در انتساب اين كتاب به شيخ اختلاف است. بيشتر علماى فن برآنند كه كتاب مورد بحثبرگزيده و پيراستهاى است كه شيخ طوسى از كتاب رجال ابى عمر و محمد بن عمر بن عبد العزيز كشى فراهم آورده است. اين نظر را نام كتاب نيز تا حدى تاييد مىكند.قول ديگر آن است كه كتاب موجود همان اصل كتاب كشى است نه انتخاب شيخ. از سخنان احمد بن طاووس حلى (متوفا به سال 673) و دو شاگردش، علامه حلى (648 - 726) و ابن داود حلى (متولد 647)، قول دوم بر مىآيد، (32) ولى دلايل و شواهدى چند انتساب كتاب را به شيخ و منتخب بودن آن را از اصل كتاب كشى به طور قاطع تاييد مىكند. برخى از اين دلايل بدين قرارند:على بن طاووس (متوفا به سال 664 - برادر احمد بنطاووس) در كتاب فرج المهموم از نسخهاى از اين كتاب ياد مىكند كه به خط خود شيخ در آن چنين نوشته بوده است: «هذه الاخبار اختصرتها من كتاب الرجال لابى عمرو محمد بن عمر بن عبد العزيز، و اخترت ما فيها» (33) و اين گفته به صراحت دليل آن است كه كتاب موجود برگزيده شيخ طوسى است نه اصل كشى.شيخ در الفهرست كتابى به نام اختيار الرجال را به خود نسبت داده و در شمار آثار علمى خود شمرده است، (34) و از روزگار پس از شيخ تاكنون همواره اين نام را با همين كتاب مورد بحث منطبق مىدانستهاند و اثرى از كتاب ديگرى بدين نام نيست.در مواردى شيخ نجاشى، صاحب فهرست معروف و معاصر شيخ طوسى، موضوعى را از كتاب كشى نقل مىكند كه در كتاب موجود كنونى از آن نشانى نيست، (35) و اين دليل استبر آنكه نسخه اصلى كتاب كشى، كه در روزگار نجاشى در دسترس و مورد استناد وى بوده، غير از كتاب اختيار كنونى است و كتاب موجود انتخاب و ملخصى از كتاب كشى است، نه اصل آن. (36)به هر حال، جاى ترديد نيست كه آنچه به عنوان «رجال كشى» از چند قرن پيش تاكنون در دست است، چيزىجز همين برگزيده شيخ طوسى نيست و به گمان قوى پس از روزگار شيخ نسخه اصل كتاب كشى در اختيار هيچ يك از علماى فن قرار نداشته و به كلى از بين رفته است. تنها كسى كه گمان مىرود نسخه اصل را دارا بوده شهيد اول است، چرا كه وى در حاشيهاش بر كتاب خلاصه علامه، پس از آنكه از اختيار الرجال مطلبى نقل كرده، همان مطلب را از كتاب كشى به صورت ديگرى نقل نمود، (37) و اين نشانه آن است كه وى علاوه بر اختيار الرجال، اصل كتاب كشى را نيز داشته و آن دو را با يكديگر مقايسه و تطبيق مىكرده است. ولى محقق شوشترى معاصر، مؤلف قاموس الرجال - كه در اين فن رتبتى بلند را حايز است - معتقد است كه شهيد در شناسايى كتابى كه در دست داشته دچار اشتباه شده و نسخهاى از اختيار الرجال را اصل كتاب كشى پنداشته است، زيرا نسخههاى اختيار الرجال در مواردى با يكديگر مختلف است. بهترين شاهد سهو شهيد آنكه، همان جملهاى را كه شهيد به كتاب كشى نسبت داده، مولى عنايت الله قهپايى (38)، ترتيب دهنده اختيار الرجال، عينا همان رااز اختيار الرجال نقل كرده است.از برخى كلمات علامه در كتاب خلاصه استفاده مىشود كه وى نسخه اصل كتاب كشى را داشته چه، در مواردى مطلبى را از كشى نقل مىكند با عبارت: «ذكره الكشى» يا «قال الكشى» ، در حالى كه از مطلب مزبور در اختيار الرجال نشانى نيست. ليكن با توجه به اينكه علامه در كتاب خلاصه عين عبارات صاحبان اصول رجاليه را نقل مىكند نه تنها مطالب آنان را، بلكه مىتوان مطمئن بود كه در موارد مزبور، عبارت «ذكره الكشى» يا «قال الكشى» ، نيز از يكى از كتابهاى مزبور مانند كتاب نجاشى يا هرستشيخ گرفته شده و از خود علامه نيست، در اين صورت، مطلب را آنان از كتاب كشى نقل كردهاند، نه از كتاب علامه. (39)حاصل سخن آنكه از دوره بعد از شيخ طوسى و نجاشى هيچ يك از دانشمندان اين فن از اصل كتاب كشى نشانى نيافته و سراغى نداشتهاند و گويا اين كتاب كه قبل از شيخ نيز چندان رواج نداشته، پس از انتخاب و تلخيص وى به كلى از رواج افتاده و برگزيده آن كه به خاطر برگزينندهاش اعتبار بيشترى مىداشته، جاى آن را گرفته است.از اين عبارت نجاشى كه درباره شيخ كشى مىگويد: «لهكتاب - الرجال، كثير العلم، و فيه اغلاط كثيرة» (40) و هم از اينكه شيخ طوسى دستبه پيراستن آن زده، مىتوان نتيجه گرفت كه نسخه صحيح و متقن كتاب مزبور حتى به شيخ و نجاشى نيز نرسيده يا آنكه خود در اصل كتابى پر خطا بوده است و اين نيز خود مىتواند عاملى محسوب شود براى متروك شدن اصل اين كتاب پس از اختيار شيخ.مؤلف كتاب قاموس الرجال معتقد است كه منظور نجاشى از جمله «و فيه اغلاط كثيرة» آن است كه اصل كتاب داراى اشتباه در مطالب بوده، نه اينكه بعدها از طرف نسخه برداران و كاتبان، تصحيف و خطا بدان راه يافته است. و آنگاه خود محقق مزبور چنين اظهار نظر مىكند كه: اين قضاوت نجاشى بىپايه است چه، اشتباهات موجود در كتاب كشى چندان فاحش است كه گمان انتساب آن به كسى چون كشى نمىرود، (41) و اين اظهار نظر از محقق نامبرده جاى بسى شگفتى است. چه با قبول اين فرض كه نسخه اصل كتاب كشى در دست نيست، از كجا مىتوان فاحش بودن يا نبودن خطاهاى آن كتاب را دانست و سنجيد و نسبتبه امكان يا عدم امكان انتساب آنها به كشى نظر داد؟ به عبارت ديگر، سخن از خطاهاى كدام كتاب است؟ كتاب اختيار الرجال؟ يعنى كتابى كه از صافى تحقيق و تنقيح شيخ طوسى خارج شده و بالطبع نجاشى را درباره آن چنينقضاوتى نيست؟ يا اصل كتاب كشى؟ كه اكنون قرنهاست از آن جز نامى نيست؟ در صورت دوم از كجا مؤلف قاموس الرجال توانسته فاحش بودن خطاهاى آن را بفهمد و رتبت كشى را از ارتكاب آنها برتر بداند؟در هر صورت اگر بپذيريم كه اشتباهات اصل كتاب كشى ناشى از تصحيف نسخه برداران بوده نه معلول خطاى مؤلف، ناگزير بايد علت تحريف آن را در بىاعتنايى معاصرانش به كتاب وى جستجو كنيم. چه، وى و استادش، عياشى، از راويان ضعيف الحال نقل مىكردهاند و اين در عرف قدما طعن بزرگى محسوب مىشده است و بدين سبب كتاب وى در زمان خودش و پس از آن متروك و مهجور مانده و در نتيجه نسخههاى آن دستخوش تحريف و تبديل گرديده است. شگفت آنكه كتاب اختيار الرجال نيز كه برگزيده و پيراستهاى از آن كتاب است و بىگمان در اصل از بسيارى اشتباهات و اغلاط كتاب كشى خالى بوده، اكنون متضمن تحريفها و تصحيفها و اشتباهات فراوان است.به گفته علامه كلباسى مؤلف كتاب سماء المقال (42) قراينى وجود دارد كه اين كتاب به مرور زمان مورد دستبرد حوادث قرار گرفته و به تدريج مطالبى از آن اسقاط و حذف شده است، ولى محدث نورى در خاتمه كتاب مستدرك الوسائل مواردى را ياد مىكند كه مؤلفان كتب رجاليه مطلبى را از اختيار الرجال نقلكردهاند و آن مطلب در نسخهاى كه اكنون از اين كتاب در دست استيافت نمىشود.علاوه بر اينها - چنانكه اشاره كرديم - در نسخه موجود كتاب اشتباهات و تصحيفاتى ديده مىشود كه رجاليون متاخر به برخى از آنها اشاره كردهاند. محقق شوشترى اشتباهات اين كتاب را بيش از حد شمارش و موارد درست و مصون از خطا را معدود و انگشتشمار مىداند. از جمله اشتباهاتى كه محقق نامبرده بدانها اشاره مىكند اين است كه در بسيارى از عناوين، احاديث مربوط به شرح حال كسى با احاديث مربوط به شرح حال كس ديگرى يا با احاديث همنام او كه در طبقه ديگرى قرار دارد مشتبه و مخلوط شده است، مثلا: احاديث مربوط به ابى بصير ليث المرادى، با روايات مربوط به ابى بصير يحيى الاسدى خلط گشته، و حميرى كه از اصحاب حضرت عسگرى عليه السلام است در شمار اصحاب امام على بن موسى الرضا عليه السلام معرفى شده، و اولين روايت در حالات عبد الله بن عباس در خلال احاديث مربوط به خزيمه (كه پيش از عبد الله عنوان شده) ذكر گرديده، و در ذيل نام محمد بن زينب مكنى به ابى الخطاب بيست و سه روايت كه از هيچ رو بدو مربوط نيست نقل شده و... (43)بسى روشن است كه اين گونه خطاها از نوع اشتباهاتى نيست كه از كسى چون كشى يا شيخ طوسى صادر گردد، و گمانانتساب آن به كسى جز نسخه برداران و كاتبان نمىرود.همچنان كه برخى اشتباهات ديگر اين كتاب از قبيل: تاريخ وفات حماد بن عيسى، تعيين سنين زندگى معاوية بن عمار، تحريف جبرئيل بن احمد فاريابى در اوايل كتاب به جبرئيل بن محمد فاريابى، و امثال اينها، كه علامه كلباسى در سماء المقال بدانها اشاره كرده، نيز از جمله اشتباهاتى است كه انتساب آنها به شيخ طوسى دور از باور است.بنابر آنچه گفتيم مىتوان قضاوت كرد كه نظر مولى عنايت الله قهپايى كه اين اغلاط را از شيخ دانسته و معتقد است كه اصل كتاب كشى مبرا و تهى از آنها بوده، كاملا خلاف تحقيق و ادعايى بىدليل است.