدن گروهى از مؤلفان غير شيعه در آن كتاب، اين پندار را مردود مى‏سازد.

(70). براى تفضيل ر. ك. الفهرست، چاپ نجف، 1380، ص 71، 78، 88 و 89، و سماء المقال ص. 41 و 42.

(71). قاموس الرجال، ج 1، ص 18، در اين صورت، سخن علامه طباطبايى و سيد داماد (به نقل مامقانى در رجال، ج 1، ص 205) كه مبناى شيخ بر تصريح به مذهب غير امامى است مانند فطحيه و واقفيه بى‏وجه خواهد بود.

(72). سماء المقال، ص 42.

(73). قاموس، ج 1، ص 37 - 39.

(74). منتجب الدين طويل العمر بوده و در سال ششصد هجرى، اجازه عامه براى روايت‏حديث داده است و دليل بر آن كلام زيرين است:

«ابن الفوطى در مجمع الآداب فى تلخيص معجم الالقاب، در صفحه 775 كتاب الميم گفته است: «منتجب الدين ابو الحسن على بن عبيد الله بن الحسن بن الحسين بن الحسن بن الحسين بن على بن الحسين بن موسى بن بابويه القمى الرازى المحدث المقرى، ذكره الشيخ الحافظ صائن الدين ابو رشد محمد بن ابى القاسم بن الغزال الاصبهانى فى كتاب الجمع المبارك و النفع المشارك من تصنيفه و قال: اجاز عامة سنة ستمائة، و له كتاب الاربعين عن الاربعين، رواه عنه مجد الدين ابو المجد محمد بن الحسين القزوينى...»

(حواشى و تعليقات ديوان قوامى رازى، از جلال الدين محدث ارموى، ص 229).

(75). الذريعه، ج 4، ص 64.

(76). تا اينجا درباره دو كتاب از 4 كتاب اصلى علم رجال، يعنى اختيار الرجال و فهرست‏ شيخ طوسى سخن گفته شد. بدين گونه تتمه اين مقال مشتمل است‏بر معرفى 2 كتاب ديگر، يعنى كتاب الرجال يا الابواب، تاليف شيخ طوسى، و كتاب فهرست معروف به رجال نجاشى، تاليف ابو العباس احمد نجاشى. اميد است اين تتمه نيز تكميل شود.

/ 20