مثبتنگرى ، بر اين منطقْ استوار است كه توجّه فرد مصيبتديده را از مشكلات و سختىها به سمت خوبىها و زيبايىها معطوف سازد. در حقيقت ، مثبتنگرى روشى است براى بازگرداندن توجّه از ناخوشايندها به خوشايندها. در اين روش ، امورى كه مىتوانند فرحبخش و نشاطآور باشند، وارد فضاى روانى شخص مصيبديده مىشوند و بدين سان ، از شدّت درد و رنج وى كاسته مىشود.
مثبتنگرى، خيالپردازى يا واقعگرايى؟!
مراد از مثبتنگرى، تخيّل مثبت نيست. تخيّل مثبت ، چون پشتوانه واقعى ندارد، همانند يك فريب شكننده و كمتأثير است. روشى كه دين در اين باب توصيه مىكند ، مبتنى بر خيالپردازى نيست. مثبتنگرى دين ، مبتنى بر كشف واقعيّتهاى خوشايند است. دين نمىخواهد شما را به قصّهها ، زندگىها و شادىهاى خيالى سوق دهد و شما را با وعدههاى توخالى بفريبد ؛ دين ، بر آن است تا به شما كمك كند زيبايىهاى موجود در زندگىتان را كشف كنيد و در كنار همه مشكلات، آنها را نيز به حساب آوريد. اين ، آن چيزى است كه مىتوان آن را «مثبتنگرى واقعگرا» ناميد. اين مثبتنگرى ، به معناى به وجود آوردن خيال خوشايند نيست ؛ بلكه به معناى شناخت خوشايند موجود است ولذا از آن به «مثبتشناسى» تعبير كرديم.