واژه مردمسالارى چندى است كه در ادبيات سياسى جامعه ما رواج يافته و مورد بحث و مداقه صاحب نظران داخلى و خارجى، محافل آكادميك و دانشگاهى، مطبوعات و رسانهها و احزاب و تشكلهاى مختلف سياسى قرار گرفته است.از سوى ديگر، امسال به ابتكار مقام معظم رهبرى به نام مبارك اميرمؤمنان علىعليه السلام مزين گشت و با اين امر بسترى فرهنگى - تحقيقاتى در راستاى شناختبيشتر ابعاد وجودى آن حضرت در جامعه ما فراهم آمد.با توجه به اين كه همه مفاهيم و كلمات بسته به فضاى فرهنگى و ارزشى خاص حاكم بر جامعه، مىبايد مورد استفاده قرار گيرند و طبعا در جمهورى اسلامى نيز واژههايى چون دموكراسى يا مردمسالارى، جامعه مدنى در چارچوب هنجارها و نرمهاى خاص جامعه مورد نظر است، و نيز با عنايتبه سابقه درخشان حكومت دينى امام علىعليه السلام در مقطعى خاص در امت اسلامى كه مردمسالارى به مفهوم حقيقى را تجلى مىبخشيد و امروز نيز بشر نيازمند چنان نظم اجتماعى بر پايه معنويت است، تصميم گرفتم كه با اشاره به ديدگاههاى نظرى و سيره عملى امام على به تبيين اين موضوع بپردازم. [1]آنچه گرد آمده، نه در حد و اندازه عظمت آن شخصيتبى بديل كه در حد بضاعت اندك و با توجه به رعايت اختصار بوده است.
بخش اول، نقش مردم در شكلگيرى حكومت دينى و نظام سياسى
يكى از مباحث مهم در شكلگيرى نظامهاى سياسى و تاسيس نهادهاى حكومتى مساله مشروعيتسياسى است.منظور از مشروعيتسياسى به طور خلاصه، عامل عقلانى توجيه اعمال قدرت سياسى استيا به عبارت ديگر، عامل يا عنصرى است كه قدرت برهنه و عريان را به اقتدار مورد پذيرش مردم تبديل مىكند.در اين جا قصد بحث درباره مبناى مشروعيتسياسى در حكومت دينى و تمايز مقبوليت و مشروعيت در نظريه حكومت دينى نداريم ; اما به طور مختصر مىتوان گفتحكومتى مشروعيت دارد كه مردم از روى رضا و رغبت اوامر حكومت كنندگان را بپذيرند.در ديدگاه اسلامى به مساله مشروعيتحكومت از دو زاويه نگاه شده است: