نبوت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نبوت - نسخه متنی

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ندارم كه تو را آنچنان كه بايد ستايش كنم ، هرچه كه من تو را ستايش كنم باز در حد من است نه در حد تو ، ستايشي كه شايسته توست فقط ستايشي است كه خودت از خودت ستايش كني يعني تنها ذات توست كه قدرت دارد تو را آنچنان كه هستي بستايد ، غير ذات تو هيچ كس [ قدرت ندارد ] و من ( او كه ديگر شخص اول عرفان است ) قدرت ندارم تو را آنچنان كه بايد ستايش كنم . باز در حديثي هست كه فرمود : " كلما ميزتموهم باوهامكم في ادق معانيه فهو مخلوق لكم مردود اليكم و لعل النمل الصغار يزعم ان لله تعالي زبانيتين " يعني هر چه را كه با وهم و انديشه خودتان فكر مي كنيد و خيال مي كنيد او خداست و خدا را تصور كرده ايد بدانيد اشتباه كرده ايد ، او مخلوقي است از مخلوقات شما ، مصنوعي است

از مصنوعات شما ، به خودتان برمي گردد ، يعني آن خدا نيست چيز ديگري است . بعد مي فرمايد هر چه كه بشر بخواهد فكر كند ، به خودش قياس گرفته است . مي گويد شما چه مي دانيد ، شما يك چيزهايي را كه به نظر خودتان كمالات مي آيد مي گوييد كمال ، شايد مورچه هم كه دو تا شاخك دارد كه خيلي به دردش مي خورد و خيلي برايش لازم و مفيد است خيال مي كند كه خدا دو تا شاخك دارد . چون براي او دو تا شاخك خيلي مفيد و لازم و ضروري است قياس به نفس مي كند و خيال مي كند خدا هم دو تا شاخك دارد .

به اين [ وسيله ] مي خواهند بفهمانند كه فهم بشر از اينكه خدا را به كنهش ادراك كند ناقص است . بعد همين مطلب يك تعبيرات رمزي هم پيدا كرده است . كلمه " عنقا " يا "سيمرغ" رمز يك چيزي است كه اسمش را پيدا مي كنند ولي خودش را هيچ وقت نمي بينند ( عنقاي مغرب ) ، و در لسان شعرا خدا به كنه، تعبير به عنقا مي شود. همين طور كه به عنقا كسي دست پيدا نمي كند به او هم دست نمي رسد . اين ، اصطلاح عرفاني است، در كتب عرفاني مي آيد " عنقاي مغرب "، كه حافظ مي گويد :




  • عنقا شكار كس نشود دام بازگير
    كانجا هميشه باد به دست است دام را



  • كانجا هميشه باد به دست است دام را
    كانجا هميشه باد به دست است دام را



" و كبره تكبيرا " ما هميشه مي گوييم " الله اكبر " خدا بزرگتر است ، " بزرگتر است " يعني چه ؟ آيا يعني از هر چيز ديگري بزرگتر است ، يعني اشياء ديگر بزرگند ، او از آنها بزرگتر است ؟ اين در معارف اسلامي مسلم است كه [ چنين نيست ] . از ائمه هم سؤال كرده اند معنايش چيست ؟ فرموده اند : الله اكبر من ان يوصف نه بزرگتر است از هر چيز ، اصلا اشياء كوچكتر از آنند كه بشود خدا را با آنها مقايسه كرد و گفت خداوند
 بزرگتر از آنهاست ، بلكه معنايش اين است كه خدا بزرگتر است از اينكه در وصف بگنجد . تنزيه هايي كه در قرآن آمده است كه رد افكار موجود زمان بوده است ، مثل " لم يلد و لم يولد " رد كساني است كه مي گويند خداوند فرزند دارد يا مي گويند خداوند زاده شده است . " و لم يكن له كفوا احد " براي خداوند مانند نمي شود تصور كرد . " الحمد الله الذي لم يتخذ ولدا و لم يكن له شريك في الملك و لم يكن له ولي من الذل و كبره تكبيرا " ( 1 ) تمام اين جمله ها جمله هاي تنزيهي و تسبيحي است . " الحمد لله الذي خلق السموات و الارض و جعل الظلمات و النور ثم الذين كفروا بربهم يعدلون " ( 2 ) . در قسمت اول خدا را خالق كل معرفي مي كند ( سموات و ارض در اصطلاح قرآن يعني همه چيز ، بالا و پايين هرچه هست ) ، جاعل ظلمت و نور هر دو است .

رد نظريات كساني [ است ] كه اشياء را تقسيم مي كردند به نور و ظلمت، برخي از موجودات را مظهر نور مي دانستند و برخي موجودات ديگر را مظهر ظلمت، و خدا را منشأ و خالق و جاعل نور مي دانستند و خالق و جاعل ظلمت را چيز ديگر . " و جعل الظلمات و النور " آنچه كه شما آن را نور مي دانيد و آنچه شما آن را ظلمت مي دانيد ، هر چه نور است و هر چه ظلمت است ، همه از آن خداست " ثم الذين كفروا بربهم يعدلون " فقط كافران براي خداوند عدل فرض مي كنند، حالا يا در خلقت يا در عبادت و يا در چيز ديگر . يك آيه ديگر در اين زمينه بخوانم در اين زمينه آيات زياد است و از اين قسمت رد مي شويم . از آنجا كه مسيحيها و همچنين مشركين معتقد بودند كه خداوند فرزند دارد ( مسيحيها مي گفتند المسيح ابن الله ، مشركين هم فرشتگان را فرزندان خدا مي دانستند ) مي فرمايد : " و قالوا اتخذ الله ولدا سبحانه " گفتند خدا فرزند گرفته است ، " سبحانه " منزه است .

 اصلا اين كلمه " سبحانه " را نمي شود به فارسي ترجمه كرد ، همين قدر بايد گفت استغفر الله ، بالاتر است خداوند ، منزه است ذات او . اين تعبيري هم كه مي خواهم بكنم تعبير خيلي ناقصي است : مثل اين است كه آدم يك حرفي مي خواهد بزند مي ترسد به طرف بر بخورد مي گويد " دور از جناب " ، مثل اين كلمه دور از جنابي است كه ما مي گوييم ، يعني اگرچه اين را به شما نمي گويم ولي متوجه باشيد كه يك وقت به شما برخورد نكند . " سبحانه " دور از ساحت ذات اقدس الهي چنين

. 1 اسراء / . 111

. 2 انعام / . 1

/ 115