ارث - میزان الحکمه جلد 14

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

میزان الحکمه - جلد 14

محمد محمدی ری شهری؛ ترجمه حمیدرضا شیخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ـ در پـايان سفارشش خود به فرزند بزرگوارش حسن (ع ) ـ : دين و دنياى تو را به خدامى سپارم و از او مـسـالـت دارم كـه در حال و آينده و در دنيا و آخرت , نيكوترين سرنوشت رابراى تو رقم زند, والسلام .

ارث .

ارث

قرآن :.

«خدا به شما درباره فرزندانتان سفارش مى كند:سهم پسر مانند سهم دو دختر است و اگر (همه وارثـان ) دخـتـر (و) از دو تن بيشتر بودند سهم آنان دو سوم ماترك است واگر (دخترى كه ارث مى برد) يكى باشد نيمى از ميراث از آن اوست و براى هر يك از پدر و مادر وى (متوفى ) يك ششم ازمـاتـرك اسـت اين در صورتى است كه (متوفى ) فرزندى داشته باشد, ولى اگر فرزندى نداشته بـاشـد و (تـنها) پدر و مادرش از او ارث برند, براى مادرش يك سوم است (و بقيه را پدر مى برد) و اگـر او بـرادرانـى داشته باشد, مادرش يك ششم مى برد,(البته همه اين ها) پس از انجام وصيتى اسـت كـه او بـدان سفارش كرده يا دينى (كه بايد استثنا شود) شما نمى دانيد پدران و فرزندانتان كـدام يـك بـراى شـمـا سودمندترند (اين ) فريضه اى است از جانب خدا, زيرا خداوند داناى حكيم است ».

ـ طبرسى در مجمع البيان : از جابر بن عبداللّه نقل شده است كه : من بيمار شدم و رسول خدا(ص ) و ابوبكر پاى پياده به عيادت من آمدند دراين هنگام من از هوش رفتم پيامبر مقدارى آب خواست و وضو گرفت و مقدارى از آن را روى من پاشيد و من به هوش آمدم عرض كردم : اى رسول خدا, با اموال خود چه كنم ؟

رسول خدا خاموش ماند ودر اين زمان آيه مواريث درباره من نازل شد.

بـعضى گفته اند:اين آيه درباره عبدالرحمن , برادر حسان شاعر, نازل شده است و علتش آن بود كه وى درگذشت و يك همسر و پنج برادر از خود باقى گذاشت وارثان آمدند و اموال او را براى خود برداشتندو به همسرش چيزى ندادند زن عبدالرحمن از اين موضوع به رسول خدا شكايت كرد در اين هنگام خداوند آيه مواريث را فروفرستاد اين قول ازسدى روايت شده است .

بـعـضـى هـم گـفـته اند: ميراث به فرزندان (متوفى ) تعلق داشت و وصيت مخصوص پدر و مادر وخـويشاوندان بود (يعنى چنانچه متوفى مى خواست چيزى از اموال او به والدين و خويشاوندانش بـرسـدمى بايست وصيت كند), اما خداوند اين قانون را ملغى كرد و آيه مواريث را فرو فرستاد پس رسـول خـدا(ص ) فـرمود: خداوند راضى نشد كه كار تعيين ارث را به فرشته اى مقرب يا پيامبرى مـرسل واگذارد, بلكه موضوع تقسيم ماترك را شخصا به عهده گرفت و حق هر حقدارى را به او داد اين قول ازابن عباس نقل شده است .

ـ جـابـر بـن عـبـداللّه : رسـول خدا(ص ) وابوبكربه همراه بنى سلمه پاى پياده به عيادت من آمدند پـيـامبر(ص ) متوجه شد كه من چيزى را درك نمى كنم لذا, مقدارى آب خواست و وضو گرفت و آن گاه آن را به صورت من پاشيد و من به خود آمدم عرض كردم : اى رسول خدا, دستور مى دهيد با اموالم چه كنم ؟

در اين هنگام اين آيه نازل شد: «يوصيكم اللّه »«3».

ـ امـام صادق (ع ) ـ در پاسخ به اين سؤال كه چرا سهم الارث پسر دو برابر دختر است ـ : چون بر زن نـه جهادى واجب است نه نفقه اى و نه پرداخت ديه اى (در مورد عاقله ) بلكه اين ها به عهده مردها گذاشته شده است .

ـ امـام عـسـكـرى (ع ) ـ نـيـزدر پـاسـخ به همين سؤال ـ : چون زن نه جهادى بر عهده اوست , نه نـفـقـه اى (تـامـين هزينه زندگى ) و نه ديه اى (در مورد عاقله ) بلكه اين وظايف به عهده مردها گذاشته شده است .

(راوى مـى گـويد) در دلم گفتم : قبلا به من گفته شده بود كه ابن ابى العوجا همين سؤال را از حـضرت صادق (ع ) كرد و ايشان نيز همين جواب را به او داد ابو محمد(ع ) رو به من كرد و فرمود: درست است ,اين سؤال سؤال ابن ابى العوجا است و پاسخ همه ما يكى است !.

ـ امـام رضـا(ع ) ـ نـيـز در پـاسـخ بـه هـمين پرسش ـ : علت اين كه از ميراث به زنان نصف سهم مـردهـاداده مى شود اين است كه زن چون ازدواج كند, مى گيرد ولى مرد دهنده است به همين جهت بر سهم مردها افزوده شده است و علت ديگر اين كه سهم مرد دو برابر سهم زن مى باشد, اين اسـت كه زن اگراحتياج پيدا كند تحت كفالت مرد است و مرد مكلف است امور معاش او را تامين كـنـد و نـفـقـه اش رابپردازد, اما زن نه مكلف است معاش مرد را تامين كند و نه وظيفه دارد در صـورتـى كه مرد محتاج شودنفقه اورا بپردازد به اين دلايل است كه خداوند متعال بر سهم مردها افزوده است واين سخن خداى عزوجل است كه مى فرمايد: «مردان قيم زنان هستند, بدان سبب كه خـداوند بعضى از آنان (انسان ها) را بربرخى ديگر برترى داده و (نيز) بدان سبب است كه (مردان ) از اموال خود هزينه مى كنند».

ـ امـام صـادق (ع ) ـ بـاز در پـاسـخ بـه هـمـين پرسش ـ : به خاطر مهريه اى كه خداوند براى زن مقررفرموده است .

ـ هـشـام بـن سالم : ابن ابى العوجا به (محمد بن نعمان ) احول گفت : اين زن ضعيف و بيچاره چه تقصيرى كرده است كه داراى يك سهم (ازارث ) باشد, اما مرد گردن كلفت مالدار دو سهم داشته باشد؟

احول مى گويد: من اين سخن را براى حضرت صادق (ع ) باز گفتم امام فرمود: به خاطر اين كـه زن نـه مـوظـف بـه پـرداخت ديه اى (در موردعاقله ) است و نه نفقه اى بر او واجب است و نه جـهـادى ـ حضرت چند مورد ديگر را برشمرد ـ و اين وظايف همه به عهده مرد است به اين دليل براى مرد دو سهم و براى زن يك سهم در نظر گرفته شده است .

بحثى علمى در چند فصل :.

1 ـ پيدايش ارث :.

بـه نـظـر مـى رسد كه ارث ـ يعنى قرار گرفتن ماترك ميت در مالكيت برخى افراد زنده ـ يكى از كـهـن تـرين سنت ها و قوانين متداول در جامعه انسانى بوده است البته تواريخ اقوام و مللى كه در اخـتيار ما مى باشد ما را در دست يافتن به منشا پيدايش آن يارى نمى رسانندطبيعت امر و ماهيت قضيه نيز اقتضاى همين امر را دارد, زيرا با تامل و دقت در طبيعت اجتماعى انسان معلوم مى شود كـه در وجـود انسان شوق و علاقه خاصى به مال و ثروت , به ويژه اگر مالى بدون صاحب و مالك باشد,براى صرف آن ها در راه تامين نيازهايش وجود دارد و تصرف آن , مخصوصا اگر مانعى برايش وجـود نـداشته باشد, از عادات ابتدايى و باستانى بشر بوده استاز طرف ديگر, انسان در جامعه اى كه تشكيل مى دهد, وحشى يا متمدن , هيچ گاه از وضع و اعتبار قرابت و انتساب ميان افراد جامعه ـ كـه خود به اولويت و تقدم منجر مى شود ـبى نياز نيست , اعتبارى كه محور تشكل خانواده , تيره , ايـل , قبيله و امثال اين ها را تشكيل مى دهد بنابراين , درهر جامعه اى , ناگزير برخى افراد نسبت به بـرخى ديگر اولويت و نزديكى پيدا مى كنند, مانند فرزند به پدر ومادر, خويشاوند به خويشاوندش , دوسـت به دوستش , خواجه به بنده اش , يكى از زوجين نسبت به ديگرى ,رئيس به مرئوس و حتى نـيـرومـنـد به ناتوان گو اين كه جوامع گوناگون بشرى در تشخيص اين رابطه ها واولويت ها با يـكـديـگـر اختلاف نظر شديدى دارند چندان كه رسيدگى به همه موارد آن ها از دسترس خارج است .

لازمه اين دو امر آن است كه ارث از كهن ترين دوران اجتماعى در ميان بشر متداول بوده باشد.

/ 85