نتيجهگيرى و جمعبندى
از آنچه گذشت نتيجه گرفته مىشود كه مردمسالارى از شعار تا واقعيتبسيار متفاوت است و حقيقت آن جز در حكومت صالحان يافت نمىشود و عالىترين شكل و نماد چنين حكومتى در صدر اسلام پس از مدينة النبى، حكومت علوى بوده است كه در مدت كوتاه خلافت و على رغم درگيرىهاى ناخواسته و تحميلى نظامى در حوزه اسلامى كه امكان كار بيشتر را از حضرت در زمينه حاكميتيك نظام دينى مردمسالار گرفت و نهايتا نيز با شهادت ايشان اين تجربه ناتمام ماند، توانسته است چشم تاريخ و دوست و دشمن را به خود جلب كند.حرمت نهادن به مردم، حقوق آنان را پاس داشتن، دل به حال آنان سوختن و همراهى با ضعيفترين مردم و ايجاد فضاى باز انتقاد و سؤال و استيضاح و مشورت خواهى و دهها مقوله ديگر كه از علايم يك نظام حكومت مردمسالار است همه در حكومت كوتاه علوى گرده آمده و به نظر مىرسد اگر امروز شيعه و سنى به دور از تنشهاى و تعصبات مذهبى و فرقهاى، بر روى اين تجربه حكومتى متمركز شوند و مطالعات و پژوهشهاى مؤثرى را انجام دهند و در عمل به اين سيره نير وفادار بمانند، اين امر خود مىتواند يكى از محورهاى وحدت ميان مذاهب مختلف اسلامى و حتى اديان ديگر باشد.بجاست در شرايطى كه در سال امير مؤمنان به سر مىبريم و از سوى ديگر با پذيرش جهانى، همين سال، سال گفت و گوى تمدنها ناميده شدهاست و جمهورى اسلامى به دليل پيشنهاد گفت و گوى تمدنها در سطح جهانى و عرصه روابط بين المللى از جايگاه ويژهاى برخوردار گشته است، نظام اسلامى و متوليان امر به ويژه دستگاه سياستخارجى و متوليان مسائل كلان فرهنگى كشور دين خود را به آن امام همام ادا كرده و با ارائه مجدد و به روز اين تجربه حكومتى در عرصه جهانى، يكبار ديگر جهانيان را متوجه مردمسالارى دينى كنند.امرى كه قرنها مغفول مانده و به نظر مىرسد جز اين راهكار براى مشكلات امروز بشرى در سطح جهانى راه ديگرى وجود ندارد; به اين معنا كه استقرار نظم اجتماعى بر پايه دين و راى مردم جدى گرفته شود و به عنوان يك برون رفتبىبديل از معضلات و ناكارآمدىهاى نظامهاى دموكراتيك و غير دموكراتيك در مناطق مختلف جهان مورد بازنگرى عميق انديشه ورزان و اصحاب فكر و فرهنگ و تمدن قرار گيرد.انشاء الله. × عضو هيات علمى دانشگاه بوعلى سينا (همدان) و دانشجوى دكترى علوم سياسى دانشگاه امام صادق (ع) .[1]-نهج البلاغه، ترجمه سيد جعفر شهيدى (تهران: شركت انتشارات علمى .فرهنگى، چاپ هفدهم، 1379) نامه 45، ص 317. [2]-ر.ك: بقره (2) آيه 124.[3]-محمد بن يعقوب كلينى، اصول كافى، كتاب الحجة، بابان الامامة عهد من الله.[4] .نساء (4) آيه 58. [5]-همان، آيه 59.[6] .ر.ك: امام خمينى، ولايت فقيه، حكومت اسلامى (قم: انتشارات آزادى، بى تا) ص96 [7] .ر.ك: صالحى نجف آبادى، ولايت فقيه، حكومت صالحان (تهران: نشر فرهنگى رسا، 1363) ص50 ; حسينعلى منتظرى، مبانى فقهى حكومت اسلامى، ج2، ترجمه محمود صلواتى (قم: نشر تفكر) ص 297. [8]-براى آشنايى بيشتر ر.ك: مير فتاح حسينى مراغى، العناوين.[9] .محمد باقر مجلسى، بحار الانوار، تصحيح محمد باقر محمودى (تهران: وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامى، 1368) ج 33، ص 144. [10] .محمد بن جرير طبرى، تاريخ طبرى (بيروت: مؤسسه الاعلمى للمطبوعات، 1879 م) ج3، ص 456. [11] .جورج جرداق، الامام علىعليه السلام صوت العدالة الانسانية (بيروت: دار المكتبة الحياة، 1970 م) ص288.12. [12]محمد بن جرير طبرى، پيشين، ج3، ص450-456 - [13]-نهج البلاغه، ص 274.[14]-نهج البلاغه، نامه 50، ص223.[15]-محمد باقر مجلسى، پيشين، ج 4، ص 144.[16] .نهج البلاغه، نامه 53، ص 329 [17] .همان، خطبه ص216 [18] ..همان، نامه 53، ص 328. [19]-.همان، نامه 53، ص 331.[20]-اين عنوان به دفعات در گفتار معصومينعليهم السلام وارد شده است.[21] .براى مطالعه در اين زمينه ر.ك: محمد سروش محلاتى، «نصيحت ائمه مسلمين» ، مجله حكومت اسلامى، سال اول، شماره اول (پاييز 1375) ص 169. [22]-نهج البلاغه، خطبه 34، ص 35.[23] .وقفوهم انهم مسئولون «صافات (37) آيه 24» و و لتسئلن يومئذ عن النعيم . «تكاثر [24] .نهج البلاغه، نامه 53، ص 338 [25] .همان، نامه 40، ص 313 [26] همان خطبه 216 . [27] .همان، كلمات قصار، شماره 165، ص391 [28]-شيخ مفيد، الجمل، تحقيق سيد على مير شريفى (قم: مكتب الاعلام الاسلامى.، 1371) ص 420.29 [29] .محمد باقر مجلسى، بحارالانوار، ج 32، ص 27، باب 1، ح9 [30]همان ج 33 ص 535 . [31] .نهج البلاغه، نامه 50، ص 323 [32]-از جمله كتاب مقدمهاى بر جهان بينى استاد شهيد مطهرى، جلد سوم.بحث پيرامون اهداف بعثت انبيا. [33] .نهج البلاغه، خطبه 33، ص 34. [34]-ر.ك: جورج جرداق، الامام على صوت العدالة الانسانية (بيروت: دارمكتبة الحياة.1970 م) . [35] .نهج البلاغه، حكمت 437، ص 440. [36]-همان، خطبه3 (شقشقيه)، ص 11.[37] .همان، خطبه 224، ص 259. [38]-محمد باقر مجلسى، بحار الانوار، ج 9، ص 503.[39]-ابن شهر آشوب، مناقب، ج 2، ص 107 (با اندكى تلخيص) .[40]-محمد بن جرير طبرى، پيشين، ج 4، ص 120.[41]-نهج البلاغه، خطبه 15، ص 16.[42]-همان، نامه 53، ص 327.[43]-همان.[44]-به نقل از كتاب المنهج التقويم لتعلم لغة القرآن الكريم (تهران: سمت، 1372.ص 67. [45] .قصص (28) آيه 26. [46]-نهج البلاغه، نامه 53، ص 332.[47]-همان.[48] .همان، ص 331. [49]-همان، ص 330.[50]-به نقل از: حميد رضاكناش، يكصد و ده درس زندگى از سيره امام علىعلي.السلام (تهران: نشر عابد، 1379) ص 75 و 76. [51]-فضل الله كمپانى، على كيست؟ (تهران، دار الكتب الاسلامية، 1336) ص 27.[52]-تذكرة الخواص، ص 110. .[53]-آية الله مظاهرى، زندگانى چهارده معصوم، ص 59.[54]-محمد عبده، شرح نهج البلاغة، ج 1، ص 448; نهج البلاغة، خطبه 207.[55] .محمد باقر مجلسى، بحار الانوار، ج 41، ص 32.