ج قسم فوق معقول
اين همان است كه در اصطلاح فلسفه و عرفان عشق حقيقى ناميده ميشود . معشوق در اين عشق فقط خداوند جل جلاله و حسن جماله است . وصول انسانى باين درجه از محبت شديد بخدا كه گرايش حياتى با تمام ابعاد حياتش بخدا پيدا مى كند ، از عالى ترين درجات كمال است كه بيك انسان نصيب مى گردد . مختصات اين عشق است كه فلاسفه و عرفاء و ادباى عاليمقام توانسته اند مقدارى از مختصات آنرا بقدر فهم بشرى ارائه كنند . اين همان مرحله اعلائى از كمال است [ 21 ] كه حافظ مى گويد :
عاشق شو ارنه روزى كار جهان سر آيد
ناخوانده درس مقصود از كارگاه هستى
ناخوانده درس مقصود از كارگاه هستى
ناخوانده درس مقصود از كارگاه هستى
عشق امركل مارقعه اى،اوقلزم وماقطره اى
هر چه گويم عشق را شرح و بيان
عشق كار نازكان نرم نيست
عشق را از كس مپرس از عشق پرس
عشق خود خورشيد جانست اى پسر
او صد دليل آورده و ما كرده استدلالها
چون به عشق آيم خجل گردم از آن
عشق كار پهلوان است اى پسر
عشق خود خورشيد جانست اى پسر
عشق خود خورشيد جانست اى پسر
بجهان خرم از آنم كه جهان خرم از اوست
عاشقم بر همه عالم كه همه عالم از اوست
عاشقم بر همه عالم كه همه عالم از اوست
عاشقم بر همه عالم كه همه عالم از اوست
چه عروسى استدرجان كه جهان عكس رويش
چو دو دست نوعروسان تر و پرنگار بادا
چو دو دست نوعروسان تر و پرنگار بادا
چو دو دست نوعروسان تر و پرنگار بادا