بیشترلیست موضوعات مشخصات وحي انبياء دو نظريه درباره معجزه درمان رواني خواب مصنوعي و كشف شعور باطن داستان حاج شيخ حسن علي اصفهاني توأم بودن علم و قدرت پايه سوم معجزه : تقوا اعجاز قرآن
( 1 ) مزاياي قرآن بر معجزات ديگر اعجاز قرآن ( 2 ) سخن پيغمبر اكرم درباره قرآن منشأهاي خطاي ذهن از نظر قرآن اعجاز قرآن از نظر بيان توحيد و معارف ربوبي تنزيهات خدا در قرآن توصيفات خدا به عظمت و جلال در قرآن رابطه انسان و خدا در قرآن منطقي ترين بيان براي خداشناسي در قرآن توضیحاتافزودن یادداشت جدید
. 1 البته وقتي مي گوييم انبياء عموما ، ما انبياء را فقط از زبان قرآن مي شناسيم ، از غير قرآن ما انبيايي را نمي شناسيم و بلكه در آن كتابهاي ديگر آن انبياء را كه نشان مي دهند يك چيزهايي است كه غير قابل قبول است . نهايي بوده است كه اين دستگاه را به وجود آورده . اما قرآن اصلا به اين مطلب قناعت نمي كند ، همين طور كه مي خواهد بگويد در پشت سرت يك قدرت اساسي است كه تو را و همه عالم را به وجود آورده است ، عمده اين است كه مي گويد اين جلوي روي تو كه به آن سو داري مي روي باز به سوي او داري مي روي ، از او آمده اي و به سوي او مي روي ، و بالاتر اينكه قرآن مخصوصا اصرار دارد كه بگويد همه چيز به سوي او مي رود : " ا فغير دين الله يبغون و له اسلم من في السموات و الارض " ( 1 ) چه مي گويند اينها ؟ ! اينها غير از دين خدا چيز ديگري را مي خواهند و حال آنكه هر چه هست و هر كه هست ، بالا و پايين ، تسليم راه اوست ؟ " ان كل من في السموات و الارض الا اتي الرحمن عبدا " ( 2 ) اي بشر تو از عبوديت او مي خواهي سرپيچي كني و حال آنكه هر كه هست و هر چه هست عبد و بنده و مطيع او هستند و هر كاري كه مي كنند فرمان او را مي برند ؟ اين خورشيد مسخر اوست و اين ماه مسخر اوست و اين ستارگان همه مسخر او هستند و همه چيز مسخر اوست . خدا را به شكل بسيار زيبايي توصيف مي كند به گونه اي كه او را شايسته دلبستگي بشر معرفي مي كند به طوري كه ساير دلبستگيها و وابستگيهاي بشر را از بشر مي گيرد و پيوندش را با او برقرار مي كند : " لا اكراه في الدين قد تبين الرشد من الغي فمن يكفر بالطاغوت و يؤمن بالله فقد استمسك بالعروه الوثقي " ( 3 ) . پيوندهاي ديگر را مي برد و اين يك پيوند را متصل مي كند . به تعبيري كه امروزپسند است خدا را به صورت يك ايده مطلق براي بشر معرفي مي كند و لهذا در زندگي اجتماعي پايه و مبناي ايدئولوژي بشر قرار مي گيرد . خداي فيلسوفان اصلا چنين صلاحيتي نداشته و نمي توانسته چنين چيزي باشد . چنين منطقي كه خدا را به يك شكل زيبا و به شكل شايسته ترين محبوب و شايسته ترين مطلوب معرفي مي كند از مختصات انبياء البته به زبان قرآن يعني از مختصات قرآن است . چرا ارسطو و افلاطون و سقراط اين جور بيان نكرده اند ؟ آنها كه خيلي فيلسوف و دانشمند بودند ، در يك فرهنگ عظيم پرورش پيدا كرده بودند ، چرا ما به چنين جمله هايي در كلمات آنها برخورد نمي كنيم ؟ چون آنها با . 1 آل عمران /. 83 . 2 مريم / . 93 . 3 بقره / . 256