چنانكه پيشتر گفته شد، علم رجال به معناى عام، چندين رشته را متضمن است، از آن جمله: رجال به اصطلاح خاص (شناسايى نام راويان يا اوصافى كه در رد و قبول خبر آنان مؤثر است)، فهرست (شناسايى نام مؤلفان و مصنفان)، تراجم يا تاريخ الرجال (شناسايى تاريخ و شرح حال علما يا روات ليكن نه به لحاظ دخالت در رد و قبول خبر)، و مشيخه (شناسايى سلسله اساتيد روايتى).براى تعيين تاريخ دقيق شروع هر يك از اين رشتهها اطلاع كافى در دست نيست، ولى چنانكه پيشتر باز گفتيم، گردآورى نام عدهاى از مردم كه در جهت واحدى مشترك باشند، اول بار در نخستين قرن اسلام به وسيله يكى از شيعيان به نام عبيد الله بن ابى رافع انجام گرفت.اما تدوين كتب رجالى به معناى مصطلح، يعنى آنچه مربوط استبه ذكر حالات راويان حديث از لحاظ صفاتى كه در رد وقبول خبر آنان مؤثر مىتواند بود، به گمان قوى از نيمه اول قرن دوم يعنى از روزگار رواج حديث آغاز شده است. شايد با قاطعيتبتوان گفت كه انگيزه اصلى براى پيدايش اين فن و تدوين مصنفات مربوط به آن، اهتمام و مراقبتشديد و نزديك به وسواسى بود كه محدثان و جمعآوران حديث در كار تدوين روايات به كار مىبردند.در آن دوره عوامل جعل حديث فراوان بود: اولا ارزش و وزنى كه محدثان و حاملان حديث در اجتماع داشتند، عدهاى بىمايه و شهرتطلب را براى ورود در جرگه محدثان بدين كار وادار مىساخت، ثانيا اغراض سياسى و فرقهاى نيز هر يك عامل مهم و مستقلى در اين مورد به شمار مىرفت و در نتيجه احاديث فراوان از زبان منابع حديثبه رسول اكرم صلّى الله عليه وآله يا در حوزه تشيع به ائمه اهل بيت عليهم السلام نسبت داده مىشد. اين موضوع كه در بسيارى از بيانات ائمه عليهم السلام يا روات منعكس است، موجب شد كه خبرگان فن براى تشخيص حديث صحيح از سقيم به ذكر نام راويان و تمييز ممدوح از مذموم بپردازند. و بدين ترتيب كتابهايى در اين رشته فراهم آيد.در مورد آغاز تدوين كتابهاى رشته فهرست نيز اطلاع دقيقى در دست نيست. به طور مسلم سالها پيش از شيخ طوسى و شيخ نجاشى، فهرست نويسى نيز همچون تاليف كتب رجال، متداول و مرسوم بوده است و اين از گفتار شيخ طوسى در مقدمه كتابالفهرست مستفاد مىشود. عبارت وى چنين است:«فانى لما رايت جماعة من شيوخ طائفتنا من اصحاب الحديث عملوا فهرست كتب اصحابنا و ما صنفوه من التصانيف و رووه من الاصول...»حتى به گفته محقق شوشترى، در مقدمات كتاب ارزشمند قاموس الرجال اكثر قدما داراى فهرست بودهاند. (20) نهايت آنكه در اين فهرستها غالبا از شيوه اختصار پيروى مىشده و مؤلفان آنها جز كتابهايى را كه از آنها روايت كرده يا در كتابخانه خود موجود داشتهاند، نام نمىبردهاند. (21)شيخ طوسى در كتاب الفهرست از برخى از اين فهرستها ياد كرده است، من جمله از فهرست ابن عبدون (متوفا به سال 423) در ضمن ترجمه ابراهيم بن محمد بن سعيد بن هلال. (22)نخستين كسى كه كتابى به تفصيل در زمينه فهرست نگاشت، ابو الحسين احمد بن حسين بن عبيد الله غضائرى معروف به ابن الغضائرى بود كه معاصر شيخ طوسى و شيخ نجاشى و به رتبت مقدم بر آن دو بوده است. وى، چنانكه طوسى در مقدمه الفهرست آورده، دو كتاب كامل و بزرگ در اين رشته فراهم آورد: يكى فقط درباره اصول و ديگرى ويژه مصنفات، (23) ليكنپس از مرگ ناگهانى وى، تنها نسخه اين دو كتاب عزيز و ارزشمند به ستيكى از بازماندگانش تلف شد و اين اثر بزرگ كه اگر باقى مىماند، بىگمان از سرمايههاى رجالى شيعه محسوب مىگشت، به نسلهاى بعد نرسيد. (24)انگيزه تدوين فهرست را از آنچه شيخ نجاشى در مقدمه فهرست معتبر و مبسوط خود، كه به «رجال نجاشى» اشتهار يافته است، ذكر كرده مىتوان به دست آورد. وى چنين مىنويسد:فانى وقفت على ما ذكره السيد الشريف - اطال الله بقائه و ادام توفيقه - من تعيير قوم من مخالفينا انه لا سلف لكم و لا مصنف. و هذا قول من لا علم له بالناس و لا وقف على اخبار هم و لا عرف منازلهم و تاريخ اخبار اهل العلم و لالقى احدا فيعرف منه...به گمان نزديك به يقين، لا اقل نيمى يا بخش مهمى ازانگيزه ديگر مؤلفان كتابهاى رشته فهرست نيز همين است كه در عبارت بالا بدان اشاره شده، يعنى معرفى سلف شيعه و بازشناساندن آثار گرانبهاى آنان در علوم و فنون مختلف و پاسخ به طنز و ايراد آن دسته از مخالفان كه از اين آثار بيخبر مىبودهاند و شيعه را به نداشتن اثر و سابقه علمى، قدح مىكردهاند. (25)در اواخر قرن دوم و اوايل قرن سوم، به نام مشيخه ابن محبوب (متوفا به سال 224) برخورد مىكنيم كه از كتابهاى معروف رجالى است و ابو جعفر اودى (26) آن را به ترتيب نامهاى رجال، فصلبندى كرده است. بنابراين سابقه مشيخه كه يكى از رشتههاى علم رجال به معناى عام است، به سالهاى پيش از 224 مىرسد.در رشته تاريخ رجال نيز، در قرنهاى سوم و چهارم، كتابهايى همچون تاريخ الرجال تاليف احمد بن على عقيقى (پدر) و غيره نوشته شده كه نام آنها در كتب فهرست مضبوط است. (27) بنابراين مىتوان گفت كه كليه رشتههاى گوناگون علم رجال (به معناى عام) در قرنهاى نخستين، با فاصلهاى نه چندان زياد، پديد آمده و سپس به تدريج رو به توسعه نهاده و در هر يك از رشتهها، به فراخور نيازى كه بدان حساس مىشده، كتابهايى تاليف و تصنيف شده است.