خدا در نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

خدا در نهج البلاغه - نسخه متنی

محمدعلی گرامی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

از اين تعبيرات استفاده مى شود كه از نظر قرآن و نهج البلاغه، هدايت الهى در همه ى موجودات مى باشد چه جاندار و چه بى جان و حتى موجود غير مادى. هدايت در جمادات را از نظر علمى نمى توانيم ثابت كنيم، در جمادات فقط همان نظم دقيق كرات، ما را به شعور حاكم بر جهان مى رساند ولى راهى براى اثبات هدايتى خاص نظير هدايت غريزى حيوانات نداريم. همينقدر است كه احتمال مى دهيم در جمادات هم نيروئى وجود دارد كه حركت آنها را تنظيم مى نمايد، و ممكنست روزى برسد كه نيروى نظم دهنده ى مزبور از دست برود و باصطلاح بميرد، البته فقط احتمال...

شايد هم چنين نباشد و فقط يك نوع نظم هندسى و ماشينى مانند نظم يك ساعت يا يك ماشين باشد. واقع اين است كه ما دقيقا از ذات و ذاتيات جمادات اطلاعى نداريم، از پيامبر اكرم "ص" نقل شده كه. اللهم ارنى الاشياء كما هى: خدايا اشياء را آنطور كه هستند به من نشان بده. يعنى درك واقع هر چيزى غير از اين ظواهر است، آن واقع را مى خواهم.

نگوئيد: اى آقا، اين مسائل ديگر حل شده است. عناصر و ذرات
اوليه ى عناصر هم حالا كشف شده است. تعداد الكترونهاى هسته ى اتم هم معين شده است، چطور مى گوئيد ما از داتيات اشياء اطلاعى نداريم؟

ولى قدرى آهسته تر! حقيقت جماد فقط همين عناصر و ذرات اوليه ى عناصر نيست، اينها سنگهاى زيرين مادى جمادند، ليكن آيا جماد فقط همين است؟! مثلا نيروى جاذبه كه نيوتن آن را يك قانون عمومى مى داند، حقيقتش كشف شده است؟ حتى از خود نيوتن نقل مى شود كه حقيقتش را نمى دانيم.

آيا قوانين حاكم بر جمادات همچون نظامات يك ماشين و يا يك ساعت است يا علاوه بر اين يك نيروئى ارادى حاكم بر آنهاست؟! قرآن درباره ى آسمان ها وء زمين مى گويد: گفتيم بيائيد چه به اراده ى خود، و چه به اكراه گفتند آمديم با اطاعت. [ فصلت / 11. ] و مى گويد: همه چيز تسبيح خدا مى گويند، ولى شما درك نمى كنيد. [ اسراء / 44. ] و درباره ى فيلسوفان ماده بين مى گويد: فقط از ظاهر زندگى دنيا اطلاعى دارند [ روم / 7. ] به هر حال از تحقيق وضع جمادات معذوريم، ليكن جانداران و بخصوص حيوانات را ديگر مى دانيم كه علاوه بر ارگانيزم بسيار پيچيده جسميشان، يك نوع حركات ارادى و آگاهانه دارند كه با انتخاب و ابتكار انجام مى شود، و احيانا كارهائى كه حتى بعقل انسان هاى معمولى هم نمى آيد.

قدرت تطابق با محيط را دارند كه دكارت آن را قانونى عمومى براى انسان ها مى دانست. قدرت و عمل تقسيم كار براى هر يك از افراد اجتماع خود را دارند، قوانين جزائى براى جامعه ى خود دارند، دستورات بهداشت عمومى دارند، قدرت تجديد ساختمان عضو فاسد را دارند،
تحقيقاتى درباره ى نيازهاى خود دارند كه مى توان با مغزهاى الكترونيك پيش رفته مقايسه نمود.

سلول ناگزيرند شكل و هيئت و حتى طبيعت اصلى خويش را بنا به مقتضيات محيط و احتياجاتى كه با آن زيست مى كنند، تغيير دهند و خود را با آن هماهنگ سازند. هر سلولى كه در بدن موجودات جاندار بوجود مى آيد، بايد خود را آماده سازد كه گاهى به صورت گوشت درآيد، گاهى به صورت پوست گاهى ميناى دندان را تشكيل دهد، و گاهى اشك چشم را و گاهى به صورت بينى درآيد و گاهى به قالب گوش. در اين حالت هر سلولى موظف است خود را به همان شكل و كيفيتى درآورد كه براى انجام آن مساعد است. [ راز آفرينش انسان ص 61. ]

بسيارى از حيوانات مثل خرچنگ هستند كه هروقت پنجه يا عضوى از آنها بريده شود، سلول هاى مربوط فورا فقدان آن عضو را خبر مى دهند و در صدد جبران آن برمى آيند. ضمنا بمجرد اينكه عمل تجديد عضو مفقود خاتمه يافت، سلول هاى مولد از كار مى افتند و مثل آن است كه خود به خود مى فهمند كه چه وقت موقع خاتمه ى كار آنها رسيده است. اگر يكى از حيوانات اسفنجى را كه در آب شيرين زيست مى كنند از ميان دو نيم كنيم، هر نيمه ى آن به تنهائى خود را تكميل مى كنند و به صورت فرد كامل درمى آيد. سر يك كرم قرمز خاكى را ببريد سر ديگرى برايخود درست مى كند، ما وسائلى در دست داريم كه سلول ها را براى معالجه ى بدن بكار بياندازيم، اما آيا هرگز اين آرزو تحقق خواهد يافت كه جراحان سلولها را وادارند دستى تازه يا گوشت و استخوان و ناخن و سلسله اعصابى در بدن بوجود آورند. [ راز آفرينش انسان ص 85. ]

برخى از حيوانات كارهائى را بطور فطرى انجام مى دهند كه سابقه اى
نداشته اند:

حشره ى آموفيل كرمى را شكار مى كند و به نقطه اى از پشت او، نيش مى زند، نه آن اندازه كه كرم بميرد و گوشتش فاسد گردد، بلكه آن اندازه كه بى حس شود و تكان نخورد سپس در نقطه ى مناسبى از بدن كرم تخم گذارى مى كند. خودش قبل از اينكه بچه ها به دنيا بيايند مى ميرد. بچه ها از گوشت تر و تازه كرم تغذيه مى كنند تا بزرگ شوند. عجب اين است كه فرزندان با آن كه مادر را هرگز نديده و عمل خارق العاده ى او را مشاهده نكرده اند، پس از آنكه بحد رشد رسيدند، در موقع تخمگذارى عمل مادر را با كمال دقت و بدون اشتباه تكرار مى كنند. و چون هرگز نسل پيشين و نسل بعدى اين حشره يكديگر را درك نمى كنند، احتمال يادادن به هيچ وجه نمى رود. [ راز آفرينش انسان ص 48. ]

شما خودتان زنبورى را نيمه جان كنيد و به لانه ى مورچگان نزديك كنيد و آنگاه جنگ آنها را تماشا كنيد. او مى زند و كله مى كند و لگد مى زند و اينها هر چه تلفات مى دهند دست از مقاومت برنمى دارند به انواع تاكنيك ها متوسل مى شوند تا دشمن را از پاى درآورند، و به عنوان ذخيره ى زمستانى به لانه اش برند، در اين پيكار اعمال ارادى بسيارى كه حكايت از ابتكارهاى شگفت آورى مى كند ديده مى شود.

آنها كه حوصله ى بيشترى داشته مى توانند اعمال حيوانات اجتماعى را دقت كنند آثار شعور و درك عميق اجتماعى را در زندگى آنها مشاهده مى كنند و ديگران مى توانند با مطالعه ى زندگينامه هائى كه درباره ى اين
قبيل حيوانات "چون مورچه، زنبور عسل، پنگوئن" نوشته شده از دقت انديشمندان بهره گيرند.

ما نمى توانيم بپذيريم كه اين همه كارهاى شگفت انگيز اين حيوانات مربوط به دستگاه ادراكى بسيار كوچك خودشان باشد، همه مى دانند كه انسان از همه جانداران اين كره خاكى با هوش تر و با تدبيرتر مى باشد، ليكن او هم در كار اين حيوانات متحير مى ماند. شنيده ايد كه يكى از رياضى دانهاى غربى انتقادى بر جماعت زنبوران عسل داشت كه زاويه ى خانه هاى كندوى زنبوران از نظر دقت رياضى اندكى اشتباه دارد، ليكن پس از گذشت ساليان دراز و تفكر برخى از دانشمندان ديگر، ثابت شد كه خود رياضى دان مزبور اشتباه نموده و رياضيات جماعت زنبوران بهتر از استاد مزبور بوده است.

البته كه اگر همه ى اين كارهاى شگفت انگيز مربوط به دستگاه ادراكى خود اين حيوانات هم باشد، باز طبق براهين قطعى بايد به منبع هستى و خداى لم يزلى برگردد، ليكن خواستم بگويم كه اين كارهاى خالق العاده از باب دستى از غيب برون آيد و كارى بكند بوده مستقيما از منبع علم و آگاهى غيبى تدبير مى گردد.

اگر بتوانيم بگوئيم اين رفتار عجيب از تراوشات فكرى خود اين حيوانات است و يا آثاريست كه به توراث در شيارهاى مغزى فرزندان از رفتار دائمى والدينشان باقى مانده است، باز هم دست خداوند است كه همه ى آگاهى ها از اوست.

اتفاقا بر خلاف همه ى آنچه كه دانشمندان بزرگ شرق و غرب درباره ى هدايت غريزى اين حيوانات گفته اند، به نظر مى رسد كه به هر حال تدبير الهى از راه علل و اسباب در جهان طبيعت جزئى از طبيعت مى باشد. و به اين حساب عوامل طبيعى اين كارهاى شگفت انگيز، مى تواند مغز كوچك اين حيوانات يا چيز مادى ديگرى باشد. ولى اينها همه عامل و وسيله اند و افكار و خود مغز و خود حيوان و همه چيز معلول ذات احدى مى باشند. كه
اينها همه معلولند و بى علت نتوانند بود، على "ع" همه جا اين را تاكيد مى كند كه معلوليت خلق بدون عليت حق امكان ندارد...

و عجبت لمن شك فى الله و هو يرى خلق الله: در شگفتم از كسى كه در خداوند شك مى كند با اينك خلق الهى را مى بيند [ نهج البلاغه حكمه قصار ص 1145 فيض. ]

الحمدلله الدال على وجوده بخلقه: سپاس خداى را كه با خلقش بر وجود خويش راهنمائى فرموده است. [ نهج البلاغه خطبه 152 ص 467 فيض. ]

به هر حال هدايت غريزى حيوانات را مى توان زير عنوانى خاصى ذكر نمود.

/ 59