از وجوب پرداخت زكات معلوم ميشود كه ريشه كن كردن فقر از جامعه واجب است - ترجمه و تفسیر نهج البلاغه جلد 20

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه و تفسیر نهج البلاغه - جلد 20

شارح: محمدتقی جعفری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

از وجوب پرداخت زكات معلوم ميشود كه ريشه كن كردن فقر از جامعه واجب است

اگر كسى پيدا شود و بگويد : وجوب زكات يك حكم مولوى و تعبدى محض است و هيچ نظرى به حيات انسانها و نيازهاى مادى آن ندارد ، حق اظهار نظر در فقه اسلامى كه پاسخگوى همه ابعاد مادى و معنوى انسانى است ندارد . چند مطلب بسيار مهم را درباره زكات مطرح مى كنيم مطلب يكم در 32 مورد از قرآن مجيد دستور به زكات داده شده و در اغلب موارد كه دستور به نماز داده شده است ، امر به زكات نيز وجود دارد و اين غايت اهميت تكليف زكات را ميرساند . و در حدود 50 مورد با كلمه انفاق اشاره به زكات و يا مطلق صرف مال براى برطرف كردن نياز مادى مردم ، وارد شده است . [ 101 ]

مطلب دوم با نظر به علت تشريع زكات و ساير مالياتهائى كه با عناوين ديگر در منابع اسلامى وارد شده است اين مطلب روشن ميشود كه اسلام مبارزه جدى با فقر و هر گونه محروميت هاى مادى را مورد دستور قرار داده است نمونه اى از رواياتى كه علت تشريع زكات را متذكر شده است از اين قرار است :

1 زراره و محمد بن مسلم نقل مى كنند كه امام صادق عليه السلام فرمود :

خداوند در اموال اغنياء براى فقراء حقى معين فرموده است كه براى آنان كافى است .

اگر كافى نبود ، خداوند بر آن حق مى افزود ، پس بينوائى فقيران مربوط به حكم خدائى نيست ، بلكه از آنجهت است كه اغنياء آنان را از حق خود محروم كرده اند . اگر مردم حقوق واجب را ادا مى كردند ، فقرا به زندگانى شايسته اى ميرسيدند 1 2 مبارك عقرقوقى از امام موسى بن جعفر عليه السلام روايت كرده است كه فرمود : زكات براى زندگى فقرا و بركت يافتن اموال اغنيا است 2 3 معتب از امام صادق عليه السلام نقل مى كند كه آنحضرت فرمود : زكات براى آن واجب شده است كه توانگران آزمايش شوند و بينوايان زندگى داشته باشند .

اگر مردم زكات مال خود را مى پرداختند ، يك مسلمان بينوا باقى نمى ماند و همه بينوايان با همين حقى كه خداوند واجب كرده است ، بى نياز مى گشتند . مردم بينوا نميشوند و نيازمند و گرسنه نميگردند مگر به جهت تقصير اغنياء . 3 4 ابن مسكان و جمعى ديگر از راويان از امام صادق عليه السلام نقل مى كنند كه آنحضرت فرمود : خداوند در ثروت اغنياء براى فقيران و مستمندان به اندازه كافى حق قرار داده است ، اگر مى دانست آن حق براى زندگى آن مستمندان كفايت نميكند ، بيشتر وضع ميكرد . 4 اينكه خداوند سبحان معشيت همه مردم را از همين مواد مستخرجه از طبيعت ، مقرر فرموده است ، ( 1 ) . وسائل الشيعه كتاب زكات ص 3 چاپ تهران شيخ حر عاملى .

( 2 ) . همين مأخذ ص 4 .

( 3 ) . همين مأخذ ص 4 .

( 4 ) . همين مأخذ ص 6 . [ 102 ]

جاى هيچ ترديد نيست و هر كس گمان كند خداوند متعال تجويز فرموده است كه با امكان تهيه ماده معيشت چه به وسيله كوشش خود انسان و چه به وسيله كوشش ديگر همنوعانش ، حتى يك نفر از گرسنگى بميرد ، چنين شخصى كمترين اطلاعى از دين اسلام ندارد .

در اينجا ممكن است اين مبح پيش بيايد كه همه ما ميدانيم آن مواد نُه گانه كه براى زكات مخرج قرار داده شده است ( شتر و گاو و گوسفند و طلا و نقره و غلات چهارگانه كه عبارتند از گندم و جو و خرما و مويز ) 1 امروزه مخصوصا با دگرگونى در برخوردارى از مواد و سلطه بسيار شگفت انگيز صنعت بر همه مواد زندگى ، و غلبه شهرنشينى ها به روستا نشينى ها ، نه ماده مزبور نميتواند نيازمنديهاى معيشت مردم را مرتفع بسازد ، بعنوان مثال نسل شتر رو به انقراض است يا بقدرى تقليل يافته است كه او را بعنوان معيشت مردم نميتوان به حساب در آورد . همچنين خرما و مويز نيز به اضافه اينكه از ماده معيشت ضرورى به تجمل دگرگون شده است ، بسيار كمتر از آن تهيه ميشود كه بتواند پاسخگوى احتياجات مادى و معيشت مردم بوده باشد . با نظر به اين مشكل اساسى بود كه در ساليان گذشته ، اينجانب بح مشروحى از ديدگاه فقاهى را در جمعى از فضلاء مطرح نمودم و نتيجه اى كه از بح مشروح درباره مسأله فوق گرفته شد اين است كه انحصار مخرج زكات به 9 ماده حكم بمقتضاى مصالح معيشتى آن زمان بوده است ، يعنى آن 9 ماده با مقدارهاى معين براى تأمين معاش نيازمندان كفايت ميكرد . دلائلى كه براى اثبات اين مدعا به نظر رسيد و با مرحوم آية اللّه العظمى آقاى مير سيد على بهبهانى نيز در شهر اصفهان مورد تحقيق قرار داديم و آن مغفور له 2 نيز تصديق فرمودند ، بقرار زير است :

دليل يكم علت وضع تكليف زكات مرتفع ساختن احتياجات معيشتى

( 1 ) . وسائل الشيعه كتاب زكات ص 6 چاپ تهران شيخ حر عاملى .

( 2 ) . مقدارى از اين مطالب در كتاب منابع فقه اينجانب از ص 79 تا ص 91 آمده است ، مراجعه فرماييد . [ 103 ]

نيازمندان بوده است .

دليل دوم در 13 روايت در كتاب وسائل الشيعه كتاب زكات پس از بيان 9 ماده زكوى عبارت زير ديده ميشود :

و عفى رسول اللَّه عمّا سوى ذلك 1 ( و پيامبر خدا غير از مواد 9 گانه را عفو فرموده است . ) و همه آن روايات به اين معنى اشعار دارد كه تعيين عدد 9 براى مواد زكوى ، بستگى بنظر مبارك پيامبر اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلم داشته است كه با توجه به كميت و كيفيت احتياجات معيشتى مردم آن دوران اعلان فرموده اند ، و از كلمه عفو ميتوان چنين استنباط كرد كه امكان داشت آن حضرت بيش از 9 ماده را براى زكات مخرج تعيين فرمايند و به عبارت ديگر : فقط به عنوان صلاحديد و اعمال رويه حكومت وقت بوده است و با شرايط اقليمى و زمانى سنجيده شده است ، نه اينكه حكم ابدى خدا باشد .

موضوع عفو كه بدان اشاره كرديم ، درباره بعضى از مواد در كتاب الخراج تأليف ابو يوسف يعقوب بن ابراهيم نيز آمده است . 2 نتيجه بسيار با اهميتى كه از اين دو موضوع به دست مى آيد اين است كه :

علتى كه در وجوب زكات ذكر شده ( اداره زندگانى فقرا و بينوايان ، بلكه ريشه كن ساختن فقر از سطح اجتماع ) تصريح مى كند كه زكات يك قانون صرفا آمرانه مولوى و آزمايش روانى خالص در مقابل دستور خداوندى نيست ، بلكه تنظيم و تأمين امور معاش آن دسته از افراد جامعه است كه نمى توانند كار كنند ، يا كارشان براى اداره زندگيشان كافى نيست و همچنين ديگر مصارف اجتماعى از قبيل انتظامات و غيره بايد از اين ماليات تأمين گردد .

( 1 ) . وسائل الشيعه كتاب زكات از ص 33 تا ص 38 و يك روايت در ص 53 آمده است .

( 2 ) . الخراج ابو يوسف يعقوب بن ابراهيم ص 77 . [ 104 ]

اكنون ، در اين روزگار ، ما مى بينيم كه مواد نه گانه مذكور و مقدارى كه به عنوان زكات از آنها اخراج ميشود ، براى تنظيم و تأمين معاش مستمندان و سامان دادن ديگر امور اجتماعى كافى نيست . علت حكم كه بدان تصريح شده كه زكات براى همين تأمين است مى گويد نمى توان دست روى دست گذاشت و منتظر آن بود كه اعجازى شود تا امور زندگانى آنان را تأمين سازد .

براى اينكه كاملا روشن كنيم كه پرداخت مالى بايد به اندازه اى باشد و به مقدارى مصرف شود و هزينه گذاشته شود تا ريشه فقر كنده شود و ديگر اثرى از مستمندى و بينوايى و تنگدستى نماند ، جريان مشاجره اباذر و عثمان است . روشن است كه اباذر از بزرگترين و مهمترين علما و فقها و صلحاى امت است و قول او از نظر اسلامى و فقهى و بيان مقاصد دين مخصوصا با نظر به روايت راستگوترين مرد كه پيامبر درباره وى فرموده است حجت و سند است . براى تفاصيل اين نظر رجوع شود به ( الغدير ج 8 ص 335 356 تأليف علامه امينى آقا شيخ عبد الحسين ) و از جمله در صفحه 351 چنين آمده است :

روزى اباذر به مجلس عثمان آمد . عثمان گفت : آيا كسى كه زكات مالش را پرداخته است باز هم حقى براى ديگران در آن هست ؟ كعب الاحبار گفت : نه . . .

اباذر مشتى به سينه كعب كوفت و گفت اى يهودى زاده دروغ مى گويى آنگاه اين آيه را خواند :

ليس البر ان تولوا وجوهكم قبل المشرق و المغرب و لكن البر من آمن باللَّه و اليوم الاخر و الملائكة و الكتاب و النبيين و آتى المال على حبه ذوى القربى و اليتامى و المساكين و ابن السبيل . [ البقره 177 ] دليل سوم دليل بسيار روشنى بر اين مطلب ، كارى است كه خود امير المؤمنين على عليه السلام در دوران زمامدارى خود انجام داده اند :

محمد بن مسلم و زرارة از هر دو امام ( امام باقر و امام صادق ( ع ) نقل ميكنند كه امير المؤمنين عليه السلام براى اسبهايى كه به چراگاه ميرفتند در هر سال دو دينار [ 105 ]

زكات وضع كرد . در اين باره روايات متعددى وارد شده است 1 با اندك توجهى به فقه اسلامى و قوانين آن ، اين مطلب روشن است كه اگر مقدار مقرر ، حتمى و ابدى و غير قابل تغيير بود ، مانند عدد ركعات در نمازها ، افزودن ماده ديگرى به مواد زكوى به وسيله امير المؤمنين على عليه السلام ، بر خلاف قانون اسلامى بود .

دليل چهارم يونس بن عبد الرحمن بنا به نقل كلينى صاحب كتاب كافى ، انحصار مواد زكوى را در 9 ماده ، مخصوص صدر اول دانسته است ، و مواد ديگرى را كه در روايات ، ضميمه مواد مقرره شده است ، به مراحل بعد از صدر اول اسلام حمل نموده است . يونس ميگويد : چنانكه نمازهم در اول بعثت دو ركعت بود سپس پيغمبر ركعات بعدى را اضافه كرد . [ 1 ] دليل پنجم روايتى است از ابو بصير ميگويد : به حضرت امام صادق ( ع ) عرض كردم : آيا براى برنج زكات مقرر شده است ؟ فرمود : بلى ، سپس فرمود :

در آن زمان در مدينه برنج نبود ، لذا درباره برنج چيزى گفته نشده است ، ولى فعلا در مدينه برنج كاشته ميشود ، چگونه برنج زكات ندارد ، در صورتيكه عموم ماليات عراق از برنج است [ 2 ]

( 1 ) . وسائل الشيعه ، كتاب زكات ص 51 و 53 . [ 1 ] . مصباح الفقيه ، زكات محقق و فقيه همدانى ص 19 : يونس بن عبد الرحمن يكى از عاليمقام ترين روات و فقهاى اماميه است . در زمان هشام بن عبد الملك متولد گشته از حضرت موسى بن جعفر و على بن موسى الرضا ( ع ) روايت نقل نموده است .

على بن موسى الرضا در علم و فتوا مردم را به او ارجاع ميكرده است ( رجال نجاشى 348 ) از طرف على بن موسى الرضا وكيل بوده است .

شخصى به حضرت رضا عرض كرد : دستم به شما نميرسد ، امور دينى را از چه شخصى بپرسم ؟ فرمود :

از يونس بن عبد الرحمن . او در حدود 20 كتاب در موضوعات مختلف نوشته است . [ 2 ] . سند اين روايت كاملا معتبر است زيرا روات آن از اين قرارند : ابراهيم بن هاشم ، حماد ، حريز و ابو بصير حلبى . [ 106 ]

نتيجه كلى بررسى دو موضوع مزبور اينست كه اگر زكات مواد مزبور نتوانست احتياجات جامعه را مرتفع بسازد ، حاكم كه بمنزله نايب پيشواى اسلامى است ، ميتواند موادى ديگر را مشمول ماليات خواه بعنوان زكات و خواه بعنوانى غير زكات قرار بدهد و تعيين مواد و شرايط مربوط به نظر حاكم مى باشد .

دلائل پنجگانه فوق با اين مطلب تأييد ميشود كه همانگونه كه فقيه بزرگ مرحوم آقا سيد محمد كاظم يزدى اعلى اللّه مقامه استنباط نموده است ، چهار نوع از مواد مخرج زكات مستحبى قرار گرفته است :

نوع يكم حبوباتى كه با پيمانه يا وزن معامله ميشود مانند گندم و نخود و ماش و عدس و مانند اينها و همچنين ميوه ها مانند سيب و زردآلو و مانند اينها [ نه سبزى ها مانند خيار و خربزه و بادمجان و مشابه اينها ] .

نوع دوم مال التجارة بنابر نظر صحيح تر .

نوع سوم اسبهاى ماده نه اسبهاى نر و استر و الاغ و غير ذلك .

نوع چهارم املاك و زمينهائى كه در معرض توليد است مانند بستان ( باغ ) و كاروانسرا و دكان و مانند اينها . 1 توضيح اينكه اگر مفهوم عدد نفى اقل و اكثر است [ چنانكه در همه موارد احكام شرعيه است ] مانند نفى اقل و اكثر از ركعات معينه در نمازهاى واجب و مستحب و طواف و سعى و غير ذلك ، در اين صورت تجويز اكثر اگر چه بعنوان مستحبى هم باشد ، خلاف اصول محاورات در شرع مقدس است .

/ 117