نبوت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نبوت - نسخه متنی

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

. 1 نجم / . 23

منفعتش ايجاب مي كند كه واجب نباشد . ترسيد كه اين منفعت طلبي ، فكرش را بدزدد و بعد فتوايي بدهد كه اين فتوا زبان فقه و فكر و استدلال و زبان يك فكر بي طرف نباشد ، زبان يك فكر طرفدار باشد . مي گويند دستور داد چاه را پر كردند . خودش را از اين منفعت طلبي آزاد كرد ، بعد نشست فكر كردن ، ديد الان هم عقيده اش همين است ، آنوقت فتوا داد .

 وقتي كه ما مي بينيم قرآن در آيات پراكنده خودش راههاي ضلالت و خطا را بيان مي كند ( نه تحت عنوان اينكه من مي خواهم راه خطاي فكر [ را بيان كنم ] ، راه گمراهي را بيان مي كند و گمراهي همان خطاست ) و همان راههايي را نشان مي دهد كه ارسطو نشان نداده است يعني راه خطاي فكر را در ماده نشان مي دهد نه فقط در مهندسي و صورت ، و مي بينيم آنگاه كه علماي جديد خواسته اند يك منطق جديد بسازند علاوه بر منطق ارسطو كه تنها راه خطاي در نظم را نشان نداده باشند ، مصالح فكري را هم بتوانند [ بسنجند ] يا لااقل تذكراتي بدهند كه مصالح درست بياور در فكر خودت و فقط به مهندسي اش نپرداز ، راههايي را گفته اند كه تمام اين راهها در قرآن موجود است ، آيا اين از نظر منطق يك اعجاز نيست كه يك مرد امي [ چنين گفته باشد ] ؟ اگر ما و شما مي بوديم در همين حدود درس خواندگي خودمان و مي خواستيم مردم راتخطئه بكنيم و تا حالا هم تخطئه كرده ايم آيا مي توانستيم مردم را روي اين اصول تخطئه بكنيم كه شما اشتباه مي كنيد

 چون گمان را پيروي مي كنيد ، شما اشتباه مي كنيد چون مداركتان كافي نيست ، علمتان كم است ، شما اشتباه مي كنيد چون از هواي نفس پيروي كرديد ، شما اشتباه مي كنيد چون از كبرا پيروي كرديد ، شما اشتباه كرديد علتش اين است كه از اسلاف پيروي مي كنيد ، يعني اين زنجيرهايي را كه مي آيد و فكر انسان را مي گيرد اين جور بشناسيم و اين جور پاره كنيم ؟ اين ابدا با فكر يك انسان كه از افق ديگر الهام نگرفته باشد قابل توجيه نيست . بحث بعدمان ان شاءالله خود مسأله خداست كه خدا آن طوري كه قرآن گفته است ، اصلا با دنياي آن روز يا افكار آن محيط و آن روز وفق مي دهد يا قرآن طوري خدا را معرفي كرده است كه باز نمي توانيم توجيه بكنيم جز اينكه بگوييم اين خدا از افق ديگري شناسانده شده است .

 

اعجاز قرآن
( 4 )

بحث ما در اعجاز قرآن بود از جنبه هاي فكري يعني از جنبه هاي علمي به معني اعم . مكرر گفته ايم كه معني اعجاز كه ما عرض مي كنيم ، همان چيزي است كه خود قرآن آن را " آيت " مي نامد يعني نشانه است و دلالت مي كند كه اين مطلب از افقي مافوق افق فكري يك انسان است ، از يك افق ديگري به او رسيده است يعني اگر او خودش مي بود و ابتكار خودش ، اگر خودش مي بود به عنوان انساني كه مثل همه انسانهاي ديگر ولو اينكه يك انسان نابغه باشد امكان نداشت كه چنين مطلبي را بتواند بيان و اظهار كند . اين ،معني اعجاز است يعني معني آيت است به تعبيري كه خود قرآن بيان مي كند. در جلسه گذشته راجع به آنچه كه امروز آن را " منطق ماده " مي گويند يعني ارائه دادن راههاي لغزش فكر انسان ، قسمتهايي بحث كرديم .

 حالا چند قسمت ديگر است كه اينها را به ترتيب بايد بحث بكنيم . يكي اينكه بيان قرآن در مسائل مربوط به خدا و به اصطلاح ماوراءالطبيعه يعني آنچه كه مربوط به خداوند و صفات و شؤون خداوند و رابطه خداوند با اشياء است و حتي آنچه كه در اصطلاح خود قرآن ملائكه ناميده شده اند يعني وسائط وجود ، درباره اينها بيان قرآن چگونه بيان است ؟ آيا مي توانسته است پيغمبر به عنوان يك فرد انساني كه معلومات خودش را مثل انسانهاي ديگر
قسمت ديگري كه بعد از اين بحث خواهيم كرد بحث تاريخي است چون در خود قرآن هم اشاره به آن هست . در قرآن يك سلسله قصص و حكايات تاريخي ذكر شده است و خود قرآن مي فرمايد كه تو قبلا اينها را نمي دانستي و قوم تو هم از اينها آگاهي نداشتند ( ما كنت تعلمها انت و لا قومك ) ( 1 ) . مخصوصا براي ما اثبات آن چيزهايي كه در زمان پيغمبر مردم نمي دانستند و بعد به وسيله قرآن دانستند شايد كمي مشكل است . آنچه كه براي ما در اينجا مفيد است اين است كه در قرآن قصص و حكاياتي آمده است و نكاتي در اين قصص ذكر شده است كه تا قرون اخير و جديد اين نكات از جنبه تاريخي مجهول بوده است ، فقط چون قرآن مي گفته مردم قبول مي كردند يعني هيچ مدرك تاريخي اي در دنيا وجود نداشته و شايد از نظر تاريخي اينها را رد مي كرده اند

 و بعد تحقيقات و كشفيات جديد آنچه را كه قرآن بيان كرده تأييد نموده اند . اين را هم اگر ما بتوانيم ثابت بكنيم باز نشانه اي است از اعجاز قرآن . قسمت ديگر يك سلسله اظهار نظرهايي است كه قرآن در ضمن بيانات خودش [ درباره طبيعيات كرده است ] . البته مي دانيم قرآن يك كتاب هدايت و راهنمايي بشر است ، آن هدايت و راهنمايي كه پيغمبران بايد هدايت بكنند مردم را به خداوند و به اينكه معادي هست و به اينكه عمل خوب چيست و عمل بد چيست ، در ضمن اينها احيانا مسائل طبيعيات را مطرح كرده است . در اينجا هم مسائلي در قرآن مطرح شده است كه بعدها كه علم بشر تقدم پيدا كرده نظر قرآن را تأييد نموده است يعني نه تنها رنگ و بوي دانش عصر و زمان خودش را ندارد . يك رنگ و بوي خاصي داشته است كه در دوره هاي بعد ، علم بشر كه پيشتر رفته آن را تأييد كرده است . قسمت ديگر مربوط به مقررات و قوانين است كه اگر رسيديم ، راجع به آن بحث مي كنيم .

/ 115