آغاز و انگيزه تدوين هر يك از رشته‏هاى علم رجال - چهار کتاب اصلی علم رجال نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

چهار کتاب اصلی علم رجال - نسخه متنی

سید علی حسینی خامنه ای

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آغاز و انگيزه تدوين هر يك از رشته‏هاى علم رجال

چنانكه پيشتر گفته شد، علم رجال به معناى عام، چندين رشته را متضمن است، از آن جمله: رجال به اصطلاح خاص (شناسايى نام راويان يا اوصافى كه در رد و قبول خبر آنان مؤثر است)، فهرست (شناسايى نام مؤلفان و مصنفان)، تراجم يا تاريخ الرجال (شناسايى تاريخ و شرح حال علما يا روات ليكن نه به لحاظ دخالت در رد و قبول خبر)، و مشيخه (شناسايى سلسله اساتيد روايتى).

براى تعيين تاريخ دقيق شروع هر يك از اين رشته‏ها اطلاع كافى در دست نيست، ولى چنانكه پيشتر باز گفتيم، گردآورى نام عده‏اى از مردم كه در جهت واحدى مشترك باشند، اول بار در نخستين قرن اسلام به وسيله يكى از شيعيان به نام عبيد الله بن ابى رافع انجام گرفت.

اما تدوين كتب رجالى به معناى مصطلح، يعنى آنچه مربوط است‏به ذكر حالات راويان حديث از لحاظ صفاتى كه در رد وقبول خبر آنان مؤثر مى‏تواند بود، به گمان قوى از نيمه اول قرن دوم يعنى از روزگار رواج حديث آغاز شده است. شايد با قاطعيت‏بتوان گفت كه انگيزه اصلى براى پيدايش اين فن و تدوين مصنفات مربوط به آن، اهتمام و مراقبت‏شديد و نزديك به وسواسى بود كه محدثان و جمع‏آوران حديث در كار تدوين روايات به كار مى‏بردند.

در آن دوره عوامل جعل حديث فراوان بود: اولا ارزش و وزنى كه محدثان و حاملان حديث در اجتماع داشتند، عده‏اى بى‏مايه و شهرت‏طلب را براى ورود در جرگه محدثان بدين كار وادار مى‏ساخت، ثانيا اغراض سياسى و فرقه‏اى نيز هر يك عامل مهم و مستقلى در اين مورد به شمار مى‏رفت و در نتيجه احاديث فراوان از زبان منابع حديث‏به رسول اكرم صلّى الله عليه وآله يا در حوزه تشيع به ائمه اهل بيت عليهم السلام نسبت داده مى‏شد. اين موضوع كه در بسيارى از بيانات ائمه عليهم السلام يا روات منعكس است، موجب شد كه خبرگان فن براى تشخيص حديث صحيح از سقيم به ذكر نام راويان و تمييز ممدوح از مذموم بپردازند. و بدين ترتيب كتابهايى در اين رشته فراهم آيد.

در مورد آغاز تدوين كتابهاى رشته فهرست نيز اطلاع دقيقى در دست نيست. به طور مسلم سالها پيش از شيخ طوسى و شيخ نجاشى، فهرست نويسى نيز همچون تاليف كتب رجال، متداول و مرسوم بوده است و اين از گفتار شيخ طوسى در مقدمه كتاب‏الفهرست مستفاد مى‏شود. عبارت وى چنين است:

«فانى لما رايت جماعة من شيوخ طائفتنا من اصحاب الحديث عملوا فهرست كتب اصحابنا و ما صنفوه من التصانيف و رووه من الاصول...»

حتى به گفته محقق شوشترى، در مقدمات كتاب ارزشمند قاموس الرجال اكثر قدما داراى فهرست ‏بوده‏اند. (20) نهايت آنكه در اين فهرستها غالبا از شيوه اختصار پيروى مى‏شده و مؤلفان آنها جز كتابهايى را كه از آنها روايت كرده يا در كتابخانه خود موجود داشته‏اند، نام نمى‏برده‏اند. (21)

شيخ طوسى در كتاب الفهرست از برخى از اين فهرستها ياد كرده است، من جمله از فهرست ابن عبدون (متوفا به سال 423) در ضمن ترجمه ابراهيم بن محمد بن سعيد بن هلال. (22)

نخستين كسى كه كتابى به تفصيل در زمينه فهرست نگاشت، ابو الحسين احمد بن حسين بن عبيد الله غضائرى معروف به ابن الغضائرى بود كه معاصر شيخ طوسى و شيخ نجاشى و به رتبت مقدم بر آن دو بوده است. وى، چنانكه طوسى در مقدمه الفهرست آورده، دو كتاب كامل و بزرگ در اين رشته فراهم آورد: يكى فقط درباره اصول و ديگرى ويژه مصنفات، (23) ليكن‏پس از مرگ ناگهانى وى، تنها نسخه اين دو كتاب عزيز و ارزشمند به ست‏يكى از بازماندگانش تلف شد و اين اثر بزرگ كه اگر باقى مى‏ماند، بى‏گمان از سرمايه‏هاى رجالى شيعه محسوب مى‏گشت، به نسلهاى بعد نرسيد. (24)

انگيزه تدوين فهرست را از آنچه شيخ نجاشى در مقدمه فهرست معتبر و مبسوط خود، كه به‏ «رجال نجاشى‏» اشتهار يافته است، ذكر كرده مى‏توان به دست آورد. وى چنين مى‏نويسد:

فانى وقفت على ما ذكره السيد الشريف - اطال الله بقائه و ادام توفيقه - من تعيير قوم من مخالفينا انه لا سلف لكم و لا مصنف. و هذا قول من لا علم له بالناس و لا وقف على اخبار هم و لا عرف منازلهم و تاريخ اخبار اهل العلم و لالقى احدا فيعرف منه...

به گمان نزديك به يقين، لا اقل نيمى يا بخش مهمى ازانگيزه ديگر مؤلفان كتابهاى رشته فهرست نيز همين است كه در عبارت بالا بدان اشاره شده، يعنى معرفى سلف شيعه و بازشناساندن آثار گرانبهاى آنان در علوم و فنون مختلف و پاسخ به طنز و ايراد آن دسته از مخالفان كه از اين آثار بيخبر مى‏بوده‏اند و شيعه را به نداشتن اثر و سابقه علمى، قدح مى‏كرده‏اند. (25)

در اواخر قرن دوم و اوايل قرن سوم، به نام مشيخه ابن محبوب (متوفا به سال 224) برخورد مى‏كنيم كه از كتابهاى معروف رجالى است و ابو جعفر اودى (26) آن را به ترتيب نامهاى رجال، فصل‏بندى كرده است. بنابراين سابقه مشيخه كه يكى از رشته‏هاى علم رجال به معناى عام است، به سالهاى پيش از 224 مى‏رسد.

در رشته تاريخ رجال نيز، در قرنهاى سوم و چهارم، كتابهايى همچون تاريخ الرجال تاليف احمد بن على عقيقى (پدر) و غيره نوشته شده كه نام آنها در كتب فهرست مضبوط است. (27) بنابراين مى‏توان گفت كه كليه رشته‏هاى گوناگون علم رجال (به معناى عام) در قرنهاى نخستين، با فاصله‏اى نه چندان زياد، پديد آمده و سپس به تدريج رو به توسعه نهاده و در هر يك از رشته‏ها، به فراخور نيازى كه بدان حساس مى‏شده، كتابهايى تاليف و تصنيف شده است.

/ 20