ارتباط سال تعمير كعبه با تولد حضرت زهرا - زندگانی فاطمه زهرا (سلام الله علیها) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

زندگانی فاطمه زهرا (سلام الله علیها) - نسخه متنی

محمدقاسم نصیرپور

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شيعى- متوفاى قرن 4 ه- در دلائل الامامه. [دلائل الامامه ص 10.] طبرسى- متوفاى 548 ه- در اعلام الورى. [اعلام الورى ص 90.] مجلسى- متوفاى 1110 ه- در بحارالانوار. [بحارالانوار ج 43 ص 7.] رواياتى را نقل نموده اند كه فاطمه (عليهاالسلام) در بيستم جمادى الثانى سال پنجم بعثت به دنيا آمد. كه با اين حساب آن بانو هنگام شهادت 18 سال داشته است.

ارتباط سال تعمير كعبه با تولد حضرت زهرا

4. اربلى در كشف الغمه مى نويسد: «فاطمه (عليهاالسلام) پنج سال بعد از بعثت پيامبر (صلى الله عليه و آله) به دنيا آمد، و آن سالى بود كه قريش خانه كعبه را تعمير مى كردند» [كشف الغمه ج 1 ص 449- بحارالانوار ج 43 ص 7] و از اين رو فاطمه (عليهاالسلام) هنگام وفات 18 ساله بود.

در اين روايت كه اربلى آن را نقل مى كند، سخن از سال تعمير كعبه رفته است كه بدون ترديد بر اساس مستندات و قرائن تاريخى پنج سال قبل از بعثت صورت گرفته است. زيرا هنگامى كه پايه هاى كعبه را چيدند و نوبت به نصب حجرالاسود رسيد. قبائل عرب در اينكه افتخار نصب حجرالاسود نصيب كدام طايفه شود با هم به نزاع پرداختند به گونه اى كه نزديك بود، آتش نبرد خونينى بين آنان شعله ور شود. عاقبت به داورى محمد امين راضى شدند. و آن حضرت حجرالاسود را بر روى رداى خود نهاد و گوشه هاى آن را سران قبائل بلند كردند، آنگاه رسول خدا (ص) آن را با دست خود بلند كرد و در جاى خود نهاد و با اين داورى فتنه ها خوابيد. [سيره ابن هشام ج 1 ص 209- تاريخ يعقوبى ج 2 ص 19- طبقات ج 1 ص 146- مروج الذهب ج 2 ص 272- كامل ابن اثير ج 2 ص 45.]

بدون ترديد اين واقعه مربوط به قبل از بعثت است. زيرا پس از بعثت ديگر پيامبر (ص) در نظر قريش دشمن به حساب مى آمد، ستيزها و كينه ها آشكار شده بود و بطور قطع به آن حضرت اجازه آن داورى معروف و نصب حجرالاسود را نمى دادند. بنابراين يا راوى در نقل قبل از بعثت و بعد از بعثت دچار اشتباه شده و يا اساسا روايت ضعيف و غير قابل پذيرش است.

دو اشكال ديگر

5. از سوى ديگر اگر فاطمه زهرا (عليهاالسلام)، پنج سال بعد از بعثت به دنيا آمده باشد اشكالات ديگرى نيز پيش خواهد آمد.

نخست آنكه اگر تولد وى 5 سال بعد از بعثت باشد، در هنگام ولادت او رسول خدا (ص) 45 ساله و مادرش خديجه بنابر مشهور 60 ساله بوده است. هر چند زادن زنى شصت ساله محال نيست اما مشكل است.

در پاسخ به اين اشكال بايد گفت: اولا در سن خديجه موقع ازدواج اختلاف است، برخى سن او را هنگام ازدواج 25 سال، برخى 28 سال، برخى 30 و برخى 35 و عده زيادى 40 سال ذكر كرده اند كه آنچه بيش از همه شهرت دارد 40 سال است. [ر. ك: تاريخ الخميس ج 1 ص 264- السيره الحلبيه ج 1 ص 140- البدايه و النهايه ج 2 ص 295- بحارالانوار ج 16 ص 12 و 19.]

ثانيا باردار شدن زنان قريش تا سنين بالاتر از معمول امكان پذير است. زيرا آنان در سن شصت سالگى يائسه مى شوند.

اشكال دوم آنكه: اگر فاطمه زهرا (عليهاالسلام) پنج سال بعد از بعثت به دنيا آمده باشد، در موقع ازدواج حدود 9 سال داشته است، كه باردار شدن در اين سنين مشكل مى نمايد، هر چند دختران در مناطق گرمسيرى از رشدى سريعتر برخوردارند. و امروزه نيز در بخشهائى از هندوستان در سن 10 ازدواج مى كنند.

سخن مسعودى

بنابراين آيا مى توان پذيرفت كه فاطمه زهرا (عليهاالسلام) پنج سال بعد از بعثت به دنيا آمده، در سن 9 سالگى ازدواج نموده و در سن 18 سالگى وفات يافته است؟

پاسخ آنكه، اگر به رواياتى محكم و بدون معارض دست يافته بوديم پذيرفتن آن آسان بود اما همانگونه كه يادآور شديم، يكى از اين روايات، تولد حضرت فاطمه (ع) را پنج سال بعد از بعثت و سال تعمير كعبه بيان كرده است. [كشف الغمه ج 2 ص 75.] كه بدون ترديد تعمير كعبه 5 سال
قبل از بعثت انجام گرفت. از سوى ديگر به استناد نوشته مسعودى- متوفاى 345ه- بنظر مى رسد در قرن اول، دوم، سوم و چهارم هجرى، نزد شيعيان و فرزندان فاطمه (عليهاالسلام) چنان شهرت داشته كه آن حضرت در سن 29 سالگى وفات نموده است. [التنبيه و الاشراف ص 250.] كه در اين صورت در سن 18 يا 19 سالگى ازدواج وى صورت گرفته است.

آنچه از سخن مسعودى برمى آيد اين است كه در بيش از هزار سال قبل و به فاصله زمانى نزديكتر به زمان حادثه در ميان شيعيان و سادات وفات فاطمه (عليهاالسلام) در سن 18 سالگى چندان مشهور و مورد قبول نبوده است.

گفتگوى عبدالله بن حسن با هشام

6. قرينه ديگرى كه سخن مسعودى را تاييد مى كند، گفتگوى «عبدالله بن حسن» (ع) در حضور «كلبى» دانشمند نسب شناس معروف با «هشام بن عبدالملك اموى» است.

هشام از عبدالله بن حسن سوال كرد: فاطمه زهرا (ع) چند سال عمر كرد؟

عبدالله بن حسن پاسخ گفت: سى سال.

هشام اين سوال را از كلبى پرسيد، و او پاسخ داد سى و پنج سال.

هشام رو به عبدالله بن حسن (ع) كرد و گفت: پاسخ كلبى را شنيدى او عالم به انساب است.

عبدالله بن حسن (ع) گفت: احوال مادر مرا از من بايد پرسيد و احوال مادر كلبى را از او. [بحارالانوار 3 و 4 ص 213.]

بايد دقت نمود كه اين گفتگو در حدود سالهاى 105 تا 125 ه-. ق، صورت گرفته و عبدالله بن حسن (ع) خود نواده حضرت زهرا (عليهاالسلام) است.

سخن او با سخن مسعودى كه وفات فاطمه (ع) را در 29 سالگى مى داند اختلاف چندانى ندارد. زيرا اندك اختلاف معمولا در سال تولد و يا وفات براى سنين اشخاص بروز مى كند.

گفته عبدالله بن حسن (ع) و مسعودى تاييدى است بر اعتقاد اهل سنت كه وفات فاطمه (عليهاالسلام) را در سن 29 سالگى مى دانند.

تكوين نطفه فاطمه از ميوه هاى بهشتى

7. آيا براستى فاطمه زهرا (عليهاالسلام) در 29 سالگى وفات نمود و تولدش 5 سال قبل از بعثت واقع شد؟! مگر نه اين است كه نطفه ى فاطمه (عليهاالسلام) از ميوه اى بهشتى كه در شب معراج رسول خدا (صلى الله عليه و آله) از آن خورد تكوين يافت. و اين مطلب نه تنها در روايات شيعيان است، بلكه علماى بزرگ اهل سنت نظير حاكم نيشابورى در مستدرك، [مستدرك حاكم نيشابورى ج 3 ص 156.] خطيب بغدادى در تاريخ بغداد، [تا ريخ بغداد ج 5 ص 87.] محب الدين طبرى در ذخائر العقبى، [ذخائر العقبى ص 44.] ابن مغازلى در مناقب، [مناقب ابن مغازلى ص 358.] ذهبى در ميزان الاعتدال، [ميزان الاعتدال ج 2 ص 297.] خوارزمى در مقتل [مقتل الحسين ص 64.] و عده ديگرى از علماى شيعه و سنى آن را روايت كرده اند. [لسان الميزان ج 5 ص 160- علل الشرايع ص 72- تفسير قمى ج 1 ص 365- كنزالعمال ج 13 ص 94- نزهة المجالس ج 2 ص 223- مجمع الزوائد ج 6 ص 202.]

سال معراج

بدون ترديد معراج پيامبر (صلى الله عليه و آله) بعد از بعثت واقع شده است. كه عده اى آن را اوائل بعثت. [البدايه و النهايه ج 3 ص 108.] برخى 15 ماه پس از بعثت. [سيره مغلطاى ص 27.] و برخى هيجده ماه پس از بعثت. [شرح الشفا ج 1 ص 151.] و برخى در سالهاى ديگر ذكر كرده اند كه چه بسا معراج پيامبر (صلى الله عليه و آله) در دفعات متعدد اتفاق افتاده باشد.

در اين صورت فاطمه زهرا (عليهاالسلام) چه زمانى به دنيا آمده است؟ زيرا هيچيك از دو تاريخ مشهور 5 سال قبل از بعثت و 5 سال بعد از بعثت را نمى توان بطور قاطع به عنوان سال ولادت آن حضرت پذيرفت؟!

سخن يعقوبى، نظريه شيخ مفيد و شيخ طوسى

8. گفته سومى نيز وجود دارد:

يعقوبى- متوفاى 284 ه-. ق- تاريخ نگار موثق و بصيرى كه گرايش وى به تشيع معروف است مى نويسد: «فاطمه زهرا (عليهاالسلام) هنگام وفات 23 سال داشت». [تا ريخ يعقوبى ج 2 ص 115.] عده اى ديگر از علماى بزرگ شيعه بر همين رأيند و تولد فاطمه (ع) را 20 جمادى الثانى سال دوم بعثت ذكر كرده اند آنها عبارتند از:

1- شيخ مفيد- متوفاى 413- در كتاب حدائق الرياض. [حدائق الرياض به نقل از بحارالانوار ج 43 ص 8.]

2- شيخ طوسى- متوفاى 460- در مصباح المتهجد. [مصباح المتهجد ص 732.]

3- كفعمى در كتاب مصباح. [مصباح كفعمى ص 512.]

نظريه عده اى ديگر از علماى اهل سنت

اين گفته با نظر عده اى از علماى بزرگ اهل سنت نظير:

1- بيهقى- متوفاى 458 ه- در كتاب دلائل النبوه. [دلائل النبوه بيهقى مترجم ج 1 ص 217.]

2- حاكم نيشابورى- متوفاى 405 ه- در مستدرك. [مستدرك حاكم ج 3 ص 161.]

3- خوارزمى- متوفاى 568- در مقتل الحسين. [مقتل خوارزمى ج 1 ص 51.]

4- محب الدين طبرى- متوفاى 694- در ذخائر العقبى. [ذخائر العقبى ص 26.] كه تولد حضرت زهرا (عليهاالسلام) را در سن 41 سالگى پيامبر (صلى الله عليه و آله) مى دانند تا حد زيادى مطابقت دارد. [بنظر مى رسد سخن علماى شيعه و سنى كه ولادت فاطمه را 20 جمادى الثانى سال دوم بعثت و يا در سن 41 سالگى پيامبر (ص) ذكر كرده اند كاملا با هم مطابقت دارد زيرا پيامبر (ص) در 12 ربيع الاول يا 17 ربيع الاول عام الفيل بدنيا آمد و در ماه رجب يا رمضان آغاز چهلمين سال زندگى خود به نبوت مبعوث گرديد كه در هنگام بعثت 39 سال و چهار يا شش ماه از سن شريف حضرتش مى گذشت، بنابراين در 20 جمادى الثانى سال دوم بعثت رسول خدا (ص) در چهل و يكمين سال زندگى اش بود.] در اين صورت آن بانو هنگام ازدواج حدود 14 سال و هنگام رحلت 23 سال داشته است.

لازم به تذكر است، شيخ طوسى به كتابخانه و اسناد و مدارك مهمى دسترسى داشت. و در غائله اى كه در سال 447 ه-. يعنى 13 سال قبل از وفات شيخ، در بغداد اتفاق افتاد متعصبين كتابخانه وى را كه حاوى كتابهاى بسيار مهم خطى و اسناد ارزشمندى بود به آتش كشيدند. [فقهاى نامدار شيعه ص 73.]

بنابراين در مسائل فقهى، فقهاء بزرگوار گفته شيخ طوسى را حجت مى دانند و براى آن اعتبار و ارزشى خاص قائلند. زيرا او به روايات و اسناد مهمى دسترسى داشته است. همانگونه كه در مسائل فقهى گفتار او نزد علما داراى اعتبار فراوان است چه مانعى است كه ما نيز سخن او را در تاريخ به همان ميزان معتبر بشماريم؟ با توجه به اينكه عده اى از علماى بزرگ شيعه و سنى نيز با او موافقند و خدا داناتر است. بهر صورت فاطمه (عليهاالسلام) 28 ساله بود يا 29 ساله. 18 ساله بود يا 23 ساله او دختر پيامبر (صلى الله عليه و آله) و الگوئى كامل براى جامعه اسلامى است. مهم آنست كه ما از زندگيش درس زندگى فراگيريم و با پيروى از راهش و هدفش خود را به كمال رسانيم و شيعه راستين او باشيم.

دوران كودكى و نوجوانى فاطمه

كودكى فاطمه

از ديدگاه روانشناسى تربيتى سه عامل مهم زير در ساختار شخصيت فرد تاثير بارزى دارد:

1- وراثت.

2- آموزش و فرهنگ.

3- محيط زندگى.

در حقيقت اين سه عامل مثلث شخصيت فرد را تشكيل مى دهد. از نظر اصل وراثت، فرزند نه تنها وارث وضعيت ظاهرى پدر و مادر از قبيل شكل و قيافه، رنگ پوست، مو، و غيره است، بلكه وارث حالات و صفات روانى پدر و مادر نيز مى باشد. زيرا صفات روانى و حالات روحى نيز كاملا در جنين موثر است.

فرهنگ و محيط جغرافيائى و اجتماعى در رشد بنيادهاى اخلاقى و تربيتى و شكوفائى استعدادهاى نهفته فرد نقش مهمى دارد. يك معلم مى تواند سرنوشت كودك يا كلاس و حتى جامعه اى را پايه ريزى كند، يا چه بسا محيء افراد آلوده را پاك و افراد پاك را آلوده سازد. البته نبايد فراموش كرد كه در ماوراى اين امور سه گانه مساله ى اراده و خواست خود انسان قرار گرفته است. [برگرفته از كتاب پژوهشى پيرامون زندگانى على (ع) ص 17.]

از نظر وراثت تمامى صفات نيك پيامبران از زمان آدم (ع)، يك جا در وجود پيامبر گرامى اسلام (صلى الله عليه و آله) يعنى بهترين، كاملترين و والاترين فرد در ميان انسانها و عالم خلقت تبلور يافت. و زهرا (ع) دختر چنين پيامبرى است. پس او وارث صفات نيك آدم، نوح، ابراهيم، موسى، عيسى و محمد (كه سلام و درود خداوند بر آنان باد) مى باشد. اوست كه كوثر زلال پاكيها در روح والايش گرد آمده تا دامن پاكش مهد پرورش پيشوايان معصوم گردد. يعنى وارثان آدم، نوح، ابراهيم، موسى، عيسى و محمد (كه درود خدا بر آنان باد) و از همين جا معنى زيارت وارث روشن مى شود. [السلام عليك يا وارث آدم صفوة الله السلام عليك يا وارث نوح نبى الله السلام عليك يا وارث ابراهيم خليل الله السلام عليك يا وارث موسى كليم الله السلام عليك يا وارث عيسى روح الله السلام عليك يا وارث محمد حبيب الله.]

از سوى ديگر مادرش حضرت خديجه است، آن زن شجاع و ايثارگرى كه در سخت ترين برهه از تاريخ اسلام به يارى پيامبر (ص) و دين خدا برخاست و در اين راه از هيچ ملامتى نهراسيد، رنجهاى فراوانى را به جان خريد تا جان خويش را در راه عهدش با خدا بر سر اين كار نهاد. زهرا (عليهاالسلام) از سينه چنين مادرى شهد زندگى نوشيد و در آغوش پر مهر و ايثارش حماسه زيستن آموخت.

پس او وارث بهترين صفات از بهترين انسانها در تاريخ بشر است.

فاطمه (عليهاالسلام) از همان كودكى در مكتب وحى به تحصيل دانش پرداخت و پدرش برترين معلم بشريت، هر بار با نزول جبرئيل و تراوش نور وحى براى بيان حقايق تازه اى مامور مى شد.

گوش راز نيوش فاطمه (عليهاالسلام) رازها مى شنيد و از لب هاى پر مهر پيامبر (صلى الله عليه و آله) تفسير هستى را فرامى گرفت.

از همان آغاز محيط براى او الهام بخش مقاومت راستين موحدان بود. روزهاى كودكى حضرت زهرا (ع) با اوج بحرانها و شكنجه ها مصادف بود. به خانه پيامبر (ص) هر لحظه ى خبرى تازه از شكنجه يارانش مى رسيد، شكنجه هايى كه شنيدن آنها مو را بر بدن انسان راست مى كرد و انسانيت از آن دد منشيها به وحشت مى افتاد. خبر از شهادت
«سميه» و «ياسر» خبر فريادهاى مقاومت «خباب بن ارت» خبر از تازيانه ها بر پشت «بلال حبشى» و نداى «احد، احد» او در زير شكنجه ها و... گاه حتى صداى ناله شكنجه شده گان بگوش مى رسيد و قلب مهربان اين خاندان را به درد مى آورد. گاه تهديدها و آزارها مستقيما متوجه پيامبر (ص) و خانواده اش بود.

در شعب ابيطالب

شكنجه ها طاقت فرسا بود، هر چند هرگز توان زدودن ايمان و استقامت را نداشت. در سال هفتم بعثت، مشركان پيمان محاصره اقتصادى را امضاء كردند و پيامبر (صلى الله عليه و آله) و ياران به همراه بنى هاشم مجبور شدند به دره اى بنام «شعب ابى طالب» پناهنده شوند [سيره ابن هشام ج 1 ص 376- تاريخ طبرى ج 2 ص 74.]

در شعب، اطاقها و سايبانهاى مناسب زيست وجود نداشت. در روزهاى گرم تابستان آفتاب بر سرشان آتش مى باريد و در شبهاى سرد زمستان از سرما بر خود مى لرزيدند و حتى لباس و تن پوش مناسبى در اختيار نداشتند.

تهيه آذوقه مشقت فراوان داشت. از اينرو گاه يك دانه خرما را چند تن بر دهان مى گذاردند و اندكى ميمكيدند تا مختصر رمقى بگيرند! فرياد كودكان از شدت گرسنگى بلند بود. [سيره ابن هشام ج 2 ص 17.] خديجه (ع) مى كوشيد تا با نثار ثروت خويش و تهيه آذوقه با قيمت گزاف از بازار سياه گرسنگى مسلمانان ساكن شعب را چاره كند و از اينرو گاه بسته هاى آذوقه برايش توسط يكى از تجار مكه بنام «حكيم بن حزام» پنهانى به شعب مى رسيد. [سيره ابن هشام ج 1 ص 379- توضيح اينكه حكيم بن حزام بازرگان محتكرى بود كه براى سودجويى بيشتر به محاصره شدگان در شعب مواد غذايى مى فروخت رجوع كنيد به الصحيح من سيرة النبى ج 1 ص 111.] و شايد بتوان گفت عمده ى دارائى و ثروت خديجه در دوران محاصره اقتصادى و براى خريد آذوقه به بهاى بازار سياه به مصرف رسيد.

زهراى عزيز سه سال از بهترين سالهاى كودكى اش را در چنين شرائط سخت و جانكاهى گذراند. او در سنگلاخهاى دره ابوطالب شكيبائى و مقاومت را فراگرفت. فرياد اطفال گرسنه شعب را مى شنيد و خود نيز بسان ديگر كودكان طعم تلخ گرسنگى را مى چشيد.

مرگ مادر

سال دهم بعثت بود، سه سال از محاصره اقتصادى مسلمانان گذشت. و فاطمه (عليهاالسلام) در اين مدت به جز محيط سوزان دره ابيطالب جائى را نديد. روزى فرشته ى وحى براى پيامبر (صلى الله عليه و آله) پيام آورد كه متن قرارداد محاصره را موريانه ها به امر خداوند خورده و آن را از بين برده اند، به زودى خبر توسط ابوطالب به گوش مشركان رسيد و بدين ترتيب محاصره اقتصادى مسلمانان پايان يافت و آنان به خانه هايشان بازگشتند. [سيره ابن هشام ج 2 ص 14/ 17- تاريخ يعقوبى ج 2 ص 31/ 32.]

بعد از آن تنگناها اينك شادكامى نمودار شد، اما دريغا و دردا كه روزهاى خوش فاطمه (عليهاالسلام) دوامى نداشت تازه مى خواست عطر دل انگيز آزادى و شادى را استشمام كند كه ابتدا عموى مهربانش ابوطالب و به فاصله كوتاهى پس از آن مادر عزيزش خديجه (ع) به خاطر سختيهايى كه در شعب كشيده بودند از دنيا رفتند. [سيره ابن هشام ج 2 ص 57- تاريخ يعقوبى ج 2 ص 35.] حادثه رحلت آن دو بزرگوار براى پيامبر (صلى الله عليه و آله) به قدرى غم انگيز بود كه آن سال را «عام الحزن» (سال اندوه) نام نهادند. اين حادثه ى جان سوز روح حساس فاطمه (عليهاالسلام) را افسرده و جوانه هاى اميدش را پژمرده ساخت و در فراق مادر مى سوخت و بياد او اشگ مى ريخت.

هنگامى كه خديجه (ع) از دنيا رفت و «پيامبر (ص) از دفن او فراغت يافت» فاطمه (ع) به دور پدر مى گشت و با شيرين زبانى مى گفت: «پدر! مادرم كجاست»؟ پيامبر (صلى الله عليه و آله) در انديشه بود تا جواب دخترش را چه گويد. كه جبرئيل نازل شد و به پيامبر (صلى الله عليه و آله) گفت: «خدايت به تو امر مى فرمايد كه به فاطمه (عليهاالسلام) سلام رسانى و به او بگوئى كه مادرت در قصرى كه از مرواريد و طلا ساخته شده و

/ 13