سئوالات مربوط به هدف خلقت
اينجا سئوالاتى پيش مى آيد كه بايد بررسى شود:1" پس از رسيدن به مقام خلافت اللهى، و صفات مطلقه ى كامله ى چه
مى شود؟ و خلاصه مى توان آن را هدف اعلا حساب كرد يا باز از آن هم سئوال مى شود كه آن براى چيست؟
جواب اين است كه ابتداء بايد بررسى كرد كه سئوال از هدف در چه مواردى است. آيا هر موجودى بايد هدفى خارج از خود داشته باشد كه بخواهد به آن برسد، يا اينكه هر موجود ناقصى بايد چنين باشد؟
اگر سئوال از هدف در مورد هر موجودى باشد، البته باز هم جاى سئوال باقى است كه پس از آنكه كامل و مطلق و خليفه الله شد بعدا چه خواهد شد، و البته در آن صورت در خود خداوند هم اين سئوال هست كه او چرا موجود است، براى چه هست؟ و به كجا مى رسد؟، ولى سئوال از هدف خارجى، در مورد هر موجود نيست، بلكه در مورد موجود ناقص است. كامل مطلق خودش هدف است.
فى المثل شخص بخيل به دستور روانشناس آنقدر سخاوت مى كند كه بخلش برطرف شده كريم شود، ولى آنكه خود كريم است چرا سخاوت و كرم مى كند، حاتم طائى چرا كرم مى كند؟ چون حاتم است. كه حتى اگر طرف محتاج هم نباشد بذل و بخشش دارد.
پس هدف خارجى در موجود ناقص است نه كامل. كامل هدف خارجى نمى خواهد.
آرى كامل نوعى ديگر هدف دارد. توضيح اينكه به هر حال شخص عاقل كار بيهوده و عبث نمى كند و هدفى دارد. هدف موجود كامل چيست؟ و پاسخش اين است كه هدف، خودش مى باشد، از منبع جز جوشش نبايد انتظار داشت، از كريم جز كرم نبايد، و از خداوند فياض جز فيض انتظار نيست.
همين معنا است كه در زبان برخى فلاسفه با تعبير "ابتهاج ذات بذات آمده است. التذاذ ذات، به هدفى بيرون از خودش نمى باشد، بلكه حب به كمالى كه در خود اوست مايه ى ابتهاج است و همين ابتهاج بذات علت خلق و ايجاد مى شود كه ابتهاج بذات ابتهاج به آثار نيز هست. خداوند
بندگان و همه خلق خود را مى خواهد، زيرا كه همه، آثار و فعل اويند. او ى كامل مطلق.
و بنابراين سئوال اين نيست كه هدف: هدف خارجى هر موجود چيست؟ بلكه: هدف خارجى موجود ناقص چه مى باشد. هر موجودى هدفى دارد، ليكن نه هدف خارج از خود. فقط موجود ناقص است كه هدف خارج از خود دارد.
انسان هم وقتى خليفه الله شد، ديگر هدف خارج از خود ندارد.
نظير اين اشكال در بحث علت نخستين جهان است كه در بحث حدوث جهان عنوان مى شود.