انتساب كتاب به شيخ طوسى - چهار کتاب اصلی علم رجال نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

چهار کتاب اصلی علم رجال - نسخه متنی

سید علی حسینی خامنه ای

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

انتساب كتاب به شيخ طوسى

در انتساب اين كتاب به شيخ اختلاف است. بيشتر علماى فن برآنند كه كتاب مورد بحث‏برگزيده و پيراسته‏اى است كه شيخ طوسى از كتاب رجال ابى عمر و محمد بن عمر بن عبد العزيز كشى فراهم آورده است. اين نظر را نام كتاب نيز تا حدى تاييد مى‏كند.

قول ديگر آن است كه كتاب موجود همان اصل كتاب كشى است نه انتخاب شيخ. از سخنان احمد بن طاووس حلى (متوفا به سال 673) و دو شاگردش، علامه حلى (648 - 726) و ابن داود حلى (متولد 647)، قول دوم بر مى‏آيد، (32) ولى دلايل و شواهدى چند انتساب كتاب را به شيخ و منتخب بودن آن را از اصل كتاب كشى به طور قاطع تاييد مى‏كند. برخى از اين دلايل بدين قرارند:

على بن طاووس (متوفا به سال 664 - برادر احمد بن‏طاووس) در كتاب فرج المهموم از نسخه‏اى از اين كتاب ياد مى‏كند كه به خط خود شيخ در آن چنين نوشته بوده است: «هذه الاخبار اختصرتها من كتاب الرجال لابى عمرو محمد بن عمر بن عبد العزيز، و اخترت ما فيها» (33) و اين گفته به صراحت دليل آن است كه كتاب موجود برگزيده شيخ طوسى است نه اصل كشى.

شيخ در الفهرست كتابى به نام اختيار الرجال را به خود نسبت داده و در شمار آثار علمى خود شمرده است، (34) و از روزگار پس از شيخ تاكنون همواره اين نام را با همين كتاب مورد بحث منطبق مى‏دانسته‏اند و اثرى از كتاب ديگرى بدين نام نيست.

در مواردى شيخ نجاشى، صاحب فهرست معروف و معاصر شيخ طوسى، موضوعى را از كتاب كشى نقل مى‏كند كه در كتاب موجود كنونى از آن نشانى نيست، (35) و اين دليل است‏بر آنكه نسخه اصلى كتاب كشى، كه در روزگار نجاشى در دسترس و مورد استناد وى بوده، غير از كتاب اختيار كنونى است و كتاب موجود انتخاب و ملخصى از كتاب كشى است، نه اصل آن. (36)

به هر حال، جاى ترديد نيست كه آنچه به عنوان‏ «رجال كشى‏» از چند قرن پيش تاكنون در دست است، چيزى‏جز همين برگزيده شيخ طوسى نيست و به گمان قوى پس از روزگار شيخ نسخه اصل كتاب كشى در اختيار هيچ يك از علماى فن قرار نداشته و به كلى از بين رفته است. تنها كسى كه گمان مى‏رود نسخه اصل را دارا بوده شهيد اول است، چرا كه وى در حاشيه‏اش بر كتاب خلاصه علامه، پس از آنكه از اختيار الرجال مطلبى نقل كرده، همان مطلب را از كتاب كشى به صورت ديگرى نقل نمود، (37) و اين نشانه آن است كه وى علاوه بر اختيار الرجال، اصل كتاب كشى را نيز داشته و آن دو را با يكديگر مقايسه و تطبيق مى‏كرده است. ولى محقق شوشترى معاصر، مؤلف قاموس الرجال - كه در اين فن رتبتى بلند را حايز است - معتقد است كه شهيد در شناسايى كتابى كه در دست داشته دچار اشتباه شده و نسخه‏اى از اختيار الرجال را اصل كتاب كشى پنداشته است، زيرا نسخه‏هاى اختيار الرجال در مواردى با يكديگر مختلف است. بهترين شاهد سهو شهيد آنكه، همان جمله‏اى را كه شهيد به كتاب كشى نسبت داده، مولى عنايت الله قهپايى (38)، ترتيب دهنده اختيار الرجال، عينا همان رااز اختيار الرجال نقل كرده است.

از برخى كلمات علامه در كتاب خلاصه استفاده مى‏شود كه وى نسخه اصل كتاب كشى را داشته چه، در مواردى مطلبى را از كشى نقل مى‏كند با عبارت: «ذكره الكشى‏» يا «قال الكشى‏» ، در حالى كه از مطلب مزبور در اختيار الرجال نشانى نيست. ليكن با توجه به اينكه علامه در كتاب خلاصه عين عبارات صاحبان اصول رجاليه را نقل مى‏كند نه تنها مطالب آنان را، بلكه مى‏توان مطمئن بود كه در موارد مزبور، عبارت‏ «ذكره الكشى‏» يا «قال الكشى‏» ، نيز از يكى از كتابهاى مزبور مانند كتاب نجاشى يا هرست‏شيخ گرفته شده و از خود علامه نيست، در اين صورت، مطلب را آنان از كتاب كشى نقل كرده‏اند، نه از كتاب علامه. (39)

حاصل سخن آنكه از دوره بعد از شيخ طوسى و نجاشى هيچ يك از دانشمندان اين فن از اصل كتاب كشى نشانى نيافته و سراغى نداشته‏اند و گويا اين كتاب كه قبل از شيخ نيز چندان رواج نداشته، پس از انتخاب و تلخيص وى به كلى از رواج افتاده و برگزيده آن كه به خاطر برگزيننده‏اش اعتبار بيشترى مى‏داشته، جاى آن را گرفته است.

از اين عبارت نجاشى كه درباره شيخ كشى مى‏گويد: «له‏كتاب - الرجال، كثير العلم، و فيه اغلاط كثيرة‏» (40) و هم از اينكه شيخ طوسى دست‏به پيراستن آن زده، مى‏توان نتيجه گرفت كه نسخه صحيح و متقن كتاب مزبور حتى به شيخ و نجاشى نيز نرسيده يا آنكه خود در اصل كتابى پر خطا بوده است و اين نيز خود مى‏تواند عاملى محسوب شود براى متروك شدن اصل اين كتاب پس از اختيار شيخ.

مؤلف كتاب قاموس الرجال معتقد است كه منظور نجاشى از جمله‏ «و فيه اغلاط كثيرة‏» آن است كه اصل كتاب داراى اشتباه در مطالب بوده، نه اينكه بعدها از طرف نسخه برداران و كاتبان، تصحيف و خطا بدان راه يافته است. و آنگاه خود محقق مزبور چنين اظهار نظر مى‏كند كه: اين قضاوت نجاشى بى‏پايه است چه، اشتباهات موجود در كتاب كشى چندان فاحش است كه گمان انتساب آن به كسى چون كشى نمى‏رود، (41) و اين اظهار نظر از محقق نامبرده جاى بسى شگفتى است. چه با قبول اين فرض كه نسخه اصل كتاب كشى در دست نيست، از كجا مى‏توان فاحش بودن يا نبودن خطاهاى آن كتاب را دانست و سنجيد و نسبت‏به امكان يا عدم امكان انتساب آنها به كشى نظر داد؟ به عبارت ديگر، سخن از خطاهاى كدام كتاب است؟ كتاب اختيار الرجال؟ يعنى كتابى كه از صافى تحقيق و تنقيح شيخ طوسى خارج شده و بالطبع نجاشى را درباره آن چنين‏قضاوتى نيست؟ يا اصل كتاب كشى؟ كه اكنون قرنهاست از آن جز نامى نيست؟ در صورت دوم از كجا مؤلف قاموس الرجال توانسته فاحش بودن خطاهاى آن را بفهمد و رتبت كشى را از ارتكاب آنها برتر بداند؟

در هر صورت اگر بپذيريم كه اشتباهات اصل كتاب كشى ناشى از تصحيف نسخه برداران بوده نه معلول خطاى مؤلف، ناگزير بايد علت تحريف آن را در بى‏اعتنايى معاصرانش به كتاب وى جستجو كنيم. چه، وى و استادش، عياشى، از راويان ضعيف الحال نقل مى‏كرده‏اند و اين در عرف قدما طعن بزرگى محسوب مى‏شده است و بدين سبب كتاب وى در زمان خودش و پس از آن متروك و مهجور مانده و در نتيجه نسخه‏هاى آن دستخوش تحريف و تبديل گرديده است. شگفت آنكه كتاب اختيار الرجال نيز كه برگزيده و پيراسته‏اى از آن كتاب است و بى‏گمان در اصل از بسيارى اشتباهات و اغلاط كتاب كشى خالى بوده، اكنون متضمن تحريفها و تصحيفها و اشتباهات فراوان است.

به گفته علامه كلباسى مؤلف كتاب سماء المقال (42) قراينى وجود دارد كه اين كتاب به مرور زمان مورد دستبرد حوادث قرار گرفته و به تدريج مطالبى از آن اسقاط و حذف شده است، ولى محدث نورى در خاتمه كتاب مستدرك الوسائل مواردى را ياد مى‏كند كه مؤلفان كتب رجاليه مطلبى را از اختيار الرجال نقل‏كرده‏اند و آن مطلب در نسخه‏اى كه اكنون از اين كتاب در دست است‏يافت نمى‏شود.

علاوه بر اينها - چنانكه اشاره كرديم - در نسخه موجود كتاب اشتباهات و تصحيفاتى ديده مى‏شود كه رجاليون متاخر به برخى از آنها اشاره كرده‏اند. محقق شوشترى اشتباهات اين كتاب را بيش از حد شمارش و موارد درست و مصون از خطا را معدود و انگشت‏شمار مى‏داند. از جمله اشتباهاتى كه محقق نامبرده بدانها اشاره مى‏كند اين است كه در بسيارى از عناوين، احاديث مربوط به شرح حال كسى با احاديث مربوط به شرح حال كس ديگرى يا با احاديث همنام او كه در طبقه ديگرى قرار دارد مشتبه و مخلوط شده است، مثلا: احاديث مربوط به ابى بصير ليث المرادى، با روايات مربوط به ابى بصير يحيى الاسدى خلط گشته، و حميرى كه از اصحاب حضرت عسگرى عليه السلام است در شمار اصحاب امام على بن موسى الرضا عليه السلام معرفى شده، و اولين روايت در حالات عبد الله بن عباس در خلال احاديث مربوط به خزيمه (كه پيش از عبد الله عنوان شده) ذكر گرديده، و در ذيل نام محمد بن زينب مكنى به ابى الخطاب بيست و سه روايت كه از هيچ رو بدو مربوط نيست نقل شده و... (43)

بسى روشن است كه اين گونه خطاها از نوع اشتباهاتى نيست كه از كسى چون كشى يا شيخ طوسى صادر گردد، و گمان‏انتساب آن به كسى جز نسخه برداران و كاتبان نمى‏رود.

همچنان كه برخى اشتباهات ديگر اين كتاب از قبيل: تاريخ وفات حماد بن عيسى، تعيين سنين زندگى معاوية بن عمار، تحريف جبرئيل بن احمد فاريابى در اوايل كتاب به جبرئيل بن محمد فاريابى، و امثال اينها، كه علامه كلباسى در سماء المقال بدانها اشاره كرده، نيز از جمله اشتباهاتى است كه انتساب آنها به شيخ طوسى دور از باور است.

بنابر آنچه گفتيم مى‏توان قضاوت كرد كه نظر مولى عنايت الله قهپايى كه اين اغلاط را از شيخ دانسته و معتقد است كه اصل كتاب كشى مبرا و تهى از آنها بوده، كاملا خلاف تحقيق و ادعايى بى‏دليل است.

/ 20