بیشترلیست موضوعات سخن بنياد مقدمه حدوث حدوث چگونه دلالت مى كند نظم هدايت غريزى نقص سئوالات مربوط به هدف خلقت فطرت دعا و نياز روح عرفت الله بفسخ العزائم تجلى الله در قرآن آخرين سخن توضیحاتافزودن یادداشت جدید
البته نمى خواهم بگويم هر لفظ و هر كلمه نهج البلاغه با سند قاطع يا از راه وثاقت متن مسلما از على عليه السلام است. منظور اين است كه اجمالا مى دانيم اين مجموعه معتبر است. البته مواردى نادر با روايات مسند ما تعارض دارد و فى المثل اين جمله: ستدعون الى سبى فسبونى و تدعون الى البرانه منى فلا تبروء امنى بزودى شما را به دشنام بر من مى خوانند دشنامم دهيد و شما را به بيزارى از من مى خوانند، ولى بيزارى نجوئيد كه من بر فطرت هستم.... [ از خطبه 56 نهج البلاغه فيض. ] در وسائل بطور مسند نقل شده است فا بروامنى كه در مقام تقيه از من بيزارى هم بجوئيد. و يا مثلا برخى موارد جملات ناقص نقل شده است و فى المثل در عهد نامه مالك اشتر جمله: "فاصطف لولايه اعمالك اهل الورع و العلم و السياسه.... براى سرپرستى كارهايت اهل علم و ورع و سياست را انتخاب كن" ذكر نشده با اينكه در تحف العقول نقل شده است. و نيز در همان عهد نامه درباره ى ارتشيان جمله...............واجمعهم علما و سياسه، نيامده است. ولى اين تعارض و نقل و زياده در هر كتاب ديگرى جز قرآن كريم امكان دارد و نوعا وقوع هم داشته و دارد. بهر حال همانطور كه شنيدن آيات قرآن خود اثبات توحيد و نبود بود و عرب آشنا به ادبيات بشرى و كلام فصيحان عرب مى فهميد كه اين برتر از دست بشر است و خدا را در آن متجلى مى ديد و با اينكه سندى جز شخص محمد ص" كه هنوز ايمان به پيامبريش پيدا نكرده بود براى قرآن نداشت شنيدن قرآن براى او كافى بود و چيز را ثابت مى كرد..... آرى همين طور با نهج البلاغه نشين و آن را خوب ديدن و دريافت كردن بهتر از هر سندى مى باشد آشناى با مطالب عميق فلسفى و رقائق لطيف عرفانى و مختلط اجتماعى و احساسى روانى همراه با زيبائى هاى ادبى بخوبى مى فهمد كه نهج البلاغه هر چند كلام خدا نيست، فوق كلام بشر است. و آن را كه جذبه وصل دست دهد چه نياز سند كه اين همان محبوب است؟! به هر حال مدتى با گل نشستم و از درياى معرفت نهج البلاغه قطره اى چشيدم و به مقدار بضاعت مزجاه بيان و قلم در اين صفحات ريختم. راه هاى فلسفى و غيره كه در مسئله ى اثبات وجود خدا از نهج البلاغه استفاده مى شود، در اين نوشته ذكر شده است. مدتى بود كه به پيشنهاد موسسه ى محترم بنياد نهج البلاغه صانها الله عن الحدثان مصصم به اين كار بودم و ليكن توفيق رفيقى است به هر كس ندهند. تا در اين تبعيدگاه- شوشتر- توفيقى يار و اين حدمت ناچيز انجام شد اميد است مصداق علم ينفع به الناس باشد. و رجاء طمعكارانه دارم كه دربارگاه معدن الكرم علوى مقبول افتد.