در جستجوى مزار فاطمه - زندگانی فاطمه زهرا (سلام الله علیها) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

زندگانی فاطمه زهرا (سلام الله علیها) - نسخه متنی

محمدقاسم نصیرپور

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مصائب صبر كنم، آنچنان كه در مصيبت جدائيت صبر نمودم. من سرت را در آرامگاهت نهادم و تو بر روى سينه من جان دادئى «همه از خدائيم و بسوى خدا بازخواهيم گشت» همانا امانت به صاحبش رسيد و گروگان دريافت گشت و زهرا (ع) از دستم گرفته شد.

اى رسول خدا (ص)! پس از او آسمان و زمين در منظر نگاهم زشت مى نمايد، اندوهم جاودانه شد و شبم در بيخوابى مى گذرد و غمم پيوسته در دل است، تا خدا مرا در جوار تو ساكن گرداند.

غصه اى دارم كه از شدتش دل به خون نشسته و اندوهى دارم بهت آور چه زود جمع ما را به پريشانى كشانيد و ميان ما جدائى افكند تنها بسوى خداوند شكايت مى برم. به همين زودى دخترت از همدست شدن امتت بر ربودن حقش بتو خبر خواهد داد، همه سرگذشت را از او بپرس و گزارش را از او بخواه، چه بسا درد دلهائى كه چون آتش در سينه اش مى جوشيد و در دنيا راهى براى گفتن و شرح دادن آن نيافت، او هم اكنون مى گويد و خداوند هم داورى مى كند و او بهترين داورانست. سلام بر شما، سلام وداع كننده اى كه نه خشمگين است و نه دلتنگ، اگر مى روم بخاطر دلتنگيم نيست و اگر بمانم بخاطر بدگمانى به خدا از آنچه به صابران وعده داده نباشد.

آه، آه صبر آرام بخش و زيباست و اگر بيم چيرگى ستمكاران نبود براى هميشه چون معتكفان در اينجا مى ماندم و چون فرزند مرده شيون سر مى دادم و سيل آسا مى گريستم. خدا گواهست كه دخترت پنهان بخاك سپرده مى شود در حالى كه حقش غصب شد و از ارثش محروم گشت. با اينكه هنوز روزى چند از وفاتت نگذشته بود و بر خاطره ها از يادت غبار كهنگى ننشسته بود.

اى رسول خدا (ص)! دل را به ياد تو آرام ميدارم درود خدا بر تو و سلام و رضوان خدا بر فاطمه (ع) باد». [اصول كافى ج 1 ص 458- كشف الغمه- دلائل الامامه ص 47- امالى مفيد ص 165- در نهج البلاغه بطور خلاصه تر ياد شده خطبه 194 نهج البلاغه فيض ص 651 شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد ج 10 ص 265.]

از فراق فاطمه (عليهاالسلام) على (عليه السلام) بشدت اندوهگين بود، رنج و اندوه على (ع) در سخنان از دل برآمده اى كه در كنار مزار زهرا (ع) گفت هويداست. گاه نيز سوز دل خود را در مرثيه هايى كه مى سرود و يا زمزمه مى كرد نشان مى داد. در ديوانى كه منسوب به اميرالمومنين (ع) است شعرى با نوزده بيت آمده كه على (ع) آن را بر مزار فاطمه زهرا (عليهاالسلام) سروده است. [بحارالانوار ج 43 ص 216.] اما ابوالعباس مبرد- متوفاى 285 ه- دو بيت از آن شعرها را با اندكى تفاوت ذكر كرد. و گويد على (ع) به اين اشعار تمثل جست.



  • لكل اجتماع من خليلين فرقة لكل اجتماع من خليلين فرقة


  • و كل الذى دون الممات قليل و كل الذى دون الممات قليل





  • و ان افتقادى واحدا بعد واحد و ان افتقادى واحدا بعد واحد


  • دليل على ان لا يدوم خليل دليل على ان لا يدوم خليل


[كامل ابوالعباس مبرد ج 4 ص 30.]

جمع هر دو دوستى را عاقبت فراق و پريشانى است و هر چيز جز مرگ ناچيز است و اينكه من دوستى را پس از دوست ديگر از دست مى دهم
نشان آن است كه هيچ دوستى جاويد نمى ماند.

در جستجوى مزار فاطمه



  • و لاى الامور تدفن سرا و لاى الامور تدفن سرا


  • بضعة المصطفى و يعفى ثراها» بضعة المصطفى و يعفى ثراها»


«پاره تن مصطفى چرا پنهان بخاك سپرده شد و مزارش پنهان ماند»؟

بدون هيچ ترديدى پس از دفن شبانه و مخفيانه زهرا (ع) مزارش نيز پنهان داشته شد. اما چرا بايستى در شهر پيامبر (ص) مزار تنها دخترش كه به فاصله كوتاهى از او به ديدار خدا شتافت مخفى بماند؟ چرا نبايد آنگونه كه شايسته مقام اوست انبوه مردم در عزاى او و تشييع جنازه اش شركت كنند و بر او نماز بگزارند و دفنش نمايند؟ آيا اينها بخاطر اجراى وصيت زهرا (ع) نبود؟ از اين رو آن روزها كسى بدرستى جايگاه مزار فاطمه (ع) را نمى دانست و اگر كسى از على (ع) سراغ مزار فاطمه (ع) را مى گرفت به احتمال قوى پاسخش به سكوت برگزار مى شد.

سكوتى كه در آن هزاران نكته اعتراض آميز نهفته بود، زيرا على (ع) سعى و اصرار فراوان در پنهان داشتن مزار زهرا (ع) داشت و بدين خاطر جايگاه مزار فاطمه را با زمين
يكسان كرد آنگاه صورت هفت قبر [بحارالانوار ج 43 ص 182.] و يا چهل قبر در بقيع ترتيب داد و هنگامى كه مردم به بقيع رفتند صورت چهل قبر را ديدند از اين رو شناخت مزار فاطمه (ع) بر آنان مشكل افتاد. [دلائل الامامه ص 46.]

طبرى در دلائل الامامه مى نويسد: آن روز صبح مى خواستند زنها را ببرند كه قبرها را نبش كنند و جنازه زهرا (ع) را از قبر بيرون آورند و بر آن نماز بخوانند اما با تهديد على (ع) منصرف شدند. [دلائل الامامه ص 46.]

با اين وجود در مورد مزار فاطمه زهرا (ع) چهار قول وجود دارد:

1 برخى مزار فاطمه (ع) را در بقيع مى دانند از جمله اربلى در كشف الغمه و سيدمرتضى در عيون المعجزات. [كشف الغمه] عيون المعجزات ص 47.

اهل سنت نيز عموماً بر اين باورند، آنان مزارى را كه در كنار مزار چهار امام (ع) وجود دارد مزار فاطمه دختر رسول خدا (ص) مى دانند. [نگاه كنيد به تصاوير شماره 7 و 8.] .

2- برخى چون ابن سعد و ابن جوزى گويند فاطمه (ع) را در خانه عقيل دفن نموده اند. [طبقات ج 8 ص 20- تذكرة الخواص.]

3- برخى مزار فاطمه (ع) را در روضه پيامبر (ص) مى دانند.

4- عده اى گويند فاطمه (ع) را در خانه اش دفن نمودند كه قرائن، روايات و اقوال زيادى اين قول را تاييد مى كند كه عبارتند از:

1- هيچ دليلى نداشت كه على (ع)، فاطمه زهرا (ع) را در جوار پيامبر (ص) به خاك نسپارد زيرا خانه فاطمه (ع) در كنار خانه رسول خدا (ص) بود و بنابراين خانه فاطمه (ع) فضيلت بيشترى نسبت به بقيع داشت آنگونه كه حتى بعدها ابوبكر و عمر هم هنگام مرگشان وصيت كردند در جوار پيامبر (صلى الله عليه و آله) دفن شوند. امام حسن مجتبى (ع) هم هنگام شهادت وصيت نمود كنار جدش بخاك سپرده شود كه متاسفانه اهل بيت (ع) هنگام اجراى وصيت با مخالفت برخى روبرو شدند. [مقاتل الطالبين ص 48 و 49- كشف الغمه ج 1 ص 586- تاريخ يعقوبى ج 2 ص 225- شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد ج 16 ص 14.] و از اينرو حضرت را در كنار جده اش «فاطمه بنت اسد» بخاك سپردند. [كشف الغمه ج 1 ص 586- مناقب ابن شهرآشوب ج 4 ص 44- ارشاد مفيد ص 192- فتوح ابن اعثم ج 4، ص 208.] در اينجا دو مطلب روشن مى شود: اول آنكه اهل بيت تاكيد داشتند تا در كنار پيامبر (ص) به خاك سپرده شوند و دوم امام حسن (عليه السلام) كنار مزار فاطمه بنت اسد دفن گرديد، بنابراين مزارى كه در بقيع در كنار مزار چهار امام (عليهم السلام) قرار دارد مزار فاطمه بنت اسد است نه مزار فاطمه زهراء (ع)!

2- هر چند دفن فاطمه (ع) شبانه صورت گرفت، اما با توجه به بافت شهرى مدينه در آن زمان انتقال فاطمه (ع) از خانه اش به بقيع و عبور از كوچه هاى تنگ و از جلو خانه هاى كوچكى كه به سبك روستاها غالبا حياطى هم نداشتند چندان آسان نمينمايد زيرا كافيست تنها در اين مسير چشمى بيدار باشد و يا بيدار شود و همه نقشه ها بر باد رود.

3- سخن على (ع) بر مزار فاطمه (ع) كه پس از دفن او برخاست و رو به قبر پيامبر (ص) كرد و فرمود: «السلام عليك يا رسول الله عنى و عن ابنتك النازلة فى جوارك». [نهج البلاغه فيض ص 652- خطبه 195.]

يعنى: سلام بر تو اى رسول خدا (ص) از من و از دخترت كه در جوار تو فرود آمده. و طبق نقل كلينى: «السلام عليك عنى و عن ابنتك و زائرتك و البائنة فى الثرى ببقعتك» [اصول كافى ج 1 ص 458.]

يعنى: اى رسول خدا (ص)! از من و دخترت كه به ديدار تو آمده و در كنارت زير خاك آرميده درود باد.

از هر دو عبارت كافى و نهج البلاغه چنين استفاده مى شود كه على (ع) پس از دفن فاطمه (ع) رو به قبر پيامبر (ص) كرد. بنابراين معلوم مى شود قبر شريف نبوى (ص) در پيش روى او بود، و اگر على (ع) در بقيع بود بايستى رو به سوى قبر حضرت مى كرد، نه رو به قبر شريف پيامبر. ديگر اينكه به تصريح ذكر شده كه فاطمه (ع) در جوار پيامبر (ص) و در كنار او به خاك سپرده شده است.

4- شيخ صدوق ابن بابويه عالم بزرگ شيعه- متوفاى 389 ه- گويد: برايم ثابت
شده كه فاطمه (ع) را در خانه اش دفن نمودند، پس از آنكه مسجد را توسعه دادند قبر فاطمه (ع) در مسجد واقع شد. من سالى كه به سفر حج رفتم در مدينه رو به سوى خانه فاطمه (ع) كه از اسطوانه روبروى باب جبرئيل تا پشت حظيره مرقد نبوى است نمودم و در آنجا زيارت فاطمه (ع) را به جا آوردم. [من لا يحضره الفقيه ج 2 ص 341.]

گروهى ديگر از علماء نظير علامه حلى و علامه مجلسى معتقدند كه فاطمه (ع) را در خانه اش دفن نمودند. [بحارالانوار ج 43 ص 188- منتهى علامه حلى- مراة العقول ج 1 ص 39.]

5- شيخ طوسى- متوفاى 460 ه- گويد: صحيح آن است كه فاطمه (ع) در خانه اش يا روضه پيامبر (ص) دفن گرديد، زيرا حديث شريف پيامبر (ص) اين مطلب را تاييد مى كند كه فرمود: «مابين قبرى و منبرى روضة من رياض الجنه» بين قبر و منبرم باغى از گلشن هاى بهشت است. [بحارالانوار ج 43 ص 185.] در صورتى كه مكان روضه را وسيعتر بدانيم قول شيخ طوسى نيز قابل قبول است. وگرنه خانه فاطمه (ع) ما بين قبر و منبر پيامبر (ص) نبوده است بلكه پايين قبر پيامبر (ص) قرار داشته است.

6- در سال 886 ه-. ق. بدنبال آتش سوزى در مسجد نبوى (ص) در مدينه سمهودى تاريخ نگار و مدينه شناس معروف كه از علويان مصرى ساكن مدينه بود ماموريت نظارت بر تعميرات را به عهده گرفت. از اينرو به مقصوره قدم نهاد تا به كار خويش پردازد، در هنگام تعمير قبرى در زير كف اطاق حضرت فاطمه (عليهاالسلام) پيدا شد كه بايد قبر فاطمه (ع) دختر پيامبر (ص) باشد. [مكه مكرمه، مدينه منوره ص 160.]

7- وجود مزار شريف فاطمه (ع) در حجره اش معروف و مسهور بوده زيرا به عهد سمهودى، خدام حرم شريف نبوى (ص) مردم را هنگام زيارت راهنمايى مى كردند تا جلو حجره فاطمه (ع) قدرى از كنار ضريح پيامبر (ص) فاصله گيرند مبادا پا بر مزار فاطمه (ع) نهند. زيرا مى دانستند كه بنابر يكى از اقوال آنجا مزار فاطمه (ع) است. [و فاء الوفاء ج 2 ص 469 و ص 906.]

8- مردى از امام جعفر صادق (ع) مكان مزار فاطمه (ع) را سوال نمود حضرت فرمود:

«در خانه اش دفن شد». [قرب الاسناد ص 161- بحارالانوار ج 10 ص 192.]

9- به موجب روايتى كه معتبرترين كتب شبعه نظير اصول كافى، عيون اخبار الرضا مناقب و ديگر كتابها آن را نقل كرده اند: مردى از حضرت رضا (ع) مكان قبر فاطمه (ع) را پرسيد، حضرت فرمود: فاطمه (ع) را در خانه اش دفن نمودند بعد از آنكه بنى اميه مسجد را توسعه دادند قبر فاطمه (ع) در مسجد واقع شد. [2- «دفنت فى بيتها فلما زادت بنو اميه فى المسجد صارت فى المسجد». اصول كافى ج 1 ص 461 عيون اخبار الرضا ج 1 ص 311- مناقب ابن شهرآشوب ج 3 ص 139- مراة العقول ج 5 ص 348- معانى الاخبار ص 268.]

10- مردى بنام ابراهيم بن محمد همدانى نامه اى به امام على النقى نوشت و از آن حضرت محل دفن فاطمه (ع) را سوال كرد. امام در پاسخ وى نوشت او را كنار جدم رسول خدا (ص) بخاك سپردند. [رياحين الشريعه ج 2 ص 93.]

بنابراين با توجه به دلائلى كه ذكر شد جاى ترديد باقى نمى ماند كه فاطمه زهراء (عليهاالسلام) در خانه اش دفن گرديد. بخصوص كه ائمه عليهم السلام نيز اين موضوع را با صراحت بيان فرموده اند و به يقين فرزندان بهتر جاى قبر مادرشان را مى دانند و اهل خانه از درون خانه بهتر خبر دارند. اگر فاطمه (ع) دستور ساختن نعش را به اسماء مى دهد نه براى اين است كه جسد او را مى خواستند جابجا كنند بلكه بدين جهت است كه چند تنى كه بر او نماز مى گذارند پيكرش را نبينند. و اگر على (ع) صورت قبرهايى در بقيع بنا مى كند بدان خاطر است تا مزار واقعى در آن مقطع خاص زمانى مخفى بماند و اگر با كسانى كه قصد شكافتن آن قبرهاى غير واقعى را دارند به مقابله جدى برمى خيزد بدان خاطرست كه اگر آن شبه قبرها شكافته شود، بر آنان ترديدى نخواهد ماند كه فاطمه (ع) در خانه اش به خاك سپرده شده و هر چند على (ع) مزار فاطمه (ع) را با زمين يكسان قرارداده بود اما كنجكاويها راز نهفته را آشكار مى كرد. بعد از گذشت آن دوران خاص ديگر پنهان داشتن مزار دليلى خاص نداشت و از اين رو فرزندان فاطمه (ع) يعنى حضرت امام صادق، امام رضا و امام على النقى (كه درود خدا بر آنان باد) با صراحت فرمودند كه مزار فاطمه (عليهاالسلام) در خانه اش مى باشد و در كنار پيامبر (صلى الله عليه و آله) بخاك سپرده
شده است. اكنون تنها پاسخ به اين سوال باقى است كه مكان حجره فاطمه زهراء (عليهاالسلام) در مسجد نبوى كجاست؟

در پاسخ به اين سوال مورخ كبير اهل سنت شيخ محمود بن محمد النجار در كتابش الدرة الثمينه فى اخبار المدينه چنين مى نويسد: قبر فاطمه رضى الله عنها در خانه اوست كه عمر بن عبدالعزيز آن را ضميمه مسجد كرد خانه او امروز داخل مقصوره و پشت حجره پيامبر (ص) است و در آن محرابى قرار دارد. همچنين قبر پيامبر (ص) و سائر حجرات همسرانش در مسجد قرار دارد. [الدرة الثمينه فى اخبار المدينه ص 359 و 360 نگاه كنيد به تصوير شماره 9.]

تاريخ وفات

در تاريخ وفات حضرت زهرا (ع) نيز اختلاف است. عده اى از علماء شيعه و سنى وفات فاطمه زهرا (ع) را 75 روز [اصول كافى ج 1 ص 458- الامامه و السياسه ج 1 ص 20- دلائل الامامه ص 45- كشف الغمه] و عده اى 95 روز بعد از وفات پيامبر (ص) مى دانند. [روايتى از امام باقر (ع).] يكى از مواردى كه موجب اختلاف شده اين است كه در خط كوفى نقطه گذارى وجود نداشته است. و از اينرو خمس و سبعون (75 روز) و خمس و تسعون (95 روز) هر دو يكسان و بدينگونه نوشته مى شده كه در خواندن و قرائت آن اشتباه پيش آمده است.

با توجه به اينكه وفات پيامبر (ص) در روز دوشنبه 28 صفر سال يازدهم هجرى قمرى مطابق 7 خرداد سال 11 ه- ش اتفاق افتاد. بنابر گفته اول (75 روز) تاريخ وفات فاطمه (ع) 13 جمادى الاولى سال يازدهم ه-. ق مطابق هفدهم مردادماه سال 11 هجرى شمسى و بنابر گفته دوم (95 روز) تاريخ 3 جمادى الاخر سال 11 ه-. ق مطابق با ششم شهريور سال 11 هجرى شمسى مى باشد. البته گفته هاى ديگرى در تاريخ وفات حضرت زهرا هست اما فاصله 75 روز و يا 95 روز با نظر اهلبيت (ع) هماهنگ است از اينرو ما را با ديگر گفته ها كارى نيست. و با توجه به قرائنى چند آنچه صحيح تر مى نمايد 95 روز است. [ر. ك. به مصباح المتهجد ص 732- مصباح كفعمى ص 511- اقبال سيد بن طاوس ص 623- دلائل الامامه ص 45 بحارالانوار ج 43 ص 170 و 180- منتخب التوايخ ص 102- منتهى الأمال ص 99.]

فضائل فاطمه

فاطمه از ديدگاه قرآن

بسم الله الرحمن الرحيم

انا اعطيناك الكوثر فصل لربك و انحر ان شانئك هو الابتر

«(اى رسول!) ما به تو كوثر را عطا كرديم، پس تو هم (به شكرانه آن نعم) براى خدا نماز بگزار و (شتر) قربانى كن، بدرستى كه دشمن بدگوى تو دم بريده و فاقد نسل است».

به نوشته ابن اسحق- متوفاى 151 ه-. ق- قاسم فرزند رسول خدا (صلى الله عليه و آله) به سن رشد رسيد، به گونه اى كه مى توانست بر اسب و شتران راهوار سواره كارى كند. وى در نوجوانى درگذشت و پيامبر (صلى الله عليه و آله) به فراغ فرزندش مبتلاء گرديد. «عاص بن وائل» كه يكى از دشمنان سر سخت پيامبر (صلى الله عليه و آله) بود گفت: «محمد بخاطر از دست دادن پسرش بلا عقب و بدون نسل گرديد».

(بايد دانست كه در آن روز پيامبر (صلى الله عليه و آله) داراى دخترانى بود،ليكن بر اساس
سنت جاهلى، اعراب فرزند دختر را به حساب نمى آوردند و فرزند دخترانشان را از نسل خود نمى دانستند، از اينرو در نگاه آنان پيامبر (ص) فاقد نسل بود.)

در پاسخ به ياوه گوييهاى مشركان خداوند سوره كوثر را بر رسول خدا (ص) نازل فرمود. [سيره ابن اسحق ص 229.] محل نزول سوره كوثر احتمالا در ميانه منى و در مكانى است كه امروزه آن را «مسجد كوثر» مى خوانند و حجاج به قصد تبرك به زيارت آن مى روند. [مراة الحرمين ج 1 ص 325.]

مفسران كوثر را به نهر كوثر در بهشت، خير كثير در دنيا و آخرت، كثرت و زيادى پيروان پيامبر (صلى الله عليه و آله)، شفاعت و... تفسير كرده اند. هر چند همه اين معانى درست است و با هم منافاتى ندارد، زيرا قرآن داراى معانى مختلفى است اما، امام صادق (عليه السلام) فرمود: «كوثر زيادى نسل رسول خدا (صلى الله عليه و آله) از فرزندان فاطمه (عليهاالسلام) است تا قيامت بگونه اى كه به شمار نيايند». [مجمع البيان ج 5 ص 549.] و در عوض اين دشمن پيامبر (صلى الله عليه و آله) است كه دم بريده و فاقد نسل است. و اين خبرى است كه خداوند از نسل آيندگان دشمن پيامبر (صلى الله عليه و آله) بيان فرمود.

بايد نگريست كه چگونه فرزندان پيامبر (ص) از زهرا (ع) تنها دختر بازمانده از او زياد گشته اند بگونه اى كه تعداد سادات يعنى كسانى كه امروز در جهان اسلام نسبشان به پيامبر (ص) مى رسد بس زياده و افزون است و آيا از هيچكس بدينگونه نسلى انبوه بر جاى مانده است؟ آن هم نسلى كه هر لحظه به لطف خداوندى بيشتر مى شوند! و اين در حالى است كه به گواهى تمامى مورخان هيچيك از فرزندان رسول خدا (صلى الله عليه و آله) و فرزندان آنها زنده نماندند و از آنان نسلى پا نگرفت بلكه تنها فاطمه (ع) بود كه پس از رسول خدا (صلى الله عليه و آله) مدتى هر چند كوتاه زيست و از پى او فرزندانش بازماندگان و يادگاران رسول خدا (صلى الله عليه و آله) زياد شدند و اين است نسل كثيرى كه خداوند به وجود بركت فاطمه (ع) به رسول خدا (ص) عنايت فرمود.

سخن فخر رازى

مفسر بزرگ اهل سنت فخر رازى- متوفاى 606- در تفسيرش مى نويسد: «كوثر به معناى اولاد پيامبر (ص) است چه اين سوره در پاسخ كسانى نازل شد كه نداشتن فرزند را بر آن حضرت عيب گرفتند. معناى كوثر اين است كه خداوند به پيامبر (ص) نسلى عطا مى كند كه در طول زمان باقى خواهد ماند. بنگر چه بسيار از اهل بيت كه (مظلومانه) كشته شدند باز هم جهان از آنان پر است ولى كسى از بنى اميه باقى نمانده پس بنگر چه انديشوران و علماى بزرگى چون باقر و صادق و كاظم و رضا عليهم السلام و نفس زكيه و امثال آن از نسل پيامبر (ص) برخاستند». [تفسير كبير فخر رازى ج 32 ص 124.]

ماجراى مباهله

فمن حاجك فيه من بعد ما جاءك من العلم فقل تعالوا ندع ابناءنا و ابناءكم و نساءنا و نساءكم و انفسنا و انفسكم ثم نبتهل فنجعل لعنت الله على الكذبين [(آل عمران آيه 61).]

«پس هر كس با تو به مجادله برخيزد پس از آنكه دانش (وحى) بتو رسيد، بگو بياييد ما و شما با فرزندان و زنان خود با هم به مباهله برخيزيم (و به درگاه خداوند تضرع كنيم) تا دروغگويان را به لعنت خدا (و عذاب) گرفتار سازيم».

در سال نهم هجرى عده اى از سران مسيحيان شهر نجران كه در 910 كيلومترى جنوب شرقى مكه واقع است، همراه اسقف اعظم شهر براى مذاكرات دينى و اعتقادى با رسول خدا (صلى الله عليه و آله) به مدينه وارد شدند، آنان پس از بحثهاى دينى از قبول اين حقيقت كه عيسى بنده و فرستاده خداست سرباز زدند، زيرا آنان بر اين پندار بودند كه عيسى فرزند خداست. با اين همه در برابر منطق استوار رسول خدا (ص) مهر خاموشى بر لب زدند.

/ 13