ـ پـيـامبر خدا(ص ): آدميزاد راست ايستاده است و نود و نه عامل مرگ در كنارش صف كشيده اند هرگاه اين عوامل مرگ به اواصابت نكنند به پيرى مى رسد.ـ امام على (ع ): حاصل زندگى درازبيمارى و پيرى است .ـ در بـاب يادآورى انواع نعمت ها, ـ :و براى شما عمرهايى مقدر فرموده كه (مدت ) آن ها را از شما پـوشيده داشته و از آثارپيشينيانتان عبرت هايى براى شما به جا نهاده است , از بهره ها و لذت هايى كـه بـردند و از عمرى كه , پيش از چنگ انداختن مرگ در گلوى آن ها, نصيبشان گرديد پيش از رسـيـدن به آرزوهامرگ به سراغشان شتافت و سيلاب بنيان برافكن اجل ها آنان را از آرزوهايشان جـدا سـاخت دروقت سلامت بدن ها توشه اى براى خود فراهم نكردند و در اوان زندگانى خويش پند و عبرت نگرفتند آيا آنان كه در شادابى جوانى هستندجزخميدگى پيرى را انتظار مى كشند؟ و آنان كه از خرمى تندرستى بهره مندند جزرنج هاى بيمارى را چشم دارند؟ .ـ امـام عـلى (ع ) ـ در وصف بهشت ـ : بهشت را درجاتى است يكى برتر از ديگرى ومنزل هايى است يكى متفاوت با ديگرى , نعمت هايش پايان نمى پذيرد و اقامت كننده در آن كوچ نمى كند و جاويدان در آن پير نمى شود و ساكن آن بينوا نمى گردد.
آن چه در هنگام پيرى انسان جوان مى شود
ـ پيامبر خدا(ص ): آدمى پير مى شود ودوچيز در او جوان مى گردد:آزمندى وآرزو.ـ آدمـيـزاده پـير مى شود و دو چيز در وجود او جوان گردد: آزمندى به مال و ثروت و آزمندى به زندگى .
آن چه موجب پيرى مى شود
ـ امام على (ع ): اندوه ,نيمى ازپيرى است .ـ اندوه , يكى از دو پيرى است .ـ اندوه , بدن را آب مى كند.ـ در خطبه شقشقيه ـ : و با خودانديشيدم كه آيا با دستى بريده (بى يار و ياور) حمله كنم يا آن كه در برابر اين تيرگى كور (وگمراه كننده ) شكيبا بمانم , تيرگيى كه بزرگسال در آن پير مى شود و خـردسـال مـويـش سـپيدمى گردد و مؤمن در آن چندان رنج مى برد تا به ديدار پروردگارش بشتابد.ـ آن گاه فرستادگان خود را در ميان آنان برانگيخت و پيامبرانش را پياپى سوى ايشان فرستاد, تا از آنـان بـخواهند پيمان الهى را كه در فطرتشان است به جاى آورند, و نشانه هاى قدرت خدا را به ايـشـان نـشان دهند: از آسمانى كه بر فراز سرشان بر افراشته شده است , تا زمينى كه زيرپاهايشان نـهـاده شـده و نـعـمـت هـايـى كـه زنـده نـگاهشان مى دارد و مرگ هايى كه نابودشان مى كند و گرفتارى ها و بيمارى هايى كه پيشان مى گرداند.ـ امـام صادق (ع ): چهار چيز است كه پيرى زودرس مى آورد: خوردن گوشت نمك سود, نشستن روى زمين نمناك , بالا رفتن ازپلكان و نزديكى كردن با پير زنان .
نابودى
عوامل نابودى (1)
قرآن :.«و پـروردگـار تـو (هـرگز) نابود كننده آبادى ها نبوده است , تا (پيشتر) در مركز آن ها پيامبرى بـرانـگـيزد كه آيات ما را برايشان بخواند و ما آبادى ها را ـ تا مردمشان ستمگرنباشند, نابود كننده نبوده ايم ».«آيـا نـديـده اند كه پيش از آنان چه بسيار امت ها را نابود كرديم ؟ (امت هايى كه ) در زمين به آنان امـكاناتى داديم كه براى شما آن امكانات را فراهم نكرده ايم و (باران هاى ) آسمان را پى در پى براى آنـان فـرو فـرسـتـاديم و رودبارها از زير(شهرهاى ) ايشان روان ساختيم پس , ايشان را به (سزاى ) گناهانشان نابود كرديم و پس از آنان نسل هاى ديگرى پديدآورديم ».«سـپـس , وعـده (خـود) به آنان را راست گردانيديم و آن ها و هر كه را خواستيم نجات داديم و افراط كاران را به نابودى كشانديم ».ـ پيامبر خدا(ص ): عوامل نابود كننده عبارتند از: فرمانبرى از بخل , هوس پيروى شده ,خودپسندى .ـ امـام عـلـى (ع ): سه چيز نابود كننده هستند: فرمانبرى از زنان , فرمانبرى از خشم و فرمانبرى از شهوت .ـ همانا بدعت هاى شبهه ناك نابود كننده اند, مگر اين كه خداوند (انسان را) از آن ها حفظ كند.ـ رهـا كـن حـسـادت و دروغ و كـينه راكه اين سه , دين (انسان ) را لكه دار مى كنند و آدمى را به نابودى مى كشانند.ـ امـام صـادق (ع ): دو كـار هـلاكـتباراست : به راى خود براى مردم فتوا دهى يا ندانسته از چيزى پيروى كنى .ـ بـه عـبـدالـرحـمـان بن حجاج ـ : زنهاراز دو كار كه هركس هلاك شده با اين دو كار به هلاكت رسيده است : زنهار از اين كه با راى خودبه مردم فتوا دهى يا ندانسته از چيزى پيروى كنى .ـ به مفضل بن مزيد : تو را از دو كارنهى مى كنم كه بر اثر آن ها مردان به هلاكت در افتادند: اين كه به باطل خدا را اطاعت كنى وندانسته به مردم فتوا دهى .ـ پـيامبر خدا(ص ): به راستى كه درهم ودينار پيشينيان شما را نابود كرد و همين دو نابود كننده شماست .ـ امـام عـلـى (ع ): مـردم تـا زمـانى كه متفاوت باشند, همواره در خير و خوبى هستند و همين كه يكسان شدند نابود شوند.ـ خـدمـت تن به اين است كه آن چه از خوشى ها و خواهش ها و مال و منال مى خواهد به او بدهى و اين خود مايه نابودى جان است .ـ امـام حسن (ع ): نابودى مردم در سه چيز است : تكبر و آزمندى و حسادت , زيرا تكبر باعث نابودى دين است و به سبب همين خصلت ابليس لعنت شد, آزمندى دشمن جان است و به واسطه همين خـوى آدم از بـهـشـت رانـده شد و حسادت راهنماى به سوى بدى و نابكارى است و بر اثر همين حسادت بود كه قابيل , هابيل را كشت .ـ امام صادق (ع ): خداوند شش گروه رابه سبب شش خصلت نابود مى كند: فرمانروايان را به سبب سـتـمـگـرى , عـرب هـا را بـه سبب تعصب ,ملاكان را به سبب كبر, بازرگانان را به سبب خيانت , روستائيان را به سبب نادانى و فقيهان را به سبب حسادت .ـ در سفارش به عبداللّه بن جندب ـ :اى پسر جندب , آن كه به عمل خويش تكيه كند, هلاك شود و آن كه در گناهان بى باك شود و به رحمت خدا اميدوار باشد, نجات نيابد.مـى گـويـد: عـرض كـردم : پـس چه كسى نجات مى يابد؟ فرمود: آنان كه ميان بيم و اميد به سر مى برند, ازشوق بهشت و ترس از عذاب گويى دل هايشان در چنگال پرنده اى است .ـ امـام كاظم (ع ): هر كه درباره (ذات )خدا سخن گويد نابود شود, هر كه رياست طلب باشد نابود شود و هركه خودپسندى به او راه يابد نابودشود.ـ امام صادق (ع ): خداوند هيچ امتى راعذاب نكرد, مگر آن گاه كه به حقوق برادران تهيدست خود بى اعتنايى كردند.ـ پـيـامـبـر خدا(ص ): نابودى امت من درسه چيز است : در عصبيت (تعصبات قبيله اى و قومى ) و مذهب قدرى و روايت هاى بى اساس و غيرمعتبر.ـ گـمان مى كنم كه شنيده ايد ابو عبيده چيزى از بحرين آورده است بشارت باد شما را و به آينده خـوشى كه در انتظار شماست اميدوار باشيد,زيرا به خدا سوگند كه من از فقر بر شما نمى ترسم , بلكه ترس من براى شما از اين است كه دنيا همچنان كه به روى پيشينيان شما باز شد به روى شما نـيز باز شود و همچون آنان بر سر آن به رقابت برخيزيد ودر نتيجه , دنيا شما را نيز همانند آنان به نابودى افكند.ـ اين امت در آغاز به سبب زهد ويقين درست شد و در پايان به واسطه بخل و آرزو نابود مى شود.ـ امام على (ع ): ناتوانى , نابودى به بار مى نشاند.ـ امـام كـاظـم (ع ): سـه چـيـز مهلك است :پيمان شكنى , رها كردن سنت و جدا شدن از جماعت (مسلمانان ).ـ امام على (ع ): مبادا كه مركب هاى طمع تو را به شتاب برانند و در آبشخورهاى هلاكت فرود آورند .ـ پيشينيان شما, در حقيقت , به سبب درازى آرزوها و از ياد بردن اجل هايشان به هلاكت در افتادند .ـ پـيـشـينيان شما كه نابود شدند درحقيقت بدان سبب به هلاكت در افتادند كه مرتكب گناهان مى شدند و ملايان و علما آنان را نهى نمى كردند.ـ گذشتگان شما را در حقيقت كسانى نابود كردند كه مردم را از حق (خودشان ) باز داشتند وآنان هم به ناچار آن را (با رشوه ) خريدند و مردم را به باطل واداشتند و آنان لاجرم از آن پيروى كردند.ـ شـايـسـتـه نيست كسى كه حاكم برناموس و خون و غنايم و احكام مسلمانان و متصدى رهبرى مسلمانان است , بخيل باشد و ياكسى كه به سنت (پيامبر) عمل نكند و در نتيجه , امت را به نابودى كشاند.ـ بـه خـانـواده پـيـامبر خود بنگريد و راه آنان را در پيش گيريد و در پى ايشان حركت كنيد, زيرا هرگز شما را از راه راست به درنمى برند و هرگز به نابوديتان نكشانند اگر آنان نشستند, شما نيز بنشينيد و اگر برخاستند, شماهم برخيزيد و از آنان پيشى نگيريد كه گم خواهيد شد و عقب هم نمانيد كه به نابودى خواهيدافتاد.ـ گمراهى راهنما, مايه نابودى راهجوست .ـ مهلك ترين چيز, ادامه يافتن گمراهى است .ـ پـيـامـبـر خـدا(ص ): هـرگاه شنيديد كسى مى گويد: مردم همه در هلاكتند, خودش از همه بيشتردر هلاكت است .
عوامل نابود كننده (2)
قرآن :.«بگو: به نظر شما, اگر عذاب خدا ناگهان يا آشكارا به شما برسد, آيا جز گروه ستمكاران (كسى ) نابود خواهد شد؟ ».«پس , همان گونه كه پيامبران نستوه صبر كردند, صبر كن و براى آنان شتابزدگى به خرج مده روزى كـه آن چـه راوعـده داده مـى شـونـد بنگرند, گويى كه آنان جز ساعتى از روز را (در دنيا) نمانده اند (اين ) بلاغى است پس , آيا جز مردم نافرمان نابود خواهند شد؟ ».ـ امام على (ع ): نابود شد, كسى كه قدرو اندازه خود را ندانست .ـ نابودشد, كسى كه كار خود را سامان نداد.ـ نابود شد, كسى كه هوس گمراهش كرد و شيطان او را به بيراهه كشاند.ـ نابود شد, كسى كه از خود راضى گشت و به وسوسه هاى فريبنده نفس خويش اعتماد كرد.ـ نابود شد, كسى كه يقين را به شك فروخت و حق را به باطل و آخرت را به دنيا.ـ نـابـود شد, كسى كه به دنيا آرام گرفت و دين خويش را كابين آن كرد و در نتيجه , به هر طرف دنيا برگشت , او نيز برگشت , اودنيا را آرمان و معبود خود گرفته است .ـ نابود شد, كسى كه (به نا حق ) مدعى شد و ناكام شد, كسى كه دروغ بست .ـ امام سجاد(ع ): كسى كه حكيمى نداشته باشد تا راهنمايى اش كند, به نابودى در افتد و كسى كه احمقى نداشته باشد تا از اوپشتيبانى كند, به ضعف و خوارى افتد.ـ امام على (ع ): مال اندوزان با آن كه زنده اند, مرده اند و دانشمندان تا روزگار برجاست , برجايند.ـ انسانى كه قدر و اندازه خود رانشناسد, نابود شود.ـ در (راه ) من دو گروه هلاك شوند:دوست افراطى و دشمن كينه توز.ـ هر كه سينه خود را در برابر حق سپركرد, نابود شد.ـ هر كه خود راى باشد, نابود شود.ـ هر كه به هلاكت دنيا و آخرت تن در دهد, در هر دو جهان هلاك شود.ـ هر كه خراج را بدون آبادانى بطلبد,شهرها را ويران كند و بندگان را به نابودى كشد و حكومتش جز اندكى نپايد.ـ هركه شكيبايى او را نرهاند, بيتابى نابودش كند.ـ هر كه نفس خويش را سرگرم غير خودكند, در تاريكى ها سرگردان ماند و در هلاكت ها فرو رود .ـ عظمت خداوند پاك را با عقل خويش مسنج , كه در زمره هلاك شدگان خواهى شد.ـ خـداونـد پيامبرى هدايتگر با كتابى گوياو فرمانى برپا فرستاد كه به واسطه آن به هلاكت نيفتد, مگر كسى كه (ذاتا) هلاك شدنى است .ـ مـن شما را به راه روشنى كشاندم كه درآن به هلاكت نيفتد, مگر كسى كه (طبعا) هلاك شدنى است .ـ در يـادكرد از پيشامدهاى آينده ـ :خود را بى باكانه در ميان شعله هاى فروزان آتش فتنه اى كه با آن رو بـه رو مـى شويد, ميندازيد و از سر راه آن كنار رويد و وسط راه را برايش باز بگذاريد, زيرا به جـان خـودم سوگند كه در زبانه آتش آن فتنه ,مؤمن نابود مى شود و نامسلمان در آن به سلامت مى ماند.
حرمت به نابودى افكندن خود
قرآن :.«و در راه خدا انفاق كنيد و خويشتن را با دستان خود به نابودى نيفكنيد و نيكى كنيد كه خداوند نيكوكاران را دوست دارد».ـ هـنـگـامـى كـه مامون امام رضا(ع ) را به پذيرفتن ولايت عهدى مجبور كرد, به ايشان گفت : تو هـمـواره با من برخوردهايى مى كنى كه من خوش ندارم و خودت را از خشم من ايمن مى دانى به خدا سوگند مى خورم , كه اگر ولايت عهدى را نپذيرى , تورا به پذيرفتن آن مجبور مى كنم و اگر باز هم نپذيرى , گردنت را مى زنم حضرت فرمود: خداوندعزوجل مرا نهى فرموده است از اين كه بـا دست خود خويشتن را نابود كنم حال كه چنين است هر كارى كه به نظرت مى رسد بكن و من ولايت عهدى را مى پذيرم , به شرط اين كه هيچ كس را عزل و نصب نكنم .ـ امـام رضـا(ع ) ـ در پـاسـخ بـه فـرزنـد صـلـت كه پرسيد: چرا با وجود آن كه به دنيا اظهار زهد مـى كـنـى ولايت عهدى راپذيرفتى ؟ ـ :خدامى داند كه من اين كار را ناخوش داشتم , اما وقتى ميان پذيرفتن ولايت عهدى و كشته شدن مخير شدم , پذيرفتن آن رابر كشته شدن ترجيح دادم .ـ هـنـگـامـى كـه ولايـت عهدى راپذيرفت ـ :بار خدايا, تو مرا از اين كه با دست خود خويشتن را به نـابـودى انـدازم نـهـى فـرمـودى , ولـى مـجبورو ناچار شدم , چه اين كه اگر ولايت عهدى او را نمى پذيرفتم از جانب عبداللّه مامون در آستانه كشته شدن قرار مى گرفتم من نيز همانند يوسف و دانـيال (ع ) مجبور و ناچار شدم , زيرا هريك از ان دو نيز (از روى ناچارى و اجبار) از جانب طاغوت زمان خود عهده دار ولايت شدند.ـ امـام صادق (ع ): اگر مردى دار و ندارخود را در راهى از راه هاى خدا انفاق كند, كار درست و به جـايى نكرده است مگر نه اين كه خداوند متعال مى فرمايد: «خويشتن را با دستان خود به نابودى نكشانيد و نيكوكارى كنيد كه خدا نيكوكاران را دوست دارد» يعنى ميانه روان را؟ .ـ اسـلـم ابـوعمران : ما در قسطنطنيه بوديم و فرمانده سپاه مصر عقبة بن عامر بود و سردار لشكر شام فضالة بن عبيد صف بزرگى ازسپاه روم بيرون آمد و ما در برابر آنان صف آرايى كرديم در اين هـنـگام يكى از سربازان مسلمان بر سپاه روم تاخت و خود را به دل آنان زد مسلمانان فرياد زدند و گـفـتـنـد: سـبـحـان اللّه , بـه دست خود خويشتن را به نابودى مى دهد ابو ايوب , صحابى رسول خـدا(ص ), بـرخـاست وگفت : اى مردم , شما اين آيه را چنين تاويل مى كنيد, در حالى كه اين آيه دربـاره مـا جـماعت انصار نازل شد, زيرا هنگامى كه خداوند دين خود را قدرت بخشيد و ياورانش زياد شدند,عده اى از ما پنهان از رسول خدا(ص ) به عده اى ديگر گفتند: اموال و دارايى هاى ما از بـيـن رفـت و حـالا كه خداوند اسلام را قدرت بخشيده و ياورانش فزونى گرفته اند, بهتر است به امـوال واملاك خود بپردازيم و آن چه را از بين رفته است آباد و جبران كنيم در اين هنگام خداوند درپـاسـخ بـه آن چه ما گفته بوديم , اين آيه را بر پيامبرش نازل فرمود: «و در راه خدا انفاق كنيد وخويشتن را با دست هاى خود به نابودى نيفكنيد» بنابراين , مقصود از اين نابودى همان پرداختن ما به اموال و آباد كردن آن ها و فرو گذاشتن جنگ و جهاد از سوى ما بوده است .ـ امـام عـلـى (ع ) ـ در سـفـارش بـه فـرزنـد بـزرگـوار خود حسن (ع ) ـ : بدان اى فرزندم كه تو تـحت تعقيب مرگى هستى كه هيچ گريزانى را از چنگ آن رهايى نيست پس , مواظب باش مرگ درحالى به سراغت نيايد كه گناه مى كرده اى و به خود وعده توبه از آن مى داده اى , اما مرگ ميان توو اين وعده ات فاصله اندازد و آن گاه دريابى كه خودت را به نابودى افكنده اى .
همت
بلند همتى
ـ امام على (ع ): بهترين همت هابلندترين آن هاست .ـ امام باقر(ع ): هيچ شرافت و افتخارى چون بلند همتى نيست .ـ امام على (ع ): نيكوترين خصلت ها ارجمندى همت هاست .ـ شرافت به همت هاى والاست نه به استخوان هاى پوسيده .ـ هركه بر نردبان همت ها بالا رود, ملت ها او را بزرگ دارند.ـ امـام سـجـاد(ع ) ـ در دعـا ـ : و مـا را ازكـسانى قرار ده كه جان هايشان را به بلندى شتاباندى و هـمـت هـاى آنـان را از جـسـتـن عزت در ميان مردم فرود آوردى و از اين رو دل هايشان همواره سرگشته و در پرواز بود تا اين كه سرانجام درباغ هاى پر نعمت بهشت فرود آمدند.ـ امام على (ع ): هرگاه در طلب چيزى بر مى آيى , بلند همت باش .ـ پـيـامـبـرخدا(ص ): خداوندمتعال كارهاى والا و شريف را دوست دارد و كارهاى پست و حقير را خوش ندارد.ـ امام باقر(ع ): ابوذر, كه خدايش رحمت كناد, از خوف خداى عزوجل چندان گريست كه به چشم درد مبتلا شد به او گفته شد:اى ابوذر, خوب است دعا كنى خداوند چشمانت را شفا بخشد ابوذر گفت : من از اين كار غافلم و اهميت چندانى هم به آن نمى دهم گفتند: چه چيز تو را از آن غافل ساخته است ؟ گفت : دوامر بزرگ : بهشت و دوزخ .ـ امـام على (ع ): آن كس از همه بيشتردرمضيقه وتنگ حالى است كه خواهش هاى او بسيار باشد و خواست و آرمانش بزرگ وخرجى اش زياد, و كمك (خرج ) او اندك .ـ دل (و جـان ) آن كـس بـيـشتر از همه در رنج است كه همتش بلند باشد, و مردانگى اش بسيار و توانايى اش اندك .ـ در همت ميانه رو باش , تا از كسى كه دنبال پيدا كردن لغزش هاى توست , ايمن بمانى .