توصيفات خدا به عظمت و جلال در قرآن - نبوت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نبوت - نسخه متنی

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

 حرفي . بعد مي گويد ( حالا ببينيد رد كه مي كند چگونه رد مي كند ) : " بل له ما في السموات و الارض " شما تصورتان درباره خدا چيست ؟ غير خدا هرچه هست ( گفتيم " ما في السموات و الارض " يعني غير خدا هرچه هست ) از آن اوست نه فرزند او . چقدر فرق است ميان ايندو ؟ فرزند جزئي از وجود انسان است ، قسمتي از وجود انسان مجزا مي شود و به صورت فرزند در مي آيد ، بعد آن مي شود يك فرد اين مي شود فرد ديگري ، آن مي شود مالك خودش ، اين مي شود مالك خودش ، بعد حتي پدر ضعيف مي شود او قوي مي شود ، پدر مي ميرد او مي ماند . ولي هرچه هست له ، از آن اوست ، تعلق دارد به ذات او ، ملك اوست ، ملكي كه ما تعبيري نداريم درباره اش بگوييم چون فورا ذهنمان از ملك مي رود به املاك اعتباري .

 باز بلاتشبيه بايد عرض بكنم : انسان تا چه اندازه مالك خاطرات ذهني خودش است ؟ اگر او نباشد خاطراتي نيست چون آن خاطرات انشاء ذهن اوست . هرچه هست انشاء پروردگار است ، ايجاد پروردگار است . ايجاد كجا ، فرزندي كجا ؟ ! " بل له ما في السموات و الارض غ" شما چرا رابطه خدا با غير خدا را اين قدر اشتباه مي كنيد ؟ " كل له قانتون " و هر چه هست در مقابل ذات او قانت و خاضعند . اين رابطه از قبيل رابطه پدر و فرزندي نيست . " بديع السموات و الارض " . ببينيد نفي فرزندي را با چه عبارتهايي مي كند : او مبدع و مبتكر آسمانها و زمين يعني همه اشياست . ابداع يعني نمونه گفتم .

توصيفات خدا به عظمت و جلال در قرآن

قسمت دوم بحثهاي قرآن درباره خدا ، آنجايي است كه خدا را نه تنها به تنزيه و جنبه منفي ، بلكه به جنبه هاي اثباتي يعني به عظمت و جلال [ نيز ] ياد كرده است . در اول سخنم عرض كردم كه خداشناسي خيلي مراتب دارد . كساني كه در علم توحيد واردند مي دانند كه بسياري از مراتب توحيد [ و بسياري از ] توحيدها در مرتبه بالاتر ، شرك و كفر است . باز آن كه يك درجه بالاتر مي رود مي بيند آن مرتبه پايين تر خيلي مشوب به شرك بوده است ، تا بالاتر مي رود ، و لهذا اين حديث هم از پيغمبر اكرم هست و حديث عجيبي است كه " لو علم ابوذر ما في قلب سلمان لقتله " و در يك حديث ديگر " لكفره " ، در يك حديث ديگر " لقال رحم الله قاتل سلمان " يعني اگر ابوذر بداند آنچه در دل سلمان است

 چيست سلمان را تكفير مي كند ، سلمان را مي كشد ، مي گويد خدا رحمت كند قاتل سلمان را ، يعني آنچه كه سلمان مي داند در ظرف ابوذر نمي گنجد به طوري كه ابوذر آنها را عين كفر مي داند . قرآن در اين جور مسائل آن حد اعلاي مراتب توحيد را بيان كرده است همانهايي كه واقعا در ذهن امثال ما مخصوصا در توحيد در فاعليت نمي گنجد و مجبوريم يا مجبورند خيليها كه اين جور آيات را تأويل كنند چون آنقدر بزرگ است كه نمي توانند تصور كنند . مثلا در اول سوره جديد چند آيه است كه همه آن آيات عجيب است .

 يك آيه اش اين است : " هو الاول و الاخر و الظاهر و الباطن و هو بكل شي ء عليم " ( 1 ) او اول همه اشياست ، اول مطلق اوست و آخر مطلق هم اوست . حالا اين را شما تصور كنيد كه يك چيزي در عين اينكه اول است آخر است و در عين اينكه آخر است اول است . در امور زماني و تدريجي نمي شود ، اول هميشه غير آخر است و آخر غير اول . او هم اول است و هم آخر ، او هم ظاهر است و هم باطن . نيكلسون بعد كه نقل مي كند كه اين انديشه هاي به اصطلاح بلند عرفاني كه در دنياي اسلام پيدا شده است اغلب اروپاييها گفته اند اينها از جايي ديگر وارد دنياي اسلام شده است ، چند

. 1 حديد / . 3

/ 115