جنگيدن با هواى نفس - میزان الحکمه جلد 14

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

میزان الحکمه - جلد 14

محمد محمدی ری شهری؛ ترجمه حمیدرضا شیخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

جنگيدن با هواى نفس

ـ امـام عـلـى (ع ): بـا شـهـوت ضـديـت كـنـيـد, هـمـچون ضديت دو ضد با هم و با آن بجنگيد, همانندجنگيدن دو دشمن با يكديگر.

ـ بـر هـوس چـنـان چـيره جويى كن , كه خصم براى چيره آمدن بر خصمش مى كند و با آن چنان بجنگ , كه دشمن با دشمن خودمى جنگد.

ـ خردمند وظيفه دارد كه هوس خودرا پيش از دشمن خود, مقهور سازد.

ـ بـا نـفـس هـاى خود بر سر ترك عادت ها بستيزيد تا بر آن ها چيره آييد و با هوس هاى خود مبارزه كنيد, تا بر آن ها تسلط يابيد.

ـ خدا رحمت كند انسانى را كه برهواى نفس خود چيره آمد و آرزوى خويش را دروغ شمرد.

ـ خدا رحمت كند انسانى را كه برهوس خود چيره آمد و از دام هاى دنيا گريخت .

ـ بـر هـوس هـاى خـود چـيـره آيـيـد و از بـا آن هـا بـجـنـگـيد, زيرا اگر شما را به بند كشند به بدترين مهلكه تان مى اندازند.

ـ بـر شـهـوت خـود, پـيش از آن كه ولع آن قدرت گيرد, چيره آى , زيرا اگر قدرت گيرد, بر تو مسلط شود و تو را به دنبال خود بكشد ونتوانى در برابرش ايستادگى كنى .

رستگارى در مخالفت با شهوت است

ـ امام على (ع ): با پشت كردن به نفس خود, به آن روى آور.

ـ خـدمـت كردن به نفس با نگهداشتن آن از لذت هاست و پروردن آن با دانش ها و حكمت ها و كار كشيدن از آن به عبادت ها وطاعت هاست و اين كارها باعث نجات نفس است .

ـ هر كه شهوت خود را برآورده نسازد, به رستگارى خود دست يافته است .

ـ رستگارى , در مخالفت با شهوت است .

ـ رستگارى نفس , در مخالفت كردن با آن است .

ـ امـام كاظم (ع ): هرگاه دو كار برايت پيش آمد كه ندانستى كدام يك بهتر و درست تر است , بنگر كه كدام يك از آن ها به هوس تونزديكتر است , با همان مخالفت كن , زيرا در مخالفت كردن با هواى نفست صواب بسيار نهفته است .

چيره آمدن هوس بر خرد

ـ امام على (ع ): هر كه هواى نفسش نيرومند شود, اراده اش سست گردد.

ـ چيره آمدن هوس , دين و خرد راتباه مى كند.

ـ علت شر و بدى , چيره آمدن خواهش هاى نفسانى است .

ـ هر كه زمام خود را به دست هوس سپارد, شيطان بر او مسلط گردد.

ـ هر كه شهوتش بر او چيره آيد,نفسش سالم نماند.

ـ رستگان از آتش اندكند, چون هوس و گمراهى غلبه دارد.

ـ پيامبر خدا(ص ): بر هر دلى كه شيفته شهوت ها باشد, حرام است كه پارسايى در آن منزل كند.

ـ امام على (ع ): بر هر خردى كه بسته به زنجير شهوت باشد, حرام است كه از حكمت بهره مند شود .

ـ پيامبر خدا(ص ): بر هر دلى كه به شهوت ها آرام گرفته باشد, حرام است كه در ملكوت آسمان ها گردش كند.

ـ امام على (ع ): هر كه هوس او برخردش چيره آيد, رسوا شود.

ـ كسى كه فرمانبر شهوت خويش باشد, هوس بر او پيروز شود.

ـ چيره آمدن شهوت , مصونيت از گناه را از بين مى برد و به هلاكت مى افكند.

ـ برافروخته شدن شهوت , باعث تلف شدن جان مى شود.

ـ زنهار از حاكم شدن شهوت ها برشما, زيرا حال آن ها (يا در دنيا) نكوهيده است و آينده شان (يا در آخرت ) وخيم .

ـ پرهيزگارى را چيزى جز چيره آمدن شهوت , تباه نمى سازد.

ـ شوربخت ترين مردم , كسى است كه هوسش بر او چيره آيد و در نتيجه دنيايش بر او مسلطشود و آخرت خود را تباه سازد.

ـ دربـاره بعثت پيامبر(ص ) ـ : خداونددر روزگارى او را برانگيخت كه مردم گمراه و سرگردان بـودنـد و در فـتنه و فساد دست و پامى زدند هوس ها آنان را دلباخته خود كرده و از راه به درشان برده بود.

ـ پـيامبر خدا(ص ): خداوند عزوجل مى فرمايد: به عزت و جلالم سوگند هيچ بنده اى دلخواه خود را بر دلخواه من مقدم ندارد, مگر اين كه كار او را پريشان سازم و دنيايش را بر وى نابسامان كنم و دلش را به آن مشغول گردانم و از دنيا به او ندهم , مگر همان چه برايش مقدركرده ام .

چيره آمدن خرد بر هوس

ـ امام على (ع ): بردبارى پرده اى پوشان است و خرد شمشيرى بران پس عيب هاى خود را با بردبارى بپوشان و با خرد خود به جنگ هوست برو.

ـ رستگار شد, آن كه بر هوس خويش چيره گشت و انگيزه هاى نفسانى اش را مهار كرد.

ـ هر كه دوستدار رسيدن به درجات بلند است , بايد بر هوس خويش چيره آيد.

ـ امـام باقر(ع ): با راهنمايى عقل ,خودت را از خطر هوس نگه دار و در هنگام چيرگى هواى نفس بارهجويى از دانش , ايستادگى كن .

ـ امام على (ع ): بنده هرگز حقيقت ايمان را كامل نگرداند, مگر آن گاه كه دينش را بر هوس خود ترجيح دهد و هرگز به هلاكت نيفتد, مگر آن گاه كه شهوت خود را بر دينش برگزيند.

ـ پـس , اى بندگان خدا, برحذر باشيد, همچون حذر كردن كسى كه بر نفس خويش چيره است و شهوت خود را جلوگير است و با ديده خردش مى نگرد.

ـ ولـيـكـن , هيهات كه هوا و هوس من بر من چيره آيد و آزمندى و طمع مرا به برگزيدن غذاهاى لذيد بكشاند.

ـ اى بـنـدگان خدا, از محبوبترين بندگان خداوند در پيشگاه او كسى است كه خدا او را در برابر نـفـسـش يـارى رساند او ازمعدن هاى دين خدا و پايه هاى استوار زمين است , خويشتن را ملزم به پيروى از عدالت كرده ونخستين گام عدل او, زدودن هوا و هوس از نفس خود است .

قويترين مردم كسى است كه بر هوس خود پيروز شود

ـ امام على (ع ): هر كه بر نفس خودزور شود, به اوج زورمندى رسيده است .

ـ پيامبر خدا(ص ): شجاعترين مردم ,كسى است كه بر هوس خود چيره آيد.

ـ سـليمان (ع ): كسى كه بر هوس خود پيروز شود, نيرومندتر از كسى است كه به تنهايى شهرى را فتح كند.

ـ امام على (ع ): زورمندترين مردم ,كسى است كه با دانش خود بر هواى نفسش زور شود.

ـ پـيـامبر خدا(ص ): پهلوان كسى نيست كه بر مردم زور شود, بلكه پهلوان كسى است كه بر نفس خود زور شود.

ـ بـه عـده اى برخورد كرد كه در ميان آنان مردى در حال بلند كردن سنگى به نام سنگ پهلوانان بـود و مردم از (نيروى ) او تعجب مى كردند پيامبر(ص ) فرمود: آيا به شما بگويم پهلوانتر از اين مرد كيست , مردى كه ديگرى او را دشنام دهد و او بردبارى ورزد و بر نفس خود چيره آيد و بر شيطان خود و شيطان او غلبه كند.

آن چه كه شهوت را ناتوان مى كند

ـ امام على (ع ): هر چه حكمت (وخرد) قويتر گردد, شهوت ناتوانتر مى شود.

ـ كسى كه خردش كامل باشد,شهوت ها را خوار شمارد.

ـ هرگاه توانايى (در رسيدن به چيزى ) زياد شود, شهوت (به آن ) كاستى گيرد.

ـ هرگاه خرد كمال پذيرد, شهوت ,كاستى گيرد.

ـ خويشتندارى , شهوت را ناتوان مى كند.

ـ هر كه خويشتن را ارج نهد, شهوت هايش در نظر او بى ارج گردد.

ـ پـس , اى بندگان خدا, از خدا پرواكنيد, همچون پرواى خردمندى كه انديشيدن (درباره مبدا و معاد) دل او را مشغول ساخته وزهد به دنيا جلو شهوت هايش را گرفته است .

ـ خـداونـد مـتـعال به موسى (ع ) وحى فرمود : به ياد داشته باش , كه تو ساكن قبر خواهى بود اين يادآورى تو را از بسيارى شهوت هاباز مى دارد.

ـ امام على (ع ): هر كه سراى ماندگار را دوست داشته باشد, لذت ها را از ياد برد.

ـ هر كه مشتاق بهشت باشد, ازشهوت ها چشم پوشد.

ـ هـمواره به ياد داشته باش كه هرلذتى به سر مى آيد و هر نعمتى از كف مى رود و هر گرفتارى و بـلايـى بـرطـرف مـى شـود, زيرا اين يادآورى در پايندگى نعمت و زدودن شهوت و از بين بردن گـردنكشى مؤثرتر است و به گشايش نزديكتر و در برطرف ساختن غم و اندوه و رسيدن به آرزو سزاوارتر مى باشد.

آن چه خرد را تقويت مى كند

ـ امام على (ع ): با سركوب كردن نفس در برابر آن ايستادگى كن , تا پيروزى شوى .

ـ در سـفارش به شريح بن هانى هنگامى كه او را سالار سپاه اعزامى خود به سوى شام كرد, فرمود: بـدان كـه اگـر از تـرس مواجه شدن با امرى ناخوشايند, نفس خود را از بسيارى از آن چه دوست مى دارد باز ندارى , هوس هاتو را به سوى زيان هاى فراوانى كشانند پس جلو نفس خود را بگير و آن را باز دار.

ـ نفست را از خودت باز دار, تا فرمانبردار تو شود.

ـ چگونه از شهوت باز ايستد, كسى كه نگهدارى (و لطف خداوند) او را يارى نكرده باشد؟ .

برترين طاعت ها ترك شهوت هاست

ـ امام على (ع ): برترين پارسايى ,دورى كردن از شهوت هاست .

ـ ترك شهوت در راس پرهيزگارى است .

ـ برترين طاعت ها, دورى كردن از لذت هاست .

ـ ترك شهوت ها, برترين عبادت و زيباترين عادت است .

ـ امـام صـادق (ع ): هـر كـس وقـتـى خشم مى گيرد يا به چيزى رغبت پيدا مى كند يا مى ترسد و ياهوس چيزى را مى كند خويشتندارى كند, خداوند پيكر او را بر آتش حرام گرداند.

ـ امام على (ع ): جان هاى خود را ازآلودگى شهوت ها پاك سازيد, تا به درجات بلند دست يابيد.

ـ بهترين مردم , كسى است كه جان خودرا از شهوت ها پاك گرداند و خشم خويش را سركوب كند و پروردگارش را خشنود سازد.

هر كه بر شهوت خود غلبه كند خردش آشكار شود

ـ امام على (ع ): هر كه بر شهوت خودغالب آيد, خردش آشكار گردد.

ـ خرد را در برابر هوس يارى رسان , تا اختياردار عقل شوى .

ـ پـيـامبر خدا(ص ): هركه علم او برهواى نفسش چيره آيد, اين علم سودمند است و هر كه شهوت خود را زير پايش نهد, شيطان از سايه او بگريزد.

ـ امام على (ع ): كسى كه اختياردارشهوت خود نباشد, اختياردار خرد خود نخواهد بود.

ـ بر شهوت چيره آى , تا حكمت برايت كامل شود.

ـ با شهوت , عقلى نيست .

ـ در هيچ دلى حكمت با شهوت ,همنشين نمى شود.

ـ شهوت و حكمت , با هم جمع نمى شوند.

هر كه بر شهوت خود غلبه كنداختياردار نفس خود شود

ـ امام على (ع ): نگاهدارنده نفس خوداز انگيزه هاى لذت ها مالك (آن ) است و رها كننده آن به حال خود, هلاك شده .

ـ چيرگى شهوت بزرگترين هلاكت است و پادشاهى بر آن , بالاترين پادشاهى است .

ـ بزرگترين پادشاهى , پادشاهى برنفس است .

ـ ارجمندترين اميران , كسى است كه هوس بر او امير نباشد.

ـ هـر كـه بـر نـفـس خـود مسلط شود,كارش بالا گيرد هر كه نفسش بر او مسلط گردد, قدر و منزلتش پست شود.

ـ خوشا به حال كسى كه بر نفس خودغلبه كند و نفسش بر او غالب نشود و مالك هوس خود باشد و هوسش مالك او نباشد.

ـ پيراستگى از هر عيبى , با تسلطبر شهوت حاصل مى شود.

هر كه بر هوس خود چيره شود دنياناگزير به او رو مى كند

ـ پيامبر خدا(ص ): خداوند عزوجل مى فرمايد: سوگند به عزت و جلالم كه هيچ بنده اى دلخواه مرا بـر دلـخـواه خـودش تـرجـيح ندهدمگر اين كه فرشتگانم را به نگهبانى از او بگمارم و آسمان ها و زمـيـن ها را ضامن روزى اوگردانم و در پس تجارت هر تاجرى به فكر او باشم و دنيا به رغم ميل خود (يا ذليلانه ) به او روآورد.

ـ خـداى مـتـعـال مى فرمايد: به عزت وجلال و علو و شكوه و بلندى مقام خود سوگند, كه هيچ بنده اى خواست مرا بر خواست خودش ترجيح ندهد, مگر اين كه اجل او را در جلو چشم او نگه دارم و آسمان و زمين را ضامن روزيش كنم و از پس تجارت هر تاجرى به فكر او باشم .

ـ امـام عـلـى (ع ): خـداى مـتـعـال مـى فـرمـايد: سوگند به عزتم كه هيچ بنده اى دلخواه مرا بر دلـخـواه خـودش برنگزيند, مگر اين كه هم و غم او را متوجه آخرت كنم و دلش را توانگر گردانم وآسمان ها و زمين را ضامن روزى او سازم و دنيا به رغم ميل خود (يا ذليلانه ) به او رو كند.

ـ امـام بـاقـر(ع ): خـداوند عزوجل مى فرمايد: به عزت و جلال و عظمت وشكوه و بلندى جايگاهم سـوگـند, كه هيچ بنده مؤمنى در چيزى از امور دنيا خواست مرا برخواست خودش مقدم ندارد, مـگـر ايـن كـه به او غناى نفس بخشم و هم و غمش را مصروف آخرت سازم و آسمان ها و زمين را ضامن روزى او قرار دهم و از پس تجارت هر تاجرى به فكر او باشم .

ـ خـداونـد عـزوجل مى فرمايد: به عزت و جلال و عظمت و علو و بلندى مقامم سوگند, كه هيچ بـنده اى خواست مرا بر خواست خودش برنگزيند, مگر اين كه شغل و زندگى او را رو به راه كنم و آسمان ها و زمين را ضامن روزيش گردانم و در پس تجارت هر تاجرى به فكر او باشم .

ـ امـام كـاظـم (ع ) از پندهاى آن حضرت به هشام بن حكم ,: اى هشام , خداوند عزوجل مى فرمايد: سـوگـند به عزت و جلالم كه هيچ بنده اى خواست مرا بر خواست خود برنگزيند, مگر اين كه به او غناى نفس بخشم و هم وغمش را متوجه آخرت گردانم و كار و بار او را رو به راه كنم و آسمان ها و زمين را ضامن روزيش قرار دهم و از پس تجارت هر تاجرى به فكر او باشم .

ـ امام على (ع ): بازداشتن شهوت ,برايش نابودكننده تر است و برآوردنش نيرومندتر مى كند.

امانت .

امانت

قرآن :.

«و از اهل كتاب كسى است كه اگر بار شترى نزدش به امانت گذارى آن را به تو برمى گرداند و از آنان كسى (نيز) هست كه اگر دينارى به او امانت سپارى آن را به تو بازنمى گرداند, مگر آن كه دائمـا بـر (سـر) وى بـه پـا ايستى اين بدان سبب است كه آنان گفتند: در مورد كسانى كه كتاب آسمانى ندارند بر زيان ما راهى نيست و بر خدا دروغ مى بندند, با اين كه خودشان هم مى دانند».

ـ پيامبر خدا(ص ): هيچ بنده اى نيست كه معلوم شود به باز گرداندن امانت حريص است , مگر اين كه خداوند متعال از طرف او اداى امانت كند پس , اگر بميرد و امانت را برنگردانده باشد و خداوند مـتعال بداند كه براى بازگرداندن آن حرص مى زده است , خداوند بعد از مرگش كسى را بگمارد كه آن امانت را ازجانب او ادا كند.

ـ به كسى كه به تو خيانت كرده است خيانت مكن كه تو هم چون او خواهى بود.

ـ امام صادق (ع ): كسى كه وديعه اى رابه او سپرده اند و كسى كه سرمايه اى «2» را براى تجارت در اختيارش گذاشته اند امين هستند (وضمان و تاوان به عهده آنان نيست ).

ـ هر متاعى كه به رسم وديعه سپرده شود و مضمونه (از جنس طلا و نقره ) نباشد, تاوان ندارد.

ـ پيامبر خدا(ص ): كسى كه امين قرارگيرد, تاوانى بر گردن او نيست .

ـ كـسـى كه وديعه اى به او سپرده مى شود چنانچه در آن خيانت نكند, تاوان به عهده اش نيست , و نيز كسى كه عاريه اى مى گيرددر صورتى كه در آن خيانت نكند, تاوانى به عهده اش نمى باشد.

سپرده هاى خداوند

ـ امـام عـلـى (ع ) ـ در وصف فرشتگان ـ :خداوند آنان در آن جا امانتداران وحى خويش قرار داد و سپرده هاى امر و نهى خود را به وسيله آنان براى پيامبران فرستاد.

ـ در وصـيـف پـيـامـبـران ـ : پيام هاى خداوند را كه به آنان سپرده شده بود نسل به نسل به دوش كشيدند, تا آن كه با پيامبر مامحمد(ص ), حجت او تمام و كامل شد.

ـ اى مردم , از خدا بترسيد و كتاب اورا كه پاسداريش را از شما خواسته است پاس داريد و حقوقش را كه به وديعه نزد شما سپرده است محافظت كنيد, زيرا كه خداوند پاك شما را بيهوده نيافريده و به حال خود(بدون وظيفه و تكليف ) رهايتان نكرده است .

ـ خـدايـا, نـخـسـتـيـن چـيز ارزشمند وگرامى كه از من مى گيرى جان گرامى من باشد و از نـعـمـت هـايـى كـه نـزد مـن بـه وديعه سپرده اى جان من نخستين سپرده اى باشد كه از من باز مى ستانى !.

ـ خداوند به هيچ انسانى خردى به وديعه نسپرد, مگر اين كه روزى به واسطه آن او را نجات داد!.

/ 85