ج قسم فوق معقول - ترجمه و تفسیر نهج البلاغه جلد 20

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه و تفسیر نهج البلاغه - جلد 20

شارح: محمدتقی جعفری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ج قسم فوق معقول

اين همان است كه در اصطلاح فلسفه و عرفان عشق حقيقى ناميده ميشود . معشوق در اين عشق فقط خداوند جل جلاله و حسن جماله است .

وصول انسانى باين درجه از محبت شديد بخدا كه گرايش حياتى با تمام ابعاد حياتش بخدا پيدا مى كند ، از عالى ترين درجات كمال است كه بيك انسان نصيب مى گردد .

مختصات اين عشق است كه فلاسفه و عرفاء و ادباى عاليمقام توانسته اند مقدارى از مختصات آنرا بقدر فهم بشرى ارائه كنند . اين همان مرحله اعلائى از كمال است [ 21 ]

كه حافظ مى گويد :




  • عاشق شو ارنه روزى كار جهان سر آيد
    ناخوانده درس مقصود از كارگاه هستى



  • ناخوانده درس مقصود از كارگاه هستى
    ناخوانده درس مقصود از كارگاه هستى



و مولوى مى گويد :




  • عشق امركل مارقعه اى،اوقلزم وماقطره اى
    هر چه گويم عشق را شرح و بيان
    عشق كار نازكان نرم نيست
    عشق را از كس مپرس از عشق پرس
    عشق خود خورشيد جانست اى پسر



  • او صد دليل آورده و ما كرده استدلالها
    چون به عشق آيم خجل گردم از آن
    عشق كار پهلوان است اى پسر
    عشق خود خورشيد جانست اى پسر
    عشق خود خورشيد جانست اى پسر



اين عشق است كه جهان تيره ماده و ماديات را چنان روشن و زيبا ميسازد كه انسان آگاه ميگويد :




  • بجهان خرم از آنم كه جهان خرم از اوست
    عاشقم بر همه عالم كه همه عالم از اوست



  • عاشقم بر همه عالم كه همه عالم از اوست
    عاشقم بر همه عالم كه همه عالم از اوست



سعدى اين عشق است كه جهان عجوز سيه پستان را چونان عروس آراسته مينمايد




  • چه عروسى استدرجان كه جهان عكس رويش
    چو دو دست نوعروسان تر و پرنگار بادا



  • چو دو دست نوعروسان تر و پرنگار بادا
    چو دو دست نوعروسان تر و پرنگار بادا



مولوى اين عشق است كه معناى نهائى انسان و جهان را براى آدمى توضيح ميدهد .

در اين عشق همه قواى مغزى و روانى آدمى شكوفا ميشود و به فعليت ميرسد و به ثمر مى نشيند ، در صورتيكه در عشق مجازى همانطور كه امير المؤمنين عليه السلام فرمود :

بينائى نابود و دل بيمار ميگردد .

6 آيا عشق مجازى ميتواند قنطره اى ( پلى ) براى عشق حقيقى باشد ؟ عده [ 22 ]

فراوانى از فلاسفه و عرفاء به اين سؤال پاسخ مثبت داده اند . آنان معتقدند كه چون انسان بمقتضاى طبيعتش پيش از معقولات و ماوراى محسوسات ، با محسوسات و اشياء داراى نمود ، ارتباط برقرار ميكند ، لذا در مراحل اوليه حركت تكاملى نخست عشق مجازى سر راه او را ميگيرد و بايد كوشش و تلاش جدى نمايد و از اين مرحله به مرحله والاتر كه عشق حقيقى است وارد شود . در اين مورد مسائلى بنظر ميرسد كه متذكر ميشويم :

/ 117