تاريخچه و سير اجمالى اين علم تا دوره شيخ و نجاشى - چهار کتاب اصلی علم رجال نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

چهار کتاب اصلی علم رجال - نسخه متنی

سید علی حسینی خامنه ای

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تاريخچه و سير اجمالى اين علم تا دوره شيخ و نجاشى

اين علم از ديرباز، يعنى از نخستين قرنهاى طلوع اسلام، مورد توجه مسلمين قرار داشته و به تدريج‏با افزايش نيازى كه بدان احساس مى‏شده، دامنه آن گسترش يافته است.

اگر علم رجال را به همان عموميت كه گذشت، تعريف كنيم، يعنى دايره آن را تا شرح حال نويسى (رشته تراجم) توسعه دهيم، سابقه اين علم به نيمه اول قرن نخستين مى‏رسد، زيرا در حدود سال 40 هجرى (3) عبيد الله بن ابى رافع، كاتب امير المؤمنين على - عليه - السلام - نام آن عده از اصحاب رسول‏ اكرم صلّى الله عليه وآله را كه در جنگهاى على عليه السلام شركت داشته و به همراهى آن حضرت جنگيده‏اند، در كتابى گرد آورد و ظاهرا وى نخستين كسى بود كه در رجال، كتاب نوشت. شيخ طوسى در الفهرست از اين كتاب به نام تسميه من شهد مع امير المؤمنين عليه السلام الجمل و صفين و النهروان من الصحابة - رضى الله عنهم ياد كرده و سند خود را بدان ذكر نموده است.

در قرن سوم هجرى بر اثر شيوع كتب حديث و رواج اصول و مصنفات اين علم، فن رجال نيز بالتبع رونق گرفت و كتب بالنسبه زيادى در اين فن تدوين و تاليف شد كه برخى از آنها تاكنون موجود است و از آثار گرانبهاى شيعه در اين علم به شمار مى‏رود. از آن جمله است: كتاب طبقات الرجال تاليف احمد بن ابى عبد الله برقى (4) كه نسخه ناقصى از آن تاكنون باقى‏است و كتاب ابو محمد عبد الله بن جبلة بن حيان بن ابجر الكنانى، (متوفا به سال 219) (5) كه شيخ طوسى در كتاب رجال او را از اصحاب امام كاظم شمرده و نجاشى كتب متعددى از جمله كتابى در رجال را بدو نسبت داده است.

برخى ديگر از كتب رجالى قرن سوم عبارتند از: رجال حسن بن على بن فضال (متوفا به سال 224) كه گويا در عصر نجاشى، معروف و شايد در اختيار خود او بوده است، كتاب رجال حسن بن محبوب (متوفا به سال 224) به نام معرفة رواة الاخبار (7) و اين غير از كتاب ديگر اوست در مشيخه كه ابو جعفر اودى آن را به ترتيب نام رجال فصل بندى كرده است، ديگر كتاب رجال ابراهيم بن محمد بن سعيد ثقفى (8) متوفا به سال 283)، و كتاب رجال حافظ ابو محمد عبد الرحمن بن يوسف بن خراش المروزى البغدادى (9) متوفا به سال 283). از آنچه گفتيم روشن مى‏شود كه گفته سيوطى در كتاب الاوائل كه نخستين مؤلف در علم رجال، شعبة بن الحجاج - از ائمه اهل سنت و متوفا به سال 160 - است، (10) به حقيقت و تحقيق مقرون نيست، چه همان طور كه دانستيم، فن رجال در قرن نخستين سرآغاز گرفته و بيشتر از يك قرن پيش از شعبه كتابى در اين رشته به وسيله عبيد الله بن ابى رافع فراهم آمده است.

نظير اين اشتباه و بسى فاحشتر از آن، از نويسنده ارزشمند معاصر مصرى، شيخ محمد ابو زهره، در كتاب مغتنم و مفيدش الامام الصادق سرزده كه بى‏گمان ناشى از عدم تتبع كافى در مصادر و مآخذ شيعى است نه از گرايشهاى فرقه‏اى و تعصب آميز. وى كتاب فهرست‏ شيخ طوسى را نخستين كتاب رجالى شيعه پنداشته و او را از اين رهگذر كه گشاينده راهى نو در افق فرهنگ شيعى است، مورد ستايش و تمجيد فراوان قرار داده است. (11) اين قضاوت، نمايشگر بى‏دقتى در همين كتاب فهرست نيز هست. چه، شيخ خود در مقدمه كتاب مزبور به كتابهاى ديگرى در اين زمينه كه به وسيله علماى پيشين تاليف شده اشاره مى‏كند. به هر حال تاليف و تدوين كتب رجالى كه در قرن سوم صورت نسبتا گسترده و مبسوطى يافته بود، در قرن چهارم به همان نسبت گسترده‏تر و متنوعتر و جامعتر گشت.

نكته‏اى كه از بررسى بسيارى از كتابهاى رجالى اين قرن به دست مى‏آيد، اين است كه اين كتابها در موضوعات محدودتر و محصورترى نگاشته شده و گويا در اين قرن شيوه تخصص‏گرايى رواج يافته و رشته‏هاى تخصصى و موضوعات متنوع مستقلا مورد نظر خبرگان و علماى فن قرار گرفته است و اين خود نشانه گسترش دامنه اين علم در قرن مزبور است.

مثلا ابو العباس احمد بن محمد بن سعيد معروف به ابن عقده (متوفا به سال 332 يا 333) (12)، چنانكه ياد كرديم، كتابى مشتمل بر رجال امام صادق عليه السلام فراهم آورد و در آن از چهار هزار نفر تشرف يافته به صحبت و روايت آن حضرت نام برده است، و ابو الحسين احمد بن الحسين بن عبيد اله غضائرى دو كتاب درباره مؤلفان شيعه (كه اصطلاحا به آنها فهرست اطلاق مى‏شود) نگاشت و كتاب ديگرى مشتمل بر نام راويان ضعيف و غير موثق به نام الضعفاء نوشت (13)، و قاضى ابو بكرمحمد بن عمر الجعانى البغدادى (متوفا به سال 355) كه در حديث و رجال سرآمد زمان خود بود، (14) كتاب بزرگى به نام الشيعة من اصحاب الحديث و طبقاتهم در طبقات راويان شيعه تاليف كرد كه شيخ نجاشى آن را سماع كرده است و كتاب ديگرى در شرح طبقات اصحاب حديث در بغداد (15) و چند كتاب ديگر در موضوعات محدود مربوط به روايان حديث فراهم آورد. (16)

برخى ديگر از كتابهاى رجالى معروف قرن چهارم بدين قرار است:

رجال ابن داود قمى (متوفا به سال 368) درباره ممدوحين و مذمومين، رجال محمد بن على بن بابويه معروف به صدوق (متوفا به سال 381)، فهرست‏حسن بن محمد بن الوليد قمى، استاد صدوق و ديگر قميين (متوفا به سال 343)،

كتاب الطبقات ابن دول (متوفا به سال 350)، كتاب رجال كلينى، محمد بن يعقوب، مؤلف كتاب معروف اصول كافى (متوفا به سال 328 يا 329)، رساله معروف ابو غالب زرارى به فرزند زاده‏اش در تراجم راويان آل اعين و... كه يك بار به سال 356 و بار ديگر پس از 11 سال يعنى در سال 367 نگارش يافته است،

و از همه معروفتر كتاب معرفة الناقلين عن الائمة الصادقين عليهم السلام (17) است، تاليف شيخ ابى عمرو محمد بن عمر بن عبد العزيز الكشى (متوفاى حدود نيمه قرن چهارم) (18) كه خلاصه و منتخبى از آن به نام اختيار الرجال، در حال حاضر موجود و نسخ چاپى آن معروف و در دسترس است.

در حدود نيمه اول قرن پنجم هجرى، يعنى پس از گذشتن بيش از سه قرن از تاليف نخستين كتاب رجالى، اصول اربعه رجاليه يعنى چهار كتاب معروف و مورد استناد اين علم كه از تركيب و تصحيح و امتزاج كتب و مصنفات قبلى تشكيل شده بود به رشته تحرير درآمد و سرفصل تازه‏اى در تاريخچه اين علم گشوده گشت. اين چهار كتاب كه خوشبختانه در طول زمان از دستبرد حوادث مصون مانده و اصل آنها تا زمان حاضر باقى است و بعضى از آنها مكرر به طبع رسيده، عبارت است از: اختيار الرجال، الفهرست، الرجال(هر سه تاليف شيخ ابو جعفر محمد بن الحسن طوسى، متوفا به سال 460)،

و كتاب فهرست معروف به رجال نجاشى، تاليف احمد بن على نجاشى (متوفا به سال 450). (19) اين چهار كتاب در طول قرنهاى متعددى كه از تاليف آنها گذشته، همواره مورد توجه و استفاده و مراجعه خبرگان اين فن قرار داشته، و چنانكه به تفصيل خواهيم ديد، كارهايى از قبيل ترتيب و تبويب و جمع و تفصيل براساس آنها انجام گرفته است.

اين قرن را به خاطر تاليف اين چهار كتاب بايد سرآمد قرنهاى پيشين و نقطه اوج فعاليتهاى رجالى تا آن روز دانست.

/ 20