. 2 قابليت بقا
مزيت ديگري كه در اين جهت هست قابليت بقاي آن است . هيچ اثري به اندازه سخن قابل بقا نيست و سر اينكه معجزه اصلي خاتم الانبياء از نوع سخن انتخاب شده است اين است كه اين دين ، دين خاتم است و ديني است كه بايد براي هميشه باقي بماند و بايد جاويدان بماند و يگانه اثري كه مي تواند به طور جاويدان و دست نخورده باقي بماند سخن است ، غير از سخن چيست ؟ از آن معجزاتي كه براي پيغمبران ديگر ذكر مي كنند فرض كنيد مرده اي را زنده كنند ، اين يك حادثه اي است كه در يك لحظه واقع مي شود و عده محدودي آن را مشاهده مي كنند ، بعد ديگران بايد به نقل بشنوند ، برايشان نقل كنند كه در يك روزي چنين حادثه اي واقع شد . و يا هر اثر ديگري . يك ساختمان هم اگر فرض كنيم معجزه را در ساختمان هم بتوان قائل شد باز همين طور است . يك چيزي كه به طبع خودش مي تواند براي هميشه باقي بماند ، سخن است .ماهيت ادعاي قرآن
ما اول بايد در ماهيت ادعاي خود قرآن به بررسي بپردازيم بعد دنبال دليلش برويم ، يعني اول بايد ماهيت دعوا را طرح كنيم ، بعد برويم دنبال دليلش . اولين مطلبي كه در ماهيت اين دعواست همين است كه آيا مسأله معجزه بودن قرآن را بعد مسلمين استنباط كرده اند و در آورده اند و فكر كرده اند يا در خود قرآن هم اين مسأله مطرح است كه قرآن معجزه است . گفتيم بله ، در خود قرآن اين مسأله مطرح است ، خيلي به وضوح هم مطرح است . يكي همين آيه اي بود كه الان براي شما قرائت كردم : " قل لئن اجتمعت الانس و الجن علي ان يأتوا بمثل هذا القرآن لا يأتون بمثله و لو كان بعضهم لبعض ظهيرا " . حال ، آيا قرآن كه ادعا كرده است معجزه است مجموعش را ادعا كرده است معجزه است يا قسمتش را هم ادعا كرده معجزه است ؟ يعني آيا ادعا كرده است كتابي به اندازه قرآن نمي شود آورد كه مثل قرآن باشد يا خواسته بگويد به اندازه قسمتي از قرآن هم نمي شود آورد ، يعني به اندازه يك سوره از سوره هاي قرآن هم نمي شود آورد ؟ اين دومي هم هست . قرآن در آياتي صريحا مي فرمايد يك سوره هم مثل اين قرآن نمي توانيد بياوريد . در بعضي جاها دارد كه ده سوره ، شما كه مي گوييد اين قرآن افتراء است ده تا سوره هم شما بياوريد . در يك جا مي گويد يك سوره شما بياوريد ، كه اين آيات را هم بخوانيم براي اينكه ماهيت دعواي قرآن روشن بشود . در سوره هود آيه 13 مي فرمايد : " ام يقولون افتريه " آيا اينها مي گويند كه اين افتراست ، اين سخن را به خدا بسته است و مي گويد سخن خداست و حال آنكه سخن خدا نيست ؟ " قل فأتوا بعشر سور مثله مفتريات " شما هم ده تا سوره مثل همين بياوريد از همين افتراها " و ادعوا من استطعتم من دون الله " نگوييد هنر ما نمي رسد ، هركسي هم كه دلتان مي خواهد دعوت كنيد به همكاري كه در مقابل خدا چنين سوره هايي بياورند " ان كنتم صادقين " اگر راست مي گوييد در اين ادعاي خودتان ، يعني اگر واقعا شما كه مي گوييد اين افتراست همين را روي عقيده مي گوييد . قرآن با كلمه " ان كنتم صادقين " مي خواهد بگويد اين حرفي كه اينها مي گويند روي عقيده نمي گويند ، عقيده ندارند به افترا بودن قرآن ، چون نمي خو اهند زير بار بروند و چون عناد دارند اين ادعا را مي كنند . در سوره يونس آيه 38 مي فرمايد : " ام يقولون افتريه " آيا اينها مي گويند اين افتراست ؟ " قل فأتوا بسوره مثله " ده تا سوره هم نمي گوييم ، بگو يك سوره مثلش بياوريد ( سوره هم كه مي گويد ، مي دانيد در قرآن كوچك و بزرگ دارد ، سوره " اذا جاء نصر الله و الفتح " هم يك سوره است ، سوره " انا اعطيناك الكوثر " هم يك سوره است ) ، شما فقط يك سوره مانند اين بياوريد كافي است . اينجا هم باز مي فرمايد : " و ادعوا من استطعتم من دون الله " نمي گويم خودتان تنها بياوريد ، هركس را هم كه دلتان مي خواهد دعوت به همكاري كنيد ، با همكارانتان سوره اي مانند قرآن بياوريد . باز اينجا هم مي فرمايد : " ان كنتم صادقين " اگر راست مي گوييد در ادعاي خودتان ، يعني شما دروغ مي گوييد و در ادعاي خودتان صادق نيستيد . در سوره بقره اينطور مي فرمايد : " و ان كنتم في ريب مما نزلنا علي عبدنا فأتوا بسوره من مثله " ( 1 ) اگر شما در شك هستيد ، واقعا ترديد داريد درباره آنچه كه ما بر بنده خودمان فرود آورده ايم]( اشاره است به اينكه اين چيزي كه ما فرود آورده ايم بر بنده اي ، از آن طريق است كه او بنده ماست يعني از طريق عبوديت به اينجا رسيده است ). 1 بقره / . 23