حدوث - خدا در نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

خدا در نهج البلاغه - نسخه متنی

محمدعلی گرامی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حدوث

از جمله راه هاى وصل به عالم الهى، تفكر در حدوث اشياء مى باشد كه مكرر مورد توجه على "ع" قرار گرفته است، از جمله:

مستشهد بحدوث الاشياء على ازليته "حدوث اشياء را بر ازليت خويش گواه و شاهد گرفته است." [ خطبه 227 ص 733 نهج البلاغه فيض. ]

الدال على قدمه بحدوث خلقه على وجوده به خدايى كه با آفريدن آفريدگانش و با حدوث خلقش بر وجود خويش و نيز بر ازليتش دلالت و هدايت فرموده است [ خطبه 227 ص 733 نهج البلاغه فيض. ]

الحمدلله الدال على وجوده بخلقه و بحدوث خلقه على ازليته

سپاس خدا را كه با خلق خويش بر وجود خود دلالت نمود و با حدوث آن به ازليت خود رهنمائى فرموده است [ خطبه 152 ص 467 نهج البلاغه. ] دراين خطبه هم گر چه كلمه ى حدوث نيامده، ليكن روى عدم قدمت جهان پافشارى شده است:

- الحمد لله المعروف من غير رويته، الذى لم يزل دائما اذ لا سماء ذات، براج و لا حجبذات ارتاج و لا ليل داج و لا بحر ساج و لا جبل ذو فجاج و لافج ذوا عو جاج و لا ارض ذات مهاد و لا خلق ذو اعتماد. ذلك مبتدع الخلق و وارثه... سپاس خدا را كه ناديده مورد شناخت مى باشد، و بدون حركت فكرى خلق مى كند. او دائما باقى و بر پا بوده و هست.
آنگاه كه نه آسمان داراى برج ها و نه حجاب هاى داراى درها و نه شب تاريك و نه درياى آرام، و نه كوه صاحب راه ها و نه راه پرپيچ و خم، و نه زمين گسترده، و نه خلق توانا، هيچيك نبوده اند. او ايجاد كننده ى خلق است، و همو وارث خلق... [ خطبه 89 ص 224 نهج البلاغه. ]

على "ع" دركلام ديگرى حركت و سكون را از خداوند نفى نموده است كه آنها ملازم با حدوث هستند و با ازليت حق منافات دارند:

و لا يجرى عليه السكون و الحركه و كيف يجرى عليه ما هوا جراه و يعود فيه ما هو ابداه و يحدث فيه ما هوا حدثه اذا لتفاوتت ذاته و لتجزا كنهه و لا متنع من الازل معناه و لكان له وراء اذ وجد له امام و لا لتمس التمام اذ لزمه النقصان سكون و حركت بر او جريان نمى يابد و چگونه چيزى كه خود ايجاد فرموده بر او عارض شود و آنچه خود ابداع نموده، درخودش حاصل شود و آنچه احداث نموده، خودش معرض حدوث آن واقع شود؟ پس در اين صورت ذات او به اختلاف عوارض مختلف شده و حقيقتش تجزيه مى شود و از ازليت بركنار مى گردد. و در اين صورت جلو و عقب خواهد داشت و چون ناقص است بايد به دنبال كمال بگردد..." [ خطبه ى 228 ص 742 نهج البلاغه فيض. ]

يعنى حركت و سكون، ملازم با حدوث است و حدوث، ملازم با مخلوق بودن، و مخلوق بودن ملازم با خالق داشتن.

/ 59