در راستاى آنچه گفتيم، بسيارى از متون دينى ، به تبيين ماهيت دنيا پرداختهاند. مأموريت تمام متونى كه درباره دنيا سخن راندهاند، آشنا كردن مردم با واقعيت دنياست . ما معمولاً با اين قبيل متون ، رو به رو مىشويم ، اما جايگاه آنها را به درستى نمىشناسيم و به همين جهت ، بر روى ما تأثير نمىگذارند ؛ اما اگر بدانيم ، شناخت واقعيتهاى دنيا چه تأثيرى بر رضامندى انسان دارد ، متوجه خواهيم شد كه جايگاه اين قبيل متون و كاركرد آنها چه خواهد بود. در اين بحث مىخواهيم پاسخ اين سؤالات را بگيريم كه : دنيا چه جايگاهى در حيات انسانى دارد؟ ماهيت آن چيست؟ داراى چه ظرفيتهايى است؟ و نسبت ميان ما و اين دنيا چيست؟ هر چند زندگى انسان ، محدود به دنيا نيست ، اما اكنون در اين دنيا زندگى مىكنيم و شرط موفقيت در زندگى ، اين است كه شرايط زندگى در دنيا را درك كنيم . تصوّر شما از «دنيا» و «زندگى» چيست و چه انتظارى از آنها داريد؟ آيا تصوّرها و انتظارهاى شما مطابق واقع است؟ آيا دنيا را آنگونه كه مىخواهيد، تصوّر مىكنيد و يا آنگونه كه هست ، مىبينيد؟ آيا تاكنون به اين پرسشها فكر كردهايد؟
1 . اين جا دنياست!
هميشه به ياد داشته باشيد كه اين جا دنياست ، بهشت نيست . افراد ناراضى معمولاً