اگر زمين به كوچكى ماه، و قطر آن يك چهارم قطر كنونى بود، نيروى جاذبه ى آن "يك ششم جاذبه ى زمين" ديگر براى نگاه داشتن آبها و هوا بر روى آن كفايت نمى كرد و درجه ى حرارت به صورت كشنده اى بالا مى رفت، و بعكس اگر قطر زمين دو برابر قطر كنونى بود، سطح زمين چهار برابر سطح كنونى و نيروى جاذبه ى آن، دو برابر نيروى كنونى مى شد و ارتفاع جو بشكل خطرناكى تقليل پيدا مى كند، و فشار هوا از يك كليوگرم بالا مى رفت. نواحى زمستانى زيادتر مى شد، و جاهاى قابل سكونت بطور قابل ملاحظه اى كاهش مى يافت. نقاط اجتماع مردم از يكديگر دور، و وسائل ارتباطى بسيار دشوار يا تقريبا غير ممكن مى شد. اگر زمين ما به بزرگى خورشيد بود و چگال "وزن مخصوص" خود را حفظمى كرد، نيروى جاذبه 150 برابر مى شد و ارتفاع جو بحدود 10 كيلومتر تنزل مى كرد و بخار شدن آب غير ممكن مى شد و فشار هوا تقريبا به 150 كيلوگرم بر سانتيمتر مربع مى رسيد. يك جانور يك كيلوگرمى، 150 كليوگرم وزن پيدا مى كرد و اندام آدمى، به كوچكى اندام سنجاب مى شد. زندگى عقلى براى چنان موجوداتى ديگر امكان پذير نبود. اگر فاصله ى زمين تا خورشيد دو برابر مدار كنونى بود، حرارتى كه از خورشيد به آن مى رسيد به ربع حرارت كنونى تنزل مى كرد، و سرعت حركت بر مدار آن نصف مى شد و طول زمستان دو برابر مى شد و همه ى موجودات يخ مى بستند. اگر فاصله تا خورشيد نصف مى شد گرما چهار برابر و سرعت مدارى دو برابر و طول فصول نصف و زمين بحدى سوزان مى شد كه امكان حيات بر آن نبود... [ فرانك آلن استاد فيزيك زيستى. ] نگارنده معتقد است خدائى وجود دارد كه دائما ازخلال قوانين مرموزى كه جهان گياهان را اداره مى كند، ظاهر مى شود. ظهور و تجلى وى از اين راه هاست: 1" نظم و ترتيب كه: نمو، توليد مثل، تقسيمات سلولى و تشكيل اجزاء مختلف گياه هميشه بطور منظم و ثابت انجام مى يابد. 2" پيچيدگى: هيچ ماشين مصنوعى بشرى قابل مقايسه با ماشين پيچيده ى يك نبات ساده نيست. 3" زيبائى: زيبائى ساقه، برگ و گل نباتات چيزى خدائى است. چه هيچ مجسمه ساز ماهر و هيچ نقاش چيره دست نمى تواند مجسمه يا تابلوئى به آن زيبائى تهيه كند. 4" توارث: هر گياهى نظير خود را توليد مى كند و اين توليد مثل، كاملا روى مشيت و برنامه انجام مى گيرد چنانكه هر كجا و هر طور بكارند گندم از گندم برويد جو ز جو. [ جرالدت دن هرتاگ متخصص تحقيقات كشاورزى در آمريكا. ] دانشمندان بسيارى در شرق و غرب جهان عشق هاى آتشين خود را نسبت به جهان غيب كه هنگام ظهور تجليات منظم عالم آفرينش بر ايشان دست داده است توصيف نموده و بيان داشته اند. نظام كرات و كهكشان ها، نظام دقيق ساختمانى حيوان و انسان، نظام ظريف ساختمان نباتات. هر انسان منصفى كه ديد خود را منحصر به درك روابط اين موجودات و تاثيرشان در زندگى اجتماعى انسان ها نكند، و اصل آفرينش آنها را نيز مورد دقت قرار دهد، دست قدرت الهى را به خوبى تماشا مى كند، و از ديدن اين تجليات عينى چه لذت مى برد.