كوته همتى - میزان الحکمه جلد 14

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

میزان الحکمه - جلد 14

محمد محمدی ری شهری؛ ترجمه حمیدرضا شیخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

كوته همتى

ـ امـام صادق (ع ): سه چيز انسان را ازرفتن در پى مقامات عاليه و اهداف بلند باز مى دارد: كوتاهى همت , چاره انديش نبودن و سستى انديشه .

ـ امام على (ع ): هر كه همتش حقيرباشد, فضيلتش از بين برود.

ـ با كسى كه همت پست دارد,همنشينى مكن .

ـ رشك بردن بر نعمت دوست , ازدون همتى است .

ـ كسى كه همت ندارد, انسانيت ندارد.

ـ آدم حقير, همت ندارد.

ـ آرزوها همت مردان است .

ـ به خدا پناه مى بريم از مطامع پست و همت ها و خواسته هاى ناپسند.

ـ و (غالبا) افراد دراز قد, كوتاه همتند.

ـ امـام بـاقـر(ع ): رسـول خدا(ص ) پيش از (ظهور) اسلام , در طائف بر مردى وارد شد و آن مرد از حضرت با احترام پذيرايى كرد پس از آن كه خداوند محمد(ص ) را به سوى مردم فرستاد, به آن مرد گـفته شد: آيا مى دانى آن كسى كه خداوند عزوجل به سوى مردم فرستاده است , كيست ؟

گفت : نـه گـفـتند: او محمد بن عبداللّه , يتيم ابو طالب و همان كسى است كه در فلان و بهمان روز در طـائف مـيـهـمـان تو شد و تو او را گرامى داشتى امام باقر(ع ) فرمود: پس , آن مردخدمت رسول خـدا(ص ) آمـد و سـلام كرد و مسلمان شد آن گاه عرض كرد: اى رسول خدا, آيا مرامى شناسيد؟

حـضـرت فـرمـود: تو كيستى ؟

عرض كرد: من صاحب همان منزلى هستم كه شما در جاهليت در فـلان و بـهـمـان روز وقـتـى بـه طائف آمديد وارد آن شديد و من با احترام از شما پذيرايى كردم رسول خدا(ص ) به او فرمود: خوش آمدى حاجتت را بخواه عرض كرد: دويست گوسفند با چوپانان آن هـا بـه من عطا فرماييد حضرت دستور داد به او دادند آن گاه به اصحاب خود فرمود: اين مرد هـمـت آن رانـداشـت از من همان چيزى را بخواهد كه پيرزن بنى اسرائيلى از موسى (ع ) خواست اصـحـاب عرض كردند: مگر پيرزن بنى اسرائيلى از موسى چه خواست ؟

فرمود: خداوند عزوجل به مـوسـى وحـى فـرمـودكـه پـيش از آن كه مصر را به قصد سرزمين مقدس در شام ترك گويى , اسـتخوان هاى يوسف را با خود ببرموسى از قبر يوسف جويا شد پيرمردى آمد و گفت : اگر كسى جـاى قـبـر او را بـلد باشد آن كس فلان پيرزن است موسى (ع ) در پى او فرستاد وقتى پيرزن آمد, موسى به او فرمود: تو جاى قبر يوسف رامى دانى ؟

عرض كرد: آرى موسى فرمود: پس , آن را به من نشان بده , هرچه بخواهى به تو مى دهم پيرزن گفت : آن را نشانت نمى دهم , مگر اين كه هر چه من بگويم همان را به من بدهى موسى فرمود:بهشت از آن تو باشد پيرزن گفت : نه , من تعيين مى كنم خـداونـد عـزوجـل به موسى وحى فرمود كه نگران نباش , بگذار او تعيين كند موسى به او فرمود: تعيين با تو عرض كرد: مى خواهم روز قيامت در بهشت باتو هم درجه باشم رسول خدا(ص ) فرمود: اين مرد همت آن را نداشت تا از من همان چيزى را بخواهدكه آن پيرزن بنى اسرائيلى خواست !.

ـ پـيـامـبـر خـدا(ص ): چـقـدرفـاصـلـه اسـت ميان خواسته اين اعرابى و خواسته آن پيرزن بنى اسرائيل !زمانى كه موسى مامور شد از دريا عبور كند و به كنار دريا رسيد, مركب هاى آنان صورت خـود را بـرگرداندند و به عقب برگشتند موسى گفت : خدايا, چه شده است ؟

خداوند فرمود: تو در نـزديـكى قبريوسف هستى پس استخوانهاى او را با خودت ببر اما چون قبر با خاك يكسان شده بـود, موسى جاى آن را پيدا نمى كرد لذا پرسيد: آيا كسى از شما جاى قبر را مى داند؟

عرض كردند: اگـر كسى باشد كه جاى آن را بلد باشد, آن كس پيرزن بنى فلان است او مى داند كجاست موسى دنبال او فرستاد او به فرستادگان موسى (ع ) گفت : چه مى خواهيد؟

گفتند: نزد موسى بيا وقتى به حضور موسى آمد, به او فرمود: تومى دانى قبر يوسف كجاست ؟

گفت : آرى فرمود: پس آن را به مـا نـشان بده پيرزن گفت : نه به خدا, مگراين كه آن چه را از تو بخواهم به من بدهى ! موسى به او فـرمـود: مـى دهـم پيرزن گفت : از تو مى خواهم كه در بهشت با تو در همان درجه اى باشم كه تو هستى موسى فرمود: بهشت را بخواه (كافى است ) گفت : نه به خدا, راضى نمى شوم , مگر اين كه با تـو بـاشـم ! موسى سعى كرد او را از خواسته اش منصرف كند, اماخداوند به موسى وحى فرمود كه آن چه مى خواهد به او بده , زيرا اين از تو چيزى كم نمى كند پس ,موسى خواسته پيرزن را قبول كرد و پيرزن قبر را نشان موسى داد پس استخوان ها را در آوردند و ازدريا گذشتند.

هر كه هم و غمش شكمش باشد

ـ امـام عـلى (ع ): هر كه هم و غمش چيزى باشد كه وارد شكمش مى شود, ارزش او به اندازه همان چيزى است كه از شكمش خارج مى شود.

ـ پيامبرخدا(ص ): هركه همتش خوراكش باشد, ارزشش به اندازه همان چيزى است كه مى خورد.

ـ امـام عـلـى (ع ): مـبـغـوض تـرين بندگان نزد خداوند سبحان , كسى است كه هم و غم او شكم وشرمگاهش باشد.

ـ چه دور است خير و خوبى از كسى كه هم و غمش شكم و شرمگاه اوست .

كسى كه هم و غمش دنيا باشد

ـ امام على (ع ): هر كه دنيا هم و غم اوباشد, در هنگام جدا شدن از آن سخت حسرت خورد.

ـ كسى كه هم و غم او دنيا باشد,عوضى به دست نياورد و فريضه اى را ادا نكند.

ـ كسى كه هم و غمش دنيا باشد, درروز قيامت شقاوت و اندوهش به درازا كشد.

ـ هر كه همتش آن چه نزد خداى سبحان است نباشد, به آرزوهايش نرسد.

ـ پـيـامـبر خدا(ص ): دل سه گونه است :دل گرفتار دنيا, دل گرفتار عقبى و دل گرفتار مولى دلى كه گرفتار دنيا باشد, سختى و رنج نصيب اوست و دلى كه گرفتار عقبى باشد, درجات بلند نصيبش شود و دلى كه گرفتار مولى باشد, هم دنيا دارد و هم عقبى را و هم مولى را.

هوس

خطر هوى و هوس

قرآن :.

«نـه , (ايـن چنين نيست ) بلكه كسانى كه ستم كرده اند, بدون هيچ گونه دانشى هوس ها خود را پيروى كرده اند پس آن كس را كه خدا گمراه كرده , چه كسى هدايت مى كند؟

و براى آنان ياورانى نخواهد بود».

«آيا كسى كه بر حجتى از جانب پروردگار خويش است , چون كسى است كه بدى كردارش براى او زيبا جلوه داده شده و هوس هاى خود را پيروى كرده اند».

ـ امام على (ع ): هوس , شالوده محنت هاست .

ـ فرمانبرى از نفس و پيروى از هوس هاى آن , شالوده هر رنج و سرچشمه هر گمراهى است .

ـ هوس , مركب فتنه است .

ـ در حقيقت نقطه آغاز فتنه ها پيروى از هوس ها و بدعت نهادن احكامى است كه .

ـ هوس , فرو افتادن در پست ترين پستى هاست .

ـ پيامبر خدا(ص ): هوا را بدان سبب هوا ناميده اند كه صاحب خود را فرو مى افكند.

ـ امام على (ع ): هوس ,بزرگترين دشمن است .

ـ در پاسخ به اين سؤال كه چيره ترين ونيرومندترين سلاطين كيست ,فرمود:هوس .

ـ هوس , همدمى مهلك است .

ـ هوس , جهالت جوانى است .

ـ هوس , (انسان را) به نابودى مى افكند.

ـ پيامبر خدا(ص ): از هوا و هوس به خداپناه بريد.

ـ امام على (ع ): آفت خرد, هوس است .

ـ مهلك ترين چيز, هوس است .

ـ پـيـامـبـر خدا(ص ): ابليس گفت : من باگناهان آنان را به هلاكت افكندم و آنان با استغفار مرا هـلاك كـردنـد پس , چون چنين ديدم ,آنان را به واسطه هوس ها به هلاكت انداختم , زيرا (در اين صورت ) خيال مى كنند رهيافته اند واز اين رو ديگر استغفار نمى كنند.

ـ آزار خـود را از نـفست باز دار ودر معصيت خدا از هوس هاى آن پيروى مكن , زيرا در اين صورت , روز قـيـامـت نـفس تو با تو به مخاصمه برمى خيزد و يكديگر را لعن و نفرين مى كنيد, مگر اين كه خداوند متعال به رحمت خود بيامرزد و پرده پوشى كند.

خطر شهوت ها

قرآن :.

«آن گـاه , پـس از آنـان جـانـشينانى به جاى ماندند كه نماز را تباه ساختند و از شهوت ها پيروى كردند و به زودى گمراهى را خواهند ديد».

«و خـدا مـى خـواهد تا بر شما ببخشايد و كسانى كه از شهوت ها پيروى مى كنند, مى خواهند شما دستخوش انحرافى بزرگ شويد».

ـ امام على (ع ): شهوت ها, زهرهايى كشنده اند.

ـ شهوت ها دامهاى شيطان است .

ـ شهوت يكى از دو گمراه كننده است .

ـ از شهوت ها دور شويد, زيرا كه شهوت ها شما را به سوى ارتكاب گناهان و هجوم آوردن به سوى بدى ها مى كشانند.

ـ شهوت ها آفت اند.

ـ هر كه به سوى شهوت ها بشتابد,آفت ها به سويش بشتابند.

ـ نفس خود را از شهوت ها باز دار تااز آفت ها سالم مانى .

ـ در شهوت و خشم خود از حدتجاوز مكن , كه تو را بدنام مى كنند.

ـ شيرينى شهوت را, ننگ رسوايى منغص مى كند.

ـ از اندرزهاى خداوند متعال به عيسى (ع ): اى عيسى , زنهار در حال بيدارى گناه مكن و در گاه هشيارى غافل مباش و (كودك )نفس خود را (از شير) شهوت هاى هلاكتبار بازگير و از هر شهوتى كه تو را از من دور مى كند,دور شو.

ـ امـام عـلـى (ع ): بدانيد كه هيچ طاعتى از طاعت هاى خداوند نيست , مگر اين كه به جا آوردنش ناخوشايند است و هيچ معصيتى ازمعاصى او نيست , جز اين كه به جا آوردنش خوشايند و با شهوت همراه است .

ـ بهشت به امور ناخوشايند درپيچيده شده است و دوزخ به شهوت ها.

/ 85